فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۵۴ مطلب با موضوع «نگارش‌ها ✒ :: سیاست نگاری» ثبت شده است

نقل قول:


دانش‌آموزی که برای کشیدن یک پاره خط به‌جای دوختن نگاهش به نقطه‌ی مقصد، به دست و قلم خودش چشم می‌دوزد، خطی پریشان و کج و معوج می‌کشد که احتمالا به نقطه‌ی مقصد منتهی نخواهد شد.

پریشانی ، نتیجه‌ی ندیدن مقصد است. ملتی که آینده را در تخیلش نمی‌بیند و به روزمرگی التفات دارد، پریشان و افتان و خیزان راه می‌پیماید.

دشمن دانا همان‌کسی است که نقطه‌ی مقصدِ یک ملت را غبارآلود و محو می‌کند.

منبع


پی‌نوشت:

    در تلاش هستم نقل قول‌های وبلاگ را کم کنم و بیشتر در کانال ایتا این نقل قول‌ها را بازتاب بدهم. ولی بعضی وقت‌ها هم از دستم در می‌رود!

امروز مهم‌ترین ابزار «جنگ» بین قدرت‌ها   رسانه   است!

          و «روایت» کلیدی‌ترین عنصر در رسانه.

در نظرات ذیل چند یادداشت که اخیرا و مرتبط با جنگ ترکیبی نوشته شده بود یک مسئله و سوال وجود داشت؛ آنهم این که "چرا این قدر دشمن دشمن می‌کنید؟" و یا اینکه کو دشمن؟ چرا تقصیرات را گردن دشمن می‌اندازید؟ چرا ناکارآمدی را قبول ندارید و از این قبیل.

در این یادداشت می‌خواهم از منطقی که در پس اندیشه خود دارم بنویسم؛ همان اندیشه و منطقی که باعث می‌شود نقش دشمن در تحلیل‌هایم پررنگ باشد.

ایرانِ اسلامی یک چالشی بزرگی دارد با مستکبرین، با دنیای استکبار؛ به این چالش و درگیری باید نگاه کلان داشت.

مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، «پیشرفت» کند، رونق بگیرد، در دنیا بدرخشد، منطق «لیبرال‌دموکراسی» دنیای غرب باطل خواهد شد.


چرا «لیبرال‌دموکراسی» برای مستکبرین اینقدر اهمیت دارد؟

با منطق لیبرال‌دموکراسی، غربی‌ها توانستند حدود سه قرن همه‌ی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانه‌ی ایجاد دموکراسی و به بهانه‌هایی مانند این، اموال آن کشور را، خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند مثل هند. اگر کمی از تاریخ هند بخوانید و کمی هم از اوضاع امروز هند مطلع باشید، خواهید فهمید که این بدبختی و بی‌چارگی امروز هند از کجا ناشی می‌شود. اگر علاقه داشتید کتاب سه جلدی «نگاهی به تاریخ جهان» اثر نهرو را بخوانید.

یک نمونه دیگر که با همین منطق توسط مستکبرین نابود شد، همین کشور همسایه؛ افغانستان است. به بهانه‌های واهی ۲۱ سال دزدیدند و بردند و کشتند و نابودکردند و در نهایت هم مفتضحانه مجبور به ترک آنجا شدند.


حال اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق «لیبرال‌دموکراسی» را رد کند و با یک منطق واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرال‌دموکراسی بِایستد، واضح است که این خود باعث شکست لبیرال‌دمکراسی است و مایه دلگرمی مستضعفین؛ و نظامی که با «پیشرفت» و موفقیت‌ِخود  آن‌منطق را درهم خواهد شکست، جمهوری اسلامی است.


لیبرال‌دموکراسی بر پایه‌ی «نفیِ دین» بنا شده بود، و جمهوری اسلامی بر پایه‌ی «دین» بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک «نظام مردمی» است. یک 
دلیل و شاهد هم برای مردمی بودن همین است که بعد از رحلت امام تا امروز، دولت‌هایی که در جمهوری اسلامی سر کار آمدند، هیچ دو دولتی از لحاظ فکری شبیه هم نبودند. یک دولت آمده، دولت بعدی با یک تفکّر دیگری سرِ کار آمده است.


مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی در حال «پیشرفت» است، رونق میگیرد، و این پیشرفت را همه‌ی دنیا می‌بینند و به آن اعتراف میکنند و این برای غرب غیر قابل تحمّل است؛ این ریشه اصلی چالش و درگیری است؛ هرچند که در داخل هستند کسانی که تحت تاثیر تبلیغات این پیشرفت را نمی‌بینند و یا منکر آن هستند. این تحریم‌ها و این فشار‌ها هم به خاطر پیشرفت ایران است به خاطر قوی شدن ایران است، به خاطر ترس از ایران قوی و پیشرفته است؛ ایران قوی و پیشرفته که باعث تضعیف منطق و ابزار چپاول استکبار می‌شود. پس  چالش اصلی چالش «پیشرفت و عقبگرد» است. و خط مقدم این دشمنی هم آمریکا است.


چند نمونه از پیشرفت‌ها:
در همین چند هفته‌ای که اکثرا به مشغول به اغتشاشات بودیم، چندین پیشرفت در عرصه‌های مختلف داشته‌ایم که در ادامه اشاره‌ای به بعضی از آن‌ها می‌کنم؛ از شما تقاضا دارم منصفانه به این موارد را در ذهن خود مرور کنید و بگویید کدام یک از این‌ها پیشرفت نیست!
یکی از پیشرفت‌های بزرگی که در همین چند هفته رقم خورده است؛ 
دستیابی دانشمندان ایرانی به روشی جدید برای درمان سرطان خون می‌باشد، پیشرفت بعدی بومی‌سازی یک دستگاه کلیدی برای چاه‌های نفت و گاز، اقدام مهم بعدی افتتاح خطّ آهن بخش مهمّی از بلوچستان که در واقع خط شمال به جنوب است، خلیج فارس و عمان را به خزر وصل می‌شود، یک پیشرفت که باعث سوزش زیادی برای دشمنان داخلی و خارجی شده است راه‌اندازی پالایشگاه فراسرزمینی است، شش نیروگاه برق در همین چند هفته بهره‌برداری شده است، اگر به یاد داشته باشید همین چند سال اخیر دولت قبل در تابستان مشکل برق داشتیم و گاها در زمستان مشکل گاز. یکی از بزرگ‌ترین تلسکوپ‌های جهان در همین روز‌هایی که ما مشغول به «زن، فحشا، هرزگی» بودیم، رونمایی شد. از موشک ماهواره بر رونمایی شد. اگر واقعا به دنبال حقیقت هستید همین موشک هایپرسونیک را سرچ کنید و ببینید این چه فناوری است که به آن دست‌یافته‌ایم و وجدان‌تان را قاضی کنید که این‌ها پیشرفت هست یا نه؟!


منکر مشکلات نیستیم!
و البته که در واقعیت جامعه مشکلات هم هست؛ و عمده هم مشکلات اقتصادی هست و 
مهم‌ترین مشکل ما هم امروز مشکل اقتصادی است؛ چنانچه مشکل اقتصادی اختصاص به ایران ندارد البته شرایط ایران متفاوت است. و البته که دهه‌ی ۹۰ به لحاظ اقتصادی، وضعیت خوبی نداشتیم ولی از طرفی نباید تلاش‌هایی که در حال انجام است برای بهبود وضعیت اقتصادی را منکر شد، این بی‌انصافی است. و برای رفع این مشکل اقتصادی باید تلاش کرد اتفاقا باید همه بیایند پای کار حل این مشکل.


و امّا وظیفه در این مقطع چیست؟
فکر می‌کنم وظیفه در این مقطع کاملا روشن باشد؛ اینکه نقطه‌ی کلیدی «پیشرفت» است، و ایران اسلامی پیشرفته و قوی راه حل تمام چالش‌ها است؛ اینکه صحنه‌ی جهاد و مبارزه امروز، پیشرفت است؛ با مرور دوباره‌ی قلم‌فرسایی‌های بالا به این‌ نتیجه می‌توان رسید.
امروز باید به هر نحوی و در هر زمینه‌ای که امکانش را داریم مشغول پیشرفت و ساختن ایران شویم؛ ساختن ایران قوی و پیشرفته؛ و از طرفی هم باید پمپاژ امید کرد؛ چرا که نه تنها مبارزه خود نیازمند «امید» است بلکه دشمن برای مانع پیشرفت شدن، در حال ایجاد ناامیدی و یاس است؛ پس یک از صحنه‌های مبارزه می‌شود ایجاد امید و مقابله با ناامیدی‌ها. امید‌هایی که منجر به پیشرفت همه جانبه‌ی ایران اسلامی بشود؛ که جان مایه پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی، اراده‌ی ملی و مردم‌سالاری است.

در «مسجد» دیدن این فوتبال استعاره فوق العاده بزرگی دارد و طعمی نو و متفاوت. اگر این امکان برای‌تان فراهم است که این مسابقه امروز که بین ایران و انگلیس هست را در مسجد، هیئت، کانون مذهبی، ایستگاه صلواتی ببینید؛ این فرصت را از دست ندهید؛

خود را محروم نکنید!
حداقل یک‌بار تجربه کنید.

 علائم صداقت دولت آیت‌الله رئیسی 


۱) کرونا را که قول داده بود جمع کرد 

۲) اقتصاد را به برجام گره نزد 

۳) به مردم صدها توهین نکرد 

۴) هر جا مردم گرفتار بودند حاضر شد هم خودش، هم وزرا و هم استاندارها 

۵) در کاخ زندگی نکرد 

۶) پول بی‌پشتوانه چاپ نکرد 

۷) یارانه‌ها را ۹ برابر کرد 

۸) کارخانه‌ها و شرکت‌ها را فعال کرد 

۹) انرژی هسته.ای را به حدی رساند که قابلیت تولید بمب اتم را داریم 

۱۰) به رهبری توهین نکرد 

۱۱) رتبه‌بندی معلم‌ها را پس از چهل سال عملیاتی کرد 

۱۲) بودجه‌ی مناطق محروم را چند برابر کرد 


۱۳) از قاچاق هزاران تن آرد، روغن یارانه‌ای جلوگیری کرد 

۱۴) انبارهای کالاهای متروکه را ساماندهی و درآمد ده‌هزار میلیارد تومانی حاصل کرد که قبلا فقط ۲۰۰میلیارد تومان بود

۱۵) صنعت فضایی را فعال کرد و ماهواره‌ها یکی پس از دیگری به فضا پرتاب می‌شوند 

۱۶) ایران را عضو شانگهای کرد 

۱۷) کرویدر شمال جنوب را فعال کرد در آمد حاصل از آن در آینده به اندازه‌ی فروش نفت خواهد بود

۱۸) فروش نفت با قیمت بالای صد دلار را به حد مطلوب رساند 

۱۹) ۴۰ میلیارد دلار فقط از روسیه سرمایه‌ی خارجی جذب کرد 

۲۰) پترو پالایشگاه‌ها را فعال کرد تا از خام‌فروشی جلوگیری شود 

۲۱) کشت فرا سرزمینی را در روسیه، ونزوئلا و... فعال کرد 

۲۲) صادرات خدمات فنی مهندسی را به ۸ میلیارد دلار رساند 

۲۳) ساخت هواپیمای مسافری را با مشارکت چین و روسیه آغاز کرد 

۲۴) فروش کشتی‌های اقیانوس‌پیما را آغاز کرد فعلا دو فروند به ونزوئلا فروخته شد


۲۵) کف حقوق بازنشستگان را ۵۰ درصد افزایش داد و بقیه را از این ماه ۳۸ درصد 

۲۶) اغلب هفته‌ها سفر استانی داشت و به درددل مردم گوش کرد 


۲۷) بسیاری از شوراها که ده سال تشکیل نشده بود با حضور خودش تشکیل داد 

۲۸) ظرفیت پزشکی را ده درصد افزایش داد 

۲۹) ابر بدهکارهای بانکی را افشا کرد 


۳۰) تمام سواحل دریاها شمال و جنوب را آزادسازی کرد

۳۱) کناره‌های رودخانه‌ی کرج را آزاد کرد 

۳۲) حق آبه‌ی ایران از افغانستان را وصول کرد 


۳۳) نرخ خرید گندم از کشاورزها را ۳ برابر کرد 


۳۴) مشکل نهاده‌های دامی را حل کرد 

۳۵)مشکل قطعی برق که پارسال پشت سر هم قطع می‌شد حل کرد 

۳۶) سامانه‌ی صدور بر خط صدور مجوزها را راه‌اندازی وامضاهای طلایی را حذف کرد 


۳۷) یک و نیم میلیون مسکن را در مراحل مختلف ساخت دنبال کرد

۳۸) وام ازدواج به زوجین داد 

۳۹) وام ودیعه‌ی اجاره‌ی مسکن داد 

۴۰) وام میلیاردی به شرکت‌های دانش‌بنیان داد 

۴۱) استخدام و جذب کلی نیرو برای خرید خدمات


این ۴۱ اقدام آقای رئیسی را من اینگونه سیاهه نکرده‌ام، بلکه فقط نقل کردم ولی این نقل اتفاقا به معنای پذیرش و قبول آن است؛ گمان می‌کنم همه‌ی این موارد اتفاق افتاده است و این بی‌انصافی است که این کار‌ها و زحمات و تلاش‌ها دیده نشود! هرچند قبول دارم هنوز مشکل داریم و همه‌چی گُل و بلبل نیست؛ ولی بی‌انصافی هم نباید کرد؛ نقد منصفانه این است که امور مثبت هم دیده شود.


ولی همه‌ی این‌ها به کنار تنها اگر یک مورد که در این فهرست به آن اشاره نشده، را دقیق مورد تامل قرار دهیم، می‌گویم ارزش و لیاقت نام 《دولت انقلابی》را دارد! نوع تعامل و مواجهه او و دستگاه‌های دولت او با اعتراضات/اغتشاشات که معلوم شد یک جنگ چند جانبه در پس آن پنهان بود.

شما کافی است این رفتار ایشان را با رفتار روحانی، رئیس جمهور قبل در سال‌های ۹۶ و ۹۸ که اعتراضات/ اغتشاشات شد، مقایسه کنید؛ کافی است کمی انصاف داشته باشید و چشم حق بین خود را بگشایید.


پی‌نوشت بی‌ربط: ۲۴ آبان به مناسبت هفته کتاب، عضویت در تمام کتابخانه‌های کشور رایگان است!

ما در عصر دزدی شعار‌ها هستیم؛ به خصوص شعار‌های فطری بشری؛ شعار‌ «زن، زندگی، آزادی» از فطری‌ترین و دینی‌ترین شعار‌ها است که دزدان غاصب به ناحق آن را دزدیده‌اند؛ البته محافظت نکردن خودمان - توجه نکردن - از این قبیل شعار‌های فطری هم موثر بوده است. و این دزدی فقط دزدیدن ظاهر است و در محتوای آن هم به نفع خود تصرف می‌کنند؛ به عنوان نمونه همین شعار «زن، زندگی، آزادی» را فریاد می‌زنند ولی در عمل مد نظرشان «زن، فحشا، هرزگی» است.

طرف‌داران شعار «زن، فحشا، هرزگی» باید پاسخگوی این باشند، که چرا لیدر‌های آنان در «عربستان سعودی تکفیری» هستند؟ آیا روشن نیست که از کجا خط می‌گیرند؟ 

پیوند طرفداران شعار «زن، فحشا، هرزگی» با «عربستان سعودی تکفیری» را تبریک می‌گوییم!! و البته لیدر‌های‌شان قبل‌تر پیوند داشته‌اند و قبلا بهشان تبریکات رسیده است؛ وقتی در «عربستان سعودی تکفیری» و با پول و حمایت آن به دنبال «زن، فحشا، هرزگی» هستند، چه توقعی از آنان هست!

امروز فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، فقط برای انتقال پیام‌های ساده و یا محتوا نیست، بلکه رسالت‌ش حکمرانی است. امروز صاحبان پلتفرم‌ها برای خود شأن حکمرانی قائل‌ند، چون فضای مجازی چنین قدرتی را دارد. فکر نکنید در حال استفاده یا تولید محتوا هستید!

مستند «معضل اجتماعی» را قبلا معرفی کردم و همچنین لینک دانلود آن را هم گذاشته بودم . توصیه می‌کنم این مستند را از دست ندهید؛ اگر به هر نحوی از شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنید، دیدن این مستند برای‌تان ضروری است.

پیرمردی در فرودگاه می‌گفت: آمریکا ما رو بدبخت کرده!
گفتم:‌ چه‌طور؟ چی‌کار کرده؟

گفت: دخترم رو فرستادم برای درس خودن آمریکا، الان می‌خواد استخدام ناسا بشه، بهش می‌گم اونجا موشک می‌سازی می‌زنی توی سر ما! ولی باز هم مغزش رو شستشو دادن می‌خواد استخدام بشه! 

پیرمرد بسته‌ای هم به دست داشت که می‌گفت این‌ها هم کشک است؛‌ هوس کشک کرده است،‌ می‌خواهم برایش بفرستم. 

از اصالت‌ها، این اندازه را حفظ کرده بود؛ کشک. به نظرم لازم بود به‌همراه کشک، کمی هم زرشک برایش می فرستاد، نظر شما چیه؟


بعدا‌نوشت:
    شخصی در نظرات گفته بود که داستان‌سرایی بلد نیستی! البته به خاطر توهین در نظرات، نظرش تایید نشد؛ اول بگویم که بله داستان گفتن اصلا بلد نیستم، اگر مخاطب این وبلاگ باشید، کاملا مشهود است، ولی این جریان هم کاملا واقعی بود.
گفته بودی کسی که در ناسا کار می‌کند، وقت غذا خوردن هم ندارد؛ فقط یک کلمه با لبخند بگویم که عاشق تصورات و تخیّلاتت شدم!

دیروز با وجود آنکه جمعه بود و معمول جمعه‌ها ناهار را دیر‌تر می‌خوریم، ولی دیروز زود‌تر ناهار را خوردیم و آماده‌ی رفتن به راهپیمایی بر علیه اغتشاشات و آشوب‌ها شدیم.

نماز جمعه دیروز خیلی شلوغ‌تر شده بود؛ شاید به راحتی بتوان گفت که سه یا حتی چهار برابر هفته‌های قبل جمعیت آمده بود.

در راهپیمایی شرکت کردیم، هر چند هوا گرم بود و حتی قطره‌ای آب هم پیدا نمی‌شد و یک شیر آبی هم که کنار خیابان بود، یک شلوغی داشت که آدم پشیمان می‌شد از آنکه به سمتش برود، هر چند آن شیر آب گرم هم غیر شرب بود!
با تمام این وجود، راهپیمایی دل چسبی بود؛ اینکه می‌دیدی سیل خروشان مردم از زن و مرد و بچه و جوان و نوجوان و دختر و پسر و پیرمرد و پیرزن و ... برای حمایت از کشورشان، از نظام‌شان آمده‌اند و این سیل مردمی تمامی ندارد،‌ احساس هویت می‌کردی، احساس دلگرمی می‌کردی.

همانطور که در روز‌های قبلش به نیروی‌های نظامی غبطه می‌خوردم که کتک خور این نظام مقدس هستند، الان هم که این تکریم‌ها،‌ این احترام‌ها و پشتیبانی‌ها را از جانب مردم دریافت می‌کردند، باز هم به حال خوش‌شان غبطه می‌خوردم. البته که نوش جانشان و گوارای وجودشان، این‌ها در قبال خدمت‌هایشان و زحماتشان است.

شرکت ما در این راهپیمایی، اصلا و ابدا از این باب نبود که جمعیت را زیاد کرده باشیم و یا اینکه دین خود را ادا کرده باشیم، اصلا و ابدا. شرکت ما فقط و فقط برای خودمان بود، برای آن بود که بهره‌ای از این حرکت ببریم، برای آن بود که خود را در این حرکت مقدس سهیم کنیم، مثل راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن و دیگر راهپیمایی‌ها؛ حضور ما اصلا این برای افزایش جمعیت و به چشم آمدن جمعیت نبود، می‌دانستم آنقدری مردم می‌آیند که اصلا احتیاجی به حضور ما نیست، بلکه این ما هستیم که نیازمند حاضر شده و شرکت در این راهپیمایی هستیم،‌ مانند نماز جماعت در مسجد؛ در مسجد نماز جماعت با شکوه در حال برگزاری است، اینکه ما تلاش می‌کنیم خود را به مسجد برسانیم و از ابتدای نماز، در آن شرکت کنیم، نه به خاطر با شکوه‌تر کردن نماز است که اگر این خیال باطل را داشته باشیم، خسران و دنیا و آخرا را برای خود خریده‌ایم، بلکه برای بهره بردن خودمان از این نماز جماعت است؛ دقیقا عین راهپیمایی‌هایی که برای دفاع از این نظام مقدس شرکت می‌کنیم.

پی‌نوشت:
تمام این حرف‌هایی که گفته شد را با جان و دل قبول دارم و از روی عقیده به این نظام و انقلاب و این کشور گره خورده‌ام، ولی این‌ها مانع نمی‌شود کاستی‌ها و ضعف‌ها و اشتباهات را نبینم و به دنبال توجیه و ماله‌کشی باشم.

آن یک ساعتی که در ابتدای بهار گم شده بود، دیشب پیدا شد! دیشب ساعت‌ها از حالت تابستانه بیرون آمد و آن یک ساعتی که ابتدای عید نوروز از عمرمان کم شد، دوباره دیشب اضافه شد؛ در واقع بازه‌ی زمانی ۲۳ الی ۲۴ را دوبار طی کردیم.

و این یعنی پاییز از رگ گردن هم به ما نزدیک‌تر است. تابستان تمام شد، یک تابستان گرم را پشت سر گذاشتیم، بدون قطعی برق! بیاد بیاورید تابستان‌های گذشته را که رئیس‌جمهورمان توان فراهم کردن برق خودمان را هم نداشت؛ البته بماند که بعضی‌ها می‌گفتند از عمد این قطعی‌های برق در هوای گرم را به مردم تحمیل می‌کنند تا آستانه‌ی تحمل مردم کم شود و منجر به شورش شود.

حرف دیگری ندارم، فقط می‌خواستم تذکر بدهم که بازی‌های رسانه‌ها فریب‌مان ندهد که پیشرفت‌ها و تلاش‌های این دولت را نبینیم؛ اگر می‌خواهید تفاوت اینکه چه کسی رئیس جمهور باشد را ببینید، به دور از هیاهوی رسانه‌ها، خود به تفکر بنشینید و کمی مقایسه کنید!
راستی فراموش نکنید اخبار حضور رئیس جمهور در سازمان ملل را پی‌گیری کنید به خصوص حواشی این سفر.

تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
❁پاییز بهاریست که عاشق شده است

«تحریم آخرین حربه‌ی دشمن است و انسان عاقل میداند که باید آخرین حربه را از دست دشمن خارج کند نه آن که در برابر آن منفعل شود»

«اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی، اسلامی و عزتمندانه تحریم‌ها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد که ابتکار آن به دست شما است»
سخنان رهبر در تاریخ (26/9/99)

دکترین دفع تحریم رهبر معظم انقلاب  در دولتهای ۱۱ و ۱۲ به‌خوبی دیده نشد، بلکه نادیده گرفته شد. امّا اکنون با تغییر رویکرد دولت ۱۳ در بسیاری از زمینه‌ها از جمله در حوزۀ اقتصادی به این دکترین نیز عطف توجهی شده است و نتیجۀ آن برون رفت ایران از مضیقه‌های اقتصادی خواهد بود. 
این برای دشمن خسته و رو به افول یک تصویر دهشت‌آور است. طبعاً تمام تلاش خود را میکند که این حرکت‌ها را کُند کند یا به تعویق بیاندازد.

دشمن هم به خوبی میداند که با چند آشوب خیابانی ـ بخصوص در این دولت که عاقل است و انقلابی است و آینده‌ی خوبی پیش روی خود دارد ـ نمیتواند اقتدار ایران را به هم بریزد، ولی در ضمن میداند که نباید بی‌کار بنشیند و اجازه‌ی پژواک یافتن توفیقات دولت انقلابی را بدهد. و جنگ نرم البته همیشه در صدر میدان‌های نبرد دشمن با ملت قیام کرده ایران اسلامی است.

هیاهوی امروز سر حجاب و گشت ارشاد و بحث‌هایی از این قبیل نه به اندازۀ حربۀ «تحریم» وزن اجتماعی دارد و نه می‌تواند فشار چندانی به جامعه وارد کند. البته انتخاب یک موضوع چندوجهی در یک زمان بسیار بسیار سنجیده پیام‌آور این نکته است که دشمن خوابیده و خموش نیست و از روی مطالعه و با تمهیدات فراوان به عملیات می‌پردازد. 

ولی در عین حال اگر خوب به موضوع نگاه شود معلوم می‌شود دشمن فکور و چالاک و جدی ما خیلی دستش خالی شده که به این موضوع دست چندم و دارای برد پایین، این طور چسبیده است. ما در تجربه‌ی انقلاب و نظام اسلامی در موضوع زن و حجاب دست پایین و منطق ضعیفی نداریم و این طبعاً برای دشمن امر پنهانی نیست.  

این هجمه‌ی پرتکلف و این هماهنگی گسترده نشان می‌دهد که دشمن نگران فرداهای گام‌هایی است که دولت انقلابی و ایران اسلامی پیش روی خود دارد. همان طور که حضرت آقا نیز توجه دادند، تحریم دارد از نفس می‌افتد و دولت عاقل سیزدهم توجه خود را به واقعیت‌ها معطوف کرده و مسیرهایی را در پیش گرفته که طعمه را از دام دشمن فراری خواهد داد. (برداشت آزاد به همراه دخل و تصرف از اینجا)
با شنیدن کلمه «سلبریتی» چه چیزی به ذهن‌تان می‌آید؟
پاسخ‌های متفاوتی در اینجا وجود دارد از جمله:
نوکیسه‌های بی‌ریشه.
تازه به دوران رسیده‌های بی‌اصالت.
آنان که سخت تشنۀ "دیده‌شدن" هستند.
شما هم هر آنچه واقعا به ذهن‌تان می‌آید بگویید!

سلبریتی نانش در تداوم نگاه و توجه ما است و در واقع این ما هستیم که از آنان سلبریتی ساخته‌ایم و برای آن‌ها اعتبار به ارمغان آورده‌ایم.
سلبریتی می‌خواهد همه چیزش دیده شود؛ از خانه و وسایل زندگی گرفته تا زن و شوهر و سفر‌ها و جشن‌ها و چهره و موی سر و سگ و حتی ... همه چیز‌شان هم همین‌ها است چیز دیگری ندارند؛ در واقع فقیر‌ترین آدمیان سلبریتی‌ها هستند؛ کسی که این همه محتاج دیده شدن توسط دیگران است، آیا فقیر نیست؟ آیا کم‌بود ندارد؟ سلبریتی از نظر درونی هم بی‌چیز و ضعیف است؛ بی‌مایه و پرمدعا، سطحی و مغرور، و بدتر از همه بی‌اندیشه وفکر حرّاف ... در واقع باید گفت حرف مفت زن!

این جماعت در این چند روز فوت خانم مهسا امینی، فرصتی پیدا کردند برای بیشتر دیده شدن و جلب توجه بیشتر؛ برای جاه‌طلبی، برای شهرت بیشتر، برای به چشم آمدن بیشتر، برای خودنمایی و ... برای همه‌ی این‌ها فرصت پیدا کردند؛ و شاید ته دلشان هم خوش‌حال هستند مانند براندازان که فرصتی پیدا کردند.
اینان کاری به حق و حقیقت ندارند، و دلشان برای هیچ بنی بشری نمی‌سوزد چه برسد برای یک مملکت؛ از لحظه وقوع حادثه فرصت را غنیمت شمردند و در آتش روایت‌های دروغین و کج دمیدند؛ آنقدر دروغ بستند که خدایی نکرده از قافله‌ی سیاه‌نمایی‌ها و لجن‌پراکنی‌ها عقب نمانند. حتی به جبهه رسانه‌ای دشمن اعلام وفا داری کردند و به تکه استخوانی برای‌شان پارس کردند. حرف دشمن را تکرار کردند بدون آنکه شواهدی در دستشان باشد و اطلاعی داشته باشند؛ بدون ذره‌ای سواد رسانه‌ای.

در این پست می‌خواهم از شما دعوت کنم که حداقل ما خودمان را بازیچه زندگی بی‌مایه اینان نکنیم؛ کسانی که درگیری روزانه‌شان «سگ‌بازی» و «خودشیفتگی» و «اشرافی‌گری» و «خودنمایی» هست. بیایید دست کم ما پله‌های پول پرستی و جاه طلبی این جماعت نباشیم.
به جهنم که فلان سلبریتی به خارج رفت ...
به جهنم که فلان سلبریتی ازواج کرد و یا طلاق گرفت ...
به درک اسفل و سافلین که چه نظری داده و چه چرتی گفته ...
به درک که چه پوشیده ...
به درک که کشف حجاب کرد ...
به جهنم که چه خرید ...
به جهنم که خانه‌اش کجاست ...
به جهنم که چه ماشینی سوار شده است ...
و ...
این جماعت نون به نرخ روز خور، هر روز خدایی را دارند و تابع جهت وزش باد هستند. به هر سمت که منفعت شخصی‌شان باشد می‌چرخند و این چند روز هم منفعت‌شان را در ابراز نظر در مورد فوت خانم امینی می‌بینند، در واقع سوژه خوبی برای جلب توجه پیدا کرده‌اند.

اینان از ساختن یک زندگی شخصی ساده و طبیعی، عاجز هستند، آنگاه می‌خواهند برای مردم سبک زندگی درست کنند؟!! اینان در اداره‌ی زندگی خود هم مانده‌اند آنگاه می‌خواهند در مورد حوادث جامعه نظر بدهند و تحلیل کنند و اندیشه ورزی کنند؟ کسانی که سواد‌شان هم بی‌مایگی است، چگونه این توان را دارند؟
کسی که به خاطر رنگ چشمش وارد سینما شده است، فکر می‌کند بهره‌ای از هنر دارد و یا دیگری که تمام توانایی و اوج توانمندی‌اش بازی با توپ است، توهم زده است که عقل کلّ است و می‌تواند حوادث جامعه را تحلیل کند و درباره‌ی حقایق نظر بدهد! 

سلبریتی می‌خواهد منطق ما را تغییر دهد، چشمان ما را تغییر دهد که جور دیگر ببینیم تا خودش در صدر بنشیند به فخر فروشی خود بپردازد.
شما بگویید: زیبایی در ساده‌زیستی، قناعت و زهد است یا در تجمل، اسراف و اشرافی‌گری؟ نجابت و عفت و پوشیدگی زیبا‌تر است و یا ولنگاری و برهنگی؟ روح لطیف و محبت انسانی و قلب زلال زیبا‌تر است یا بینی عمل شده و لبان پروتزی و پوست صیقل خورده؟ زیبایی در مروّت و جوان‌مردی است یا در بی‌ناموسی و بی‌رگی و اباحه‌گری؟ (با دخل تصرف برگرفته از نوشته مهدی جمشیدی)

و در پایان شاید نیازی نباشد که بگویم در مورد فضای غالب جماعت سلبریتی حرف زدم؛ نه همه. هستند کسانی که به این فضا آلوده نشده باشند.

سالروز امامت امت مبارک باد

┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄

... من در این روز مبارک، روز‏‎ ‎‏امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامی ایران را اعلام می کنم

صبحگاه 12 فروردین ـ که روز نخستین حکومت الله است ـ از بزرگترین اعیاد مذهبی‏‎ ‏و ملی ماست. ملت ما باید این روز را عید بگیرند و زنده نگه دارند. روزی که کنگره های‏‎ ‎‏قصر 2500 سال حکومت طاغوتی فرو ریخت، و سلطۀ شیطانی برای همیشه رخت‏‎ ‎‏بربست و حکومت مستضعفین که حکومت خداست به جای آن نشست.‏

‏‏ هان! ای ملت عزیز که با خون جوانان خود حق خود را به دست آوردید، این حق را‏‎ ‎‏عزیز بشمرید و از آن پاسداری کنید، و در تحت لوای اسلام و پرچم قرآن، عدالت الهی‏‎ ‎‏را با پشتیبانی خود اجرا نمایید.

#امام_خمینی

فارسی، زبان دوم اختیاری دانش آموزان هندی
زبان فارسی به عنوان نماد و تجلی هویت ایرانی با پشتوانه بیش از هزار سال ادبیات غنی، با استقبال مردم از کشور‌های مختلف جهان قرار گرفته است.

https://www.iribnews.ir/fa/news/3377459

خبری که می‌بایست در صدر خبر همه رسانه‌ها قرار میگرفت...

مقام معظم رهبری: یک "جنگ نرم وسیع متنوع" در جریان است. ۱۹دی۱۴۰۰


لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا(سوره نساء آیه95)


ترجمه:

ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺟﺴﻤﻰ [ ﻭ ﻧﻘﺺ ﻣﺎﻟﻲ ، ﻭ ﻋﺬﺭ ﺩﻳﮕﺮ ، ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ] ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ، ﺑﺎ ﻣﺠﺎﻫﺪﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ، ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ . ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺟﻬﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻭ ﻫﺮ ﻳﻚ [ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ] ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺸﺎﻥ ] ﻭﻋﺪﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻧﻴﻚ ﺩﺍﺩﻩ ، ﻭ ﺟﻬﺎﺩﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥِ [ ﺑﻲ ﻋُﺬﺭ ] ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ.


پی‌نوشت:

چقدر خود را برای مبارزه آماده کرده‌اید؟ آیا احساس می‌کنید که در میدان نبرد هستید؟

۹ دی دیگر تنها یک روز مانند دیگر روز‌های سرد ابتدایی زمستان نیست، این روز گرمای مردم را به خود دیده است و واقعا این گرمای حضور جا دارد که هر سال، سالروزش گرفته شود.

پیشنهاد من برای این روز‌ها مطالعه‌ی کتاب فتنه‌ی تغلب است و البته نسخه صوتی رایگان آن در ایران‌صدا وجود دارد.

و اگر باز هم حوصله‌تان نکشید، در این زمینه هم مستند ساخته‌اند و هم چند‌تایی فیلم سینمایی؛ که البته به نظر من جای ساختن فیلم‌های بیشتری وجود دارد و باید به آن پرداخته شود. به هر حال یک قسمتی از تاریخ معاصر ما است و از آن خواندن و دیدن آن زمانه برای عبرت‌گیری لازم و ضروری است.


شما هم اگر مستند، کتاب، فیلم و ... در این زمینه می‌شناسید، ممنون می‌شود در نظرات این پست بگویید تا همه از آن‌ها بهره‌مند شویم!


چرا مقر فرماندهی مختل است و چرا فرمان آتش به اختیار صادر شد و چرا از بازسازی ساختار فرهنگی سخن می گوییم؟

خطاب بیانیه گام دوم به چه کسانی است؟ و چه مطالباتی دارد؟


بازسازی مقر فرماندهی وظیفه کیست؟ همان مقرّی که به دلیل اختلال در آن، فرمان آتش به اختیار صادر شد!

چه کسی می خواهد ساختار فرهنگی کشور را تحول بخشد؟


امیرمومنان علی (ع) چگونه بسیاری کارها مانند اجرای عدالت، تغییر فضای فرهنگی و آماده کردن مردم برای جنگ را در دوران حکومت خود انجام می داد؟ 


شما را به مطالعه یک مصاحبه دعوت می‌کنم و خوش‌حال می‌شوم نظرات شما را در خصوص این مصاحبه بخوانم.


خبرگزاری ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی)
پایگاه خبری قدس آنلاین


این که اشتباه کسی را به او گوش زد کنی و به او بفهمانی که اطلاعات ورودی‌ات از جای اشتباهی است، اهانت و توهین نیست. اهانت و توهین معنای خودش را دارد، نخواهید که با برچسب زدن و قدسی کردن، باب نقد را ببندید.

باب نقد باز است، حال کسی که نقد می‌شود آخوند باشد یا آیت الله.

ما آن دستگاه قضایی که برای اهانت یقه چاک می‌دهد دوست داریم، البته اگر واقعا به دنبال مانع شدن اهانت به بزرگان باشد، نه بستن باب نقد و انتقاد و آزاداندیشی. جناب دستگاه، آیا اهانت به آیت الله مصباح و علامه حسن‌زاده، اهانت محسوب نمی‌شود، یا چون پشت آن‌ها هیاهوی ژورنالیست‌‌چی‌ها نیست، شما هم دست‌تان به کار نمی‌رود؟ و یا آنکه عواقب و سروصدای بعد از واقعه‌، مانع‌تان می‌شود؟


ضمیمه:

نوشته مهدی جمشیدی

یادداشت دوم مهدی جمشیدی

این روزها تحولات افغانستان بر سر زبان بسیاری است؛ عده‌ای طالبان را متحول شده می‌دانند، عده‌ای همان چهره‌ی قبلی طالبان را به یاد دارند، بعضی‌ها سخن بستن طالبان با آمریکا در پس پرده می‌گویند، عده‌ای تجمع می‌کنند بر علیه حامیان طالبان و ...
از دور در مورد یک کشور و سرنوشت یک مردم سخن گفتن راحت است و کسی را هم که محاکمه نمی‌کنند و ما هم که برای بحث کردن‌هایی که هیچ‌گونه کارشناسی و تخصص در آن نداریم، وقت بسیار داریم؛ اما از همه‌ی این‌ها گذشته صحنه‌ای که در سقوط از هواپیما در چند روز گذشته پیش آمده واقعا دردناک بود، خیلی‌ها فیلم آن را دیده‌اند واگر هم ندیده‌اید با یک سرچ ساده در گوگل در دسترس است. 

فعلا تحلیلی از این تحولات ندارم ولی این را می‌فهمم که صحنه بسیار پیچیده است؛ خیلی بیش از آنکه تصور کنیم پیچیده است؛ اگر این تحول‌های این روز‌های افغانستان را رصد می‌کنید توصیه می‌کنم بسیار با احتیاط وارد شوید مخصوصا اگر روایت‌های یک خطی را می‌پسندید.

برنامه ۳۰مرداد جهان‌آرا

▫️ گودال قتلگاه

┄┄┅••=✧؛◾️؛✧=••┅┄┄

دارد دلم بهانه گودال قتلگاه، 

 داغ دلم نشانهٔ گودال قتلگاه.


 بی‌بال و پر دوباره به معراج می‌رود،

 تا عرش بی‌کرانهٔ گودال قتلگاه.


 دلتنگ حال روضهٔ گودال گشته باز،

 سر می‌نهد به شانهٔ گودال قتلگاه.


 گشته به پا، به شور و نوا، مجلس عزا،

 در بزم عاشقانهٔ گودال قتلگاه.


 زینب به نوحه خوانی و زهراست سینه زن،

 با دختری، میانهٔ گودال قتلگاه.


 می‌خواند او به ناله که: خنجر به دست، شد

 آن بی‌حیا روانهٔ گودال قتلگاه.


 آتش به جان عالم و آدم فتاده از

 غم‌های نازدانهٔ گودال قتلگاه.


 آورده در خروش همه کائنات را

 این «روضهٔ زنانه»ی گودال قتلگاه.


 حالا دگر زمین و زمان گریه می‌کند،

 در محفل شبانهٔ گودال قتلگاه.


 شد شعله ور دل و خاکسترش نماند،

 از سوز مادرانهٔ گودال قتلگاه.


 ذکر «غریب مادر» زهرا هنوز هست،

 محزون‌ترین ترانهٔ گودال قتلگاه.


رضا فراهانی

┄┅••؛••┅┄

عزا و مصیبت از عصر عاشورا شروع می‌شود و ما عصر را به خاطر گرمی هوا به خانه برمی‌گردیم و شب را که یتیمی و اسارت شروع می‌شود ما به استراحت می‌پردازیم.

اهل دنبال کردن سلبریتی‌‌ها و بازیگران نیستم ولی این حمایتی که تعدادی از بازیگران از انتخابات ۱۴۰۰ کردند و دعوتی که برای شرکت در انتخابات داشتند در حد خوبی پخش شده است که من هم دیده باشم. شما هم احتمال زیاد دیده‌اید. اگر ندیده‌اید کافی است داریوش ارجمند یا بهنوش بختیاری را گوگل کنید، به راحتی فیلم دعوت‌هایشان را می‌یابید.

در چند روز گذشته این بازیگران در شبکه‌های اجتماعی مغضوب واقع شده‌اند که چرا دعوت به مشارکت کرده‌اید و خوب البته تا حدودی مشخص است که حمله به این کار از کجا آب می‌خورد و سردم‌داری این تخریب از سمت منافقین است و شاید بعضی از مردم ناآگاه همراهی کنند. 

از همه‌ی این‌ها گذشته این وظیفه‌ی ما به عنوان یک ایرانی است که در قبال هزینه‌ای که این بازیگران به خاطر حمایت از انتخابات و ایران داده‌اند، از آن‌ها حمایت کنیم. نباید اجازه دهیم حادثه‌ای که برای استاد موسیقی جناب افتخاری افتاد، باز تکرار شود. نباید بگذاریم آنقدر هزینه‌های حمایت از ارزش‌های ضروری انقلاب زیاد شود که کسی جرئت نکند برای ایران هزینه بدهد.

اگر در راستای حمایت از این اقدام کاری ازدست‌تان بر می‌آید، کوتاهی نکنید؛ هر چند کوچک مثل یک تشکر خشک و خالی در صفحه آن‌ها و یا اینکه راه انداختن یک کمپین تشکر در شبکه‌های اجتماعی و ...

اگر شما هم کاری به ذهن‌تان می‌رسد در نظرات بگویید تا بقیه هم انجام دهند. و اگر اقدامی داشته‌اید بگویید تا ما هم تشویق به انجام شویم!
صندوق‌های رای روز به روز در حال نزدیک شدن هستند و چند روزی بیشتر نمانده که به ما برسند و شاید ما به آن‌ها. همه می‌دانیم که میزان مشارکت در انتخابات امثال پایین است؛ آن هم به خاطر افتضاحی که منتخب قبلی مردم به بار آورده است. و البته توپخانه‌های منافقین هم مشغول هستند و مانع فکر کردن مردم می‌شوند و از میتینگ‌های انتخاباتی به خاطر کرونا خبری نیست که کمی شور و هیجان به فضا تزریق کند؛ البته گاها خبری از جمع‌شدن‌های انتخاباتی به گوش می‌رسد ولی خوب ما قبلا جو انتخاباتی کشورمان را دیده‌ایم و این‌ها چیزی به حساب نمی‌آید.

در این دوران رسانه‌ها برای افزایش مشارکت می‌توانند نقش خوبی ایفا کنند؛ به خصوص رسانه ملی یعنی صدا و سیما که خوب متاسفانه تا به امروز که حرکت ویژه‌ای نزده است. نمی‌دانم چه کسانی در اتاق برنامه‌ریزی صدا و سیما نشسته‌اند که توقع دارند مشارکت با پخش گل خداداد عزیزی بالا برود و یا مثلا با یک موسیقی انقلابی و یا یک آهنگ از سالار عقیلی مردم بیایند پای صندوق‌ها. یا واقعا نمی‌دانند و نمی‌فهمند که مشکل مردم چیست و دغدغه مردم کجاست که اینگونه کارهایی را برای افزایش مشارکت انجام می‌دهند یا اینکه برای‌شان مهم نیست چه اتفاقی قرار است رقم بخورد.

بهتر بود صدا و سیما از فرصت‌های قبلی استفاده می‌کرد و به دغدغه‌ای اصلی این مردم می‌پرداخت تا آنکه بخواهد با به هیجان آوردن این مردم رنج دیده آن‌ها را به پای صندوق‌های رای بکشاند. مردم از وضع موجود گله‌مند هستند.
آیا آنقدر که رسانه‌های غیر ملی برای عدم مشارکت مردم تلاش می‌کنند رسانه ملی تلاش می‌کند تا مردم را اقناع کند برای رای دادن؟


بعداً اضافه شده: یک کار از بچه‌های کبریت در اینستا (+)

دیروز در پیاده‌رو می‌رفتم که دیدم کارگر یکی از مغازه‌ها در حینی که موتور برق را جابجا می‌کرد تا مشکل برق مغازه صاحب‌کارش را حل کند و در حین این کار غرغرکنان می‌گفت: برق ما را می‌دزدند و به افغانستان و پاکستان و سوریه و عراق می‌دهند!


نظر شما چیست؟ این همه کمبود برق و قطعی برق از چه روست؟ و چرا؟


قبل از نظر دادن پیشنهاد می‌کنم نگاهی هم به لینک زیر داشته باشید؛

سید یاسر جبرائیلی (@syjebraily2) • Instagram photos and videos

به دنبال کتاب «تلخ‌ترین نوشته من» از حیدر رحیم‌پور می‌گشتم؛ پدر همین آقای رحیم‌پور معروف؛ هر چند کتاب را پیدا نکردم ولی در یک سایتی دیدم که قسمت‌هایی و خلاصه‌هایی از آن کتاب آورده است. واقعا با خواندن این قسمت‌‌های کم از کتاب، بسیار غمگین شدم و بسیار حرص خوردم. اگر توانستید این کتاب را پیدا کنید و بخوانید ولی قبل از آن که به دنبال کتاب بگردید، به این سایت مراجعه کنید و این چند خط را بخوانید تا بدانید از چه سخن می‌گویم. البته عناوینی که دیگر مطالب این سایت دارد هم جالب به نظر می‌رسند ولی چون نخوانده‌ام نمی‌توانم به شما توصیه کنم. 


این قسمتی از آن خلاصه در سایت است:

من کوچک بودم. روزی درشکه مامور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رییس صنف بود آمد و گفت : ما فلان مقدار هیزم پسته می خواهیم. در آن ایام، خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می کردند و به سفارت خانه انگلستان می فروختند و سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می کرد تا می توانید زغال سنگ، که کربنش موذی است مصرف نکرده و کنده پسته که همه چیزش بهتر است مصرف کنید! این جنایت تا روزگاری که دولت مصدق قطع بوته های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت!


روزی در آینده خواهند نوشت که چقدر مسئولان به خصوص در این ۸ سال اخیر، چقدر تولیدی‌ها‌ی خرد مردمی را نابود کردند...به امید آن که ننویسند خائن بودند و تنها ابلح و احمق بودند.


این روز‌ها روز‌های انتخاب است، انتخاب مسئول و انتخاب شیوه فکر حاکم بر ۸ سال مدیریت کشور؛ این‌بار بیایید کمی با تامل بیشتر انتخاب کنیم تا در آینده نام ما در جرگه‌ی بی‌غرتان و منفعلان نوشته نشود.

گرم شدن تنور انتخابات سرعت گرفته است و نفرت پراکنی‌ها اوج. دروغ‌ها و تهمت‌ها و وعده‌های پوچ شروع شدند. کاش چشم‌مان را باز کنیم و این‌بار اشتباه را تکرار نکنیم. بدون قصد و نیت از واژه تکرار استفاده کردم، ناخواسته آمد؛ می‌دانم این واژه بی‌چاره هم خسته شده است و می‌دانم که عده‌ای از دوستان عزیز از آوردن این واژه ناراحت می‌شوند ولی چه کنم که آمد ... شما به دل نگیرید! انتخابات است می‌گذرد ... به امید روزی که یک انتخابات متمدن داشته باشیم؛ روزی که کاندیداها به جای تخریب یکدیگر، از خود و برنامه‌هایشان بگویند ... نه آنکه وعده دهند، برنامه‌ای که اجرایی باشد، حداقل قبلا کمی از آن را اجرا کرده باشند ... و نخواهند با دروغ و تهمت و تخریب دیگران رای بگیرند. روزی برسد که همه بفهمیم با فحش و فحش کاری کار درست نمی‌شود.


نمی‌دانم فیلم اخراجی‌ها۳ را دیده‌اید یا نه؟ اما الان وقت دیدنش است؛ الان که انتخابات گرم شده است باید آن را تماشا کرد و درس گرفت... اگر قبلا دیده‌اید دوباره وقت بگذارید و ببینید. ارزشش را دارد. و اگر ندیده‌اید حتما حتما ببینید. پشیمان نمی‌شوید.


در پایان بگویم مهم نیست که به چه کسی رای می‌دهی ولی مواظب باش به خاطر اختلاف انتخاب، دوستی با دوستت به دشمنی تبدیل نشود، ارزشش را ندارد.

کسی که به تاریخ و سیاست توجهی ندارد، بخواهد یا نخواهد معنی دینداری واقعی را گم کرده است، و کسی هم که سیاست و تاریخ را از منظر دیانت ننگرد بازیچه‌ی سیاست‌بازانی خواهد شد که می‌خواهند تاریخ خود را بر بشریت تحمیل کنند و قدرت را در دست گیرند. در حالی‌که انقلاب اسلامی بستری است تا در آن بستر تاریخ و سیاست از منظر دین تعریف گردد و در بستری معنوی مدیریت شود تا حاکمان از حقیقت فاصله نگیرند.

«جدایی دین از سیاست» تز قبل انقلاب بود و دیگر قدیمی شده است این روز‌ها بیشتر «جدایی مردم از سیاست» مد شده است. در این تز به نام و بهانه‌ی نخبگی، مردم را از صحنه‌ اداره‌ی جامعه کنار می‌زنند.

27فروردین
هتل+✈️ترک
آنتالیا5660
بدروم9570
تستPCRرایگان
گل***

42***021

__________________

مثلا کرونا تموم شده و وزیر بهداشت نگفته : ترکیه علاوه بر کرونای انگلیسی، کرونای آفریقایی و برزیلی هم پیدا شده. و همین چند روز پیش هم در مورد تک صدایی کسی حرف نزده ... کسی هم نگفته که ما بین عراق و ترکیه در بستن مرز‌ها فرق نمی‌گذاریم...

ژاپن به لحاظ اقتصادی یکی از چند قدرت برتر جهان است،
اما در حوزۀ اندیشۀ انسانی جایگاه چندان برجسته‌ای ندارد.

ژاپن همواره جایگاه موقتی در جهان امروز دارد.


(نعمت‌الله فاضلی، مرگ مدرسه، ص96)

حضرت علی علیه‏ السلام دوران نوجوانی را از سه جهت بسیار حسّاس بیان می‏‌کنند: اوّل اینکه قلب نوجوان مانند زمین، خالی و مساعد است که هرچه در آن بکاری همان درو می‌‏کنی: «انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة مهما اُلقی فیها من کلّ شی‏ء قبلته» و دوم اینکه دوران نوجوانی را زودگذر می‏‌دانند و گوشزد می‌‏فرمایند سریعاً آن را دریابید: «بادر شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک» سوم اینکه شیطان در این زمان به نوجوان زیاد روی می‌‏آورد و لازم است برای آن پناهگاه خوبی در نظر گرفت.

و مسئولین و سردمداران فرهنگی ما اینگونه نوجوانان عزیزمان را رها کرده‌اند، انگار بوی از این معارف به‌آن‌ها نرسیده است! چقدر خوب بود اگر تقوای این را داشتند که در جایی که توان و تخصص آن منصب را ندارند، به اهلش بسپارند! و یا حداقل در مسیر کسب توانایی قدمی بردارند.

عزیزان ما را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی یله و رها به خاطر بی‌لیاقتی مسئولان غرق بودند و کرونا و آموزش مجازی این امر را تشدید کرده است. و مسئولین هنوز هم به فکر اینترنت ملی نیستند و گوش‌شان بده‌کار امر ولی فقیه نیست. کاش به جای توئیت بازی‌ها کمی هم درد مردم را داشتند.

انفجاری که در بیروت رخ داد؛ نه تنها با نگاه انسانی درد آور است، بلکه  اگر تنها توجه به خود هم داشته باشیم، این انفجار برای ما مایه رنج و درد است. لبنان و حزب الله یکی از مهم ترین هم پیمانان برای ایران است. و رابطه برادری خونی و دینی با ایران دارد. از اینکه این انفجار یک زنگ خطر برای ایران است بگذریم که واضح است؛ وقتی به برادر شما تعرض می کنند توقع ندارید که با شما کاری نداشته باشند؟

یکی از مهم ترین وقایع بعد از این انفجار سخنرانی تاریخی سید حسن نصرالله بود که متاسفانه رسانه های ما به آن نپرداختند. نه تنها رسانه های رسمی بلکه فرزندان این انقلاب هم که معمولا در شبکه های اجتماعی رسانه ای برای خود دست و پا کرده اند هم به این سخنرانی نپرداختند و حق آن را ادا نکردند. می توان از این سخنرانی کلیپ ها ساخت و با نشر آن و ترند کردن آن در شبکه های اجتماعی معاملات را برهم زد. اما حیف که از این فرصت به راحتی عبور می کنیم. 

سید مقاومت سخنرانی خود را با یاد آوری جنگ ۳۳ روزه آغاز می کند؛ جنگی که اسرائیل آمده بود تا طومار حزب الله را در هم پیچد. امّا چه اتفاقی افتاد؟ رهاورد این جنگ را رسانه ها به ما نرساندند و ما هم خود به دنبال این حرف ها نبودیم و جز غُر زدن حوصله کار دیگری نداریم. کوتاه بگویم که امنیت و صلح ۱۳ سال گذشته ما، رهاورد همین جنگ است. این پیروزی حزب الله آن قدر قاطع بود که در ۱۳ سال گذشته یک تیر هم به سمت لبنان شلیک نشد؛ ۱۳ سالی که تمام منطقه درگیر بود. با یاد آوری این جنگ نشان داد که اهل بُلُف و جنگ روانی نیست.

سید حسن نصرالله نقشه اسرائیل را به دوربین نشان داد و به صورت کامل به همراه جزئیات توضیح داد که اگر کوچکترین تجاوز به لبنان یا ایران بشود، در چه زمانی و کجای اسرائیل و چگونه و با چه شدتی نابود خواهد شد! و با عدد و رقم عینی و جمله به جمله نابودی را برای دشمن به تصویر کشید. و همچنین بعد از اسرائیل به سراغ شیخ نشینان عرب هم رفت که با خنجر از پشت به ایران ضربه زده اند.

این سخنرانی رسانه های دشمن را سردرگم کرده است و آن وقت رسانه های ما منفعل به تماشا نشسته اند. سید حسن یک تنه به جنگ رسانه ای رفت تا بگوید آمریکا جرئت و جسارت حمله به ایران را ندارد و ما چه کردیم؟ حتما می خواهیم بگوییم در این اوضاع اقتصاد؛ نه غزّه  نه لبنان  جانم فدای ایران !!

قبل از نقل یادداشت، درخواستم مطالعه همراه با تفکر است؛ مثل همیشه التماس تفکر!

یادداشتی از حسین کاوه:

 رؤسای دیروز طلبکاران امروز❗️

عزیزی می‌فرمود برخی از مسئولین بارها خواسته‌اند جمهوری اسلامی را ساقط کنند اما مردم نگذاشته‌اند
الان حدودا 42 سال است که از انقلاب اسلامی می‌گذرد و قوای مقننه و مجریه سلطه جریانات و افراد مختلفی را به خود دیده‌اند که در ادامه اجمالا اشاره‌ای به آن خواهیم کرد...


*سکانداران ادوار مختلف دولت

57 - 58 : مهدی بازرگان 1 سال (دولت موقت)
58 - 60 : ابوالحسن بنی صدر 2 سال (رئیس جمهور)
   شهیدان رجایی و باهنر از 58 - 60 در سمت‌های نخست وزیری و ریاست جمهوری بوده‌اند اما در این سال‌ها قدرت و اختیارات اصلی در دستان بنی‌صدر بوده است.
60 - 68 : میرحسین موسوی 8 سال (نخست‌وزیر)
68 - 76 : هاشمی رفسنجانی 8 سال
76 - 84 : محمد خاتمی 8 سال
84 - 92 : محمود احمدی‌نژاد 8 سال
92 - 99 : حسن روحانی 7 سال
#نکته: در سال‌های 60 - 68 آیت الله خامنه‌ای عهده‌دار ریاست جمهوری بوده اما به خاطر وجود ساختار نخست وزیری، تشکیل دولت و قدرت و اختیارات اصلی در دست نخست وزیر یعنی میرحسن موسوی بوده است.


♦️ سکانداران ادوار مختلف مجلس

57 - 59 : شورای انقلاب اسلامی 2 سال
59 - 68 : هاشمی رفسنجانی 9 سال
68 - 71 : مهدی کروبی 3 سال
71 - 79 : ناطق نوری 8 سال
79 - 83 : مهدی کروبی 4 سال
83 - 87 : حداد عادل 4 سال
87 - 99 : علی لاریجانی 12 سال
#نکته: ابتدای دوره سوم مجلس هاشمی رفسنجانی ریاست آن را عهده‌دار بوده‌ اما به خاطر انتخاب شدن وی در سال 68 به ریاست جمهوری، 3 سال باقی مانده را کروبی عهده‌دار ریاست مجلس سوم می‌شود.

با یک حساب ساده در می‌یابیم که در این 42 سال 34 سال سکان دولت تحت مدیریت افرادی (بازرگان، بنی‌صدر، موسوی، هاشمی، خاتمی و روحانی) بوده که با خط امام و رهبری فاصله و بعضا حتی زاویه داشته‌اند و همچنین سکان مجلس نیز در این 42 سال 36 سال تحت مدیریت افرادی (هاشمی، کروبی، ناطق، لاریجانی) بوده که چندان تفاوت فکری و عملی با افراد فوق الذکر ندارند.

البته این انحراف از مسیر امام و رهبری گرچه در همان زمان‌ها برای اهلش آشکار بوده اما روشن شدنش برای عموم مردم زمان هزینه‌های زیادی برده است.
#نکته: ناگفته نماند که 2 سال آخر دولت احمدی‌نژاد و 4 سال ریاست حداد عادل در مجلس نیز آنگونه که باید مطلوب و ایده‌آل نبوده است، خصوصا جناب احمدی‌نژاد!


اکنون سوال اینجا است که چرا مسئولین دولت و مجلس فوق الذکر (به جز جناب حداد که خیلی فعال نیستند) در این 42 سال، اکنون در یک اردوگاه با تابلوی غیر انقلابی جمع شده‌اند و نقطه اشتراک همه آنها مخالفت پنهان و آشکار با رهنمودها و فرامین ولی فقیه و ایستادگی در مقابل نظام اسلامی و بعضا خروج علیه حاکمیت اسلام و جمهوریت شده است و همواره از مردم طلبکار بوده و منتقد جدی کاستی‌ها و نواقص هستند!
مگر نه این است که در این 42 سال همه منابع، قدرت و اختیارات در دست آقایان بوده است، پس چرا اکنون ژست اپوزیسیون و مخالف خوان گرفته‌اند!؟ اگر قرار به پاسخگویی باشد اولین کسانی که باید پاسخ دهند همین آقایان هستند نه کس دیگر...

خدا را هزار مرتبه شکر که سایه تدبیر امام و رهبری در این 42 سال بر سر این کشور و مردم بوده است وگرنه معلوم نبود که قدرت طلبی و بی انصافی برخی از مسئولین فوق الذکر چه بر سر اسلام و ایران می‌آورد.
ناگفته نماند؛ جایگاه نسبی خوبی که اکنون جمهوری اسلامی ایران در میان سایر کشورها دارد نیز ثمره همین هدایت‌های امام و رهبری و ایستادگی مردم و البته برخی مسئولین خدوم بوده است. / منبع

پی‌نوشت من:
آری! برخی از افراد نام‌برده شده در متن، داخل در پادگان ضد انقلاب بودند و هستند، امّا برخی دیگر را چه از مجلسی‌ها و چه از دولتی‌ها نباید غیر انقلابی کرد. در این وادی نباید از امام امت پیشی گرفت. ایشان بر جذب و حفظ حداکثری تاکید دارند. باید تلاش کرد از اشتباهات برگردانده شوند نه آنکه طرد شوند. البته من به شخصه مفهوم غیرانقلابی را نمی‌فهمم! ما دو طیف داریم؛ انقلابی و ضدانقلاب. مابین این دو چیزی نداریم؛ کسی اگر انقلابی نباشد، ضد انقلاب است. این تعبیری است که بعد از گذر از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب باید به آن برسیم.  

جنرال وسلی کلارک رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا و فرمانده سابق ناتو در سال ۲۰۰۷ با صراحت اعلام کرد که حادثه ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای برای ویران کردن لبنان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و ایران بود. این جنرال کهنه کار آمریکا ادامه داد: تمام ۷ کشور به غیر ایران با جنگ نابود شدند. ولی به دلیل قدرت نظامی ایران، استراتژی به نابودی نرم تغییر کرد.

او همچنین گفت تحریم‌ها ۲ هدف دارند. یا ایران دچار آشوب می‌شود، که پروژه سوریه (جنگ داخلی) اجرا می‌شود. یا ایران تسلیم مذاکره می‌شود که پروژه عراق و لیبی (خلع سلاح و حمله نظامی) اجرا می‌شود. ایران راهی جز پیروزی در جنگ اقتصادی ندارد. یا پیروز می‌شود و ابرقدرت می‌شود یا شکست می‌خورد و نابود می‌شود.
منبع:کتاب " برج های دوقلو...نوشته : خوان آنتونیوسارین...استاددانشگاه شیکاگو (+)

چند سال از انتشار این گفتگو گذشته است؟ آیا لحظه‌ای دشمنان از تحریم‌ها دست برداشته اند؟ حتی وقتی با کلید‌داران به سمت جام تلخ برجام رفتیم و در خیابان‌ها به پای کوبی و جشن پرداختیم باز هم دست از تحریم و جنگ اقتصادی برنداشتند. وقتی ترامپ با تمام دیوانه‌بازی‌هایش رئیس جمهور می‌شود آیا جز این فهمیده می‌شود که نبرد پیش‌رو اقتصادی است؟ نکند باور دارید که مردم آمریکا ترامپ را انتخاب کردند؟!

ای کسانی که برای تحمیل برجام بر پیکر ایران صد‌ها سکه طلا پاداش می‌گیرید، بدانید اگر نیمی از این وقت را که در راه برجام تلف کردید در راه اقتصاد صرف می‌کردید، حال این اوضاع اقتصادی کشور نبود. در اوج جنگ اقتصادی وزیر اقتصاد نداشتن معنایی جز خیانت دارد؟ ای کاش که خیانتی در کار نباشد و همه از روی نادانی و نفهمی و سوء مدیریت باشد. ما هم خوش‌حال می‌شویم.

از این گفت و گو سالها می‌گذرد و کشورمان، ایران توانست مقابل شدیدترین تحریم‌های اقتصادی مقاوت کند و از  تهدیدهای نظامی هم عبور کند. البته کشورمان به همّت و تحمل مردمانش این پیروزی را دارد؛ نه مسئولانی که چشم امید به غرب بسته‌اند. و آن‌هایی که چشم خود را بسته‌اند بدانند که صبر این مردم عزیز بی‌نهایت نیست! 

اکنون این ایران است که سرنوشت منطقه غرب آسیا را تعیین می‌کند و به یک قدرت جهانی تبدیل شده است. و آن هم تنها به خاطر مردم این خاک است. مردمی که در این جنگ اقتصادی هم مانند ۸ سال دفاع مقدس، مجاهدت می‌کنند.

گرمای تابستان معمولا برای ما ایرانی‌ها همراه با گرمای مسکن است. وقتی در تب و تاب پیدا کردن آلونکی برای اجاره باشی این گرما را می‌چشی. امّا امسال آنقدر گرمای قیمت‌ها زیاد است که گرمای آفتاب احساس نمی‌شود. و آن‌هایی هم که باید کاری بکنند جز لم دادن زیر کولر‌گازی کار دیگری نمی‌کنند. از طرفی هم کرونا به نحوی جیب مردم را کوچک کرده است که اگر بخواهند با همان قیمت سال قبل هم جایی را اجاره کنند، نمی‌توانند، چه برسد به قیمت‌های این‌روز‌ها.

چند روز پیش به صورت اتفاقی یک مستندی در شبکه‌ی افق دیدم که در مورد وضعیت مسکن در ایران بود. از آنجایی که این چند وقت شدیدا به دنبال خانه گشته‌ام، موضوع مستند چشمم را گرفت. امّا از طرفی هم به خاطر جلسه مجازی که داشتم، فرصت تماشا نبود، اسم مستند را هم نمی‌دانستم، لذا ساعت پخش مستند که تقریبا ۱۷ بود را یادداشت کردم که بعد در جدول پخش شبکه افق نام مستند را دربیاورم و از اینترنت دانلود کنم.

«خانه‌ام کجاست؟» نامی بود که از جدول پخش پیدا کردم، و با یک سرچ در گوگل موفق به تماشایش شدم. این مستند ارزش وقت گذاشتن دارد؛‌ در انتهای همین پست می‌توانید تماشایش کنید تا از پشت‌پرده فعالیت‌های سوداگران مسکن، اطلاع پیدا کنید. هرچند برای بعضی از ما جز تاسف خوردن کاری بر نمی‌آید، ولی دانستن بهتر از ندانستن است و شاید در انتخاب‌های آینده دقت بیشتری کردیم. شاید!

براساس اصل ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ داشتن مسکن متناسب با نیاز، حقِ هر فرد و خانواده است. امّا چه کسانی مانع این حق قانونی ما می‌شوند؟ چه کسانی حق خوری می‌کنند؟ در این مستند هم در انتها به نگاه سرمایه‌داری می‌رسیم. سرمایه‌داری که ریشه تمام مشکلات ما است در اینجا هم منشا مشکل است. و مهم‌تر از آن مسئولانی که نگاه لیبرال و سرمایه‌داری دارند. مسئولی که می‌گوید به درک که ۹۰ درصد مردم آسیب می‌بینند، مهم آن چند درصدی هستند که سرمایه در دست آن‌ها است. باید آن‌ها را کنار خود نگه‌دارم. البته بسیاری از این مسئولان را خودمان انتخاب کرده‌ایم، حال چه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم. البته اینجا نباید گفت: خود کرده را تدبیر نیست! چرا که آینده در انتظار ما است. و البته در نگاه مردم‌سالاری، مردم رکن رکین نظام هستند و این مطالبه مردم است که باید مشکل را حل کنند. مطالبه عمومی و فراگیر.

جالب‌ترین و البته از زاویه دیگر دردناکترین قسمت مستند حدود دقیقه ۲۵ است که با یک دوربین مخفی به سراغ املاکی‌ها می‌روند. از جمله‌ دیگر قسمت‌های تاسف‌آور مستند، آنجایی است که قیمت‌های بعضی از برج‌ها را می‌گیرد. تا به حال بعضی از قیمت‌ها را در سایت دیوار دیده‌اید؟

 

 تماشا در دیگر کیفیت‌ها از اینجا

در خانه ماندن‌های این‌روز‌ها موجب شده که به خیلی از کار‌های عقب افتاده برسم. و همچنین فرصتی است که فیلم‌هایی که در برنامه داشتم را ببینم.

امروز مستند 《هاشمی زنده است》 را دیدم، مستند زیبایی بود و ارزش دیدن و وقت گذاشتن دارد، مخصوصا اگر می‌خواهید جریان‌های تاریخ معاصر را بدانید.

نکته‌ای که بعد از دیدن این مستند به ذهنم آمد این بود که کابینه و وزرا و مدیران دولت روحانی، همان‌‌هایی هستند که اول در دولت رفسنجانی وزیر و جزء کابینه بودند و بعد در دولت خاتمی همان‌ها کادر کابینه وزراء را تشکیل داده بودند و حتی همین‌ها حامیان میرحسین موسوی و کابینه دولت موسوی بودند اگر رای می‌آورد.

اینکه تغییر رویه نمی‌دهند که هیچ، این جالب است که هنوز هم بعضی‌شان می‌گویند دولت فتنه باید می‌آمد تا مشکلات حل شود، مگر کادر موسوی غیر از اینی است که روحانی دو دوره با آن مملکت را به گند کشید؟ 

بعد از همه‌ی اینها چیز جالبی که در این مستند به آن اشاره البته در حد اشاره کوتاه به آن شد، خط ریلی اقتصاد ایران است که پایه آن را رفسنجانی گذاشت و این قطار هنوز هم که هنوز است در آن خط ریلی قرار دارد حتی در دولت احمدی‌نژاد هم قطار اقتصاد همان خط ریلی قبلی را طی می‌کند؛ به مقصدی نامعلوم و نا کجا‌آباد ... خدا از دست لیبرال‌ها و نئو‌لیبرال‌ها نجات‌مان دهد.

 

منتظر نظرات مخالف و موافق‌ هستم.

یادداشتی که در ادامه می‌آید شاید کمی طولانی باشد و شاید اعداد و ارقامش حوصله‌مبارکتان را سربرد، امّا ارزش وقت‌گذاری دارد تا بفهمیم در اطرافمان چه می‌گذرد و شناخت بهتری در مورد این ویروس داشته‌ باشیم.

*اگر حوصله خواندن تمام یادداشت را ندارید، حتما قسمت آخر آن یعنی قسمت واقعیت برساخت سیاسی کرونا را مطالعه کنید.

**نقل این یادداشت به معنای تایید یا رد همه یا بخشی از آن نیست و لذا خیلی خوش‌حال می‌شوم که دوستان بعد از مطالعه نظر خود را ابراز کنند.

این یادداشت را از یک کانال ایتا برایتان به ارمغان آورده‌ام

کانال: کلام انقلابی | مرکز مطالعات و گفتمان سازی مکتب امام ره

قبلا از این‌که این پست را بخوانید پست قبلی را هم بخوانید که به خاطر فاصله زمانی کمی که بین انتشار دو پست هست، از آن غفلت نشود(+)


امّا برویم سراغ اصل مطلب؛

از امروز صبح که خبر شهادت سردار دلها تایید شد، خیلی از رسانه‌های اجنبی و آن‌ور آبی، و همچنین نیروهای این‌ور آبی جنگ‌روانی دشمن، با بحث از جنگ و صلح قصد دارند که فضا را منحرف کنند.

حتی خیلی از دوستان بلاگر هم دچار انحراف شدند! حال چه از روی بی‌بصرتی و یا ساده انگاشتن مسئله و یا از روی عناد و همکاری با دشمن و یا به خاطر فریب خوردگی و ...

به هر حال به هر دلیلی دوستان بلاگری هم مبتلا شدند؛ لذا بر خود واجب دانستم که بگویم:
ترامپ علیه ایران حرکتی جنگی نکرده است که بحث جنگ و ویرانی‌های جنگ جایی داشته باشد و نیازی به توصیه صلح نیست. (البته جنگ اقتصادی هست)

نه اصلا و به هیچ وجه ترامپ بزدل جرئت حرکت جنگی ندارد، می‌بینید که حالا هم عین موش در لانه خود مخفی شده و نشست خبری خود را لغو کرده.

ترامپ مثل یک ترسو از پشت #ترور کرده. مثل فرقه‌های رجوی و داعش و ...

و این انتقام خون سردار که به فرموده‌ی رهبر انتقام سختی هم خواهد بود، ربطی به جنگ و صلح جهانی ندارد. ما انتقام‌مان را از استکبار جهانی خواهیم گرفت، حال اگر دل بستگان به استکبار نگران مقام خود هستند بهتر است چاره‌ای دیگر بجز صلح جهانی پیدا کنند.

📌 به مناسبت ۹دی؛ برگرفته از سخنان آقای پناهیان

آیا این جناح‌بندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟! مثلاً گفته می‌شود که یک جناح، ارزشی‌تر یا آرمان‌گراتر هستند و جناح دیگر، واقع‌بین‌تر و عقلانی‌تر هستند. دعوا از همین‌جا شکل می‌گیرد!

 اصلاً «ارزش» یعنی چه؟! چرا به انقلابی‌ها می‌گویند «نیروهای ارزشی»؟! «ارزش» به آن معنایی که برخی از فیلسوفان غربی می‌گویند، در مقابلِ عقلانیت قرار دارد. این مفهوم را ساختند و به دین‌داران نسبت دادند تا در مقابلش بگویند «ما واقع‌بین و عقلانی هستیم» درحالی‌که دین، یک امر به‌شدت عقلانی است؛ هم به‌معنای جلب منفعت فردی و گروهی و هم به‌معنای جلب منافع عالی انسانی و منافع اخروی.

حقیقت دین چیزی جز منفعت‌طلبی نیست و حقیقت انقلاب هم چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست. شما یک نمونه بیاورید که حضرت امام(ره) غیرعقلانی و به تعبیر اینها صرفاً «ارزشی» برخورد کرده باشد و خلاف واقع‌بینی عمل کرده باشد! نه‌فقط امام(ره)، بلکه در کل قرآن و تاریخ معصومین هم چنین نمونه‌ای نمی‌توانید پیدا کنید!

دوقطبیِ اصیل و حقیقی، دوقطبیِ «تعقل و توهم» است. یک طرفِ این دو قطبی اصیل، غرب‌گرایی است که ناشی از توهم است و طرف دیگرش، مقاومت و استقلال‌طلبی است که ناشی از تعقل است.

دعوای انقلابی و غیرانقلابی، دعوای عقلانیت و توهم است؛ از همان روز اول تا حالا! اختلاف بنی‌صدر با انقلابی‌ها چه بود؟ بنی‌صدر متوهم بود و می‌گفت: «زمین می‌دهیم، زمان می‌گیریم!»

امیرالمؤمنین(ع) به ابوموسی اشعری(یعنی نمایندۀ مذاکره‌کنندۀ خودش با معاویه) نامه نوشت ولی در این نامه، او را به «ارزش‌ها» دعوت نکرد، بلکه فرمود: عقل و تجربه را زیر پا نگذار. هرکسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقیّ است! (نهج‌البلاغه/نامه ۷۸)


مشکل این است که دیکتاتورهای رسانه‌ایِ جناحی، نمی‌گذارند گفتگوی درست صورت بگیرد! لذا طی این چهل‌سال، انقلاب «غیرعقلانی» ترجمه شده است! درحالی‌که انقلابی یعنی کسی که پدیده‌ها را عقلانی محاسبه می‌کند و مقدار اصرارش برای یک بایدِ عقلانی، به‌اندازۀ مقدار اهمیت و تأثیر آن است.

 ولایتمداری هم، نه یک ارزش، بلکه یک واقعیت پُرمنفعت برای جامعه است. طبق بیان اهل‌بیت(ع) بدون ولایت، کار جامعه سامان پیدا نمی‌کند. شما اگر ولایت را به‌عنوان یک ساز و کار برای ادارۀ جامعه و به‌عنوان مُدلی که پارادُکس دموکراسی را حل کرده، بیان کنید، خیلی‌ها راحت‌تر می‌پذیرند.


 اینکه 9دی نام «بصیرت» به خودش گرفته است، شاید یک معنای آن عقلانیت باشد. 9دی هم در واقع یک برخورد عقلانی با یک پدیدۀ اجتماعی بود. اساساً انقلابی‌گری یعنی عقلانیت! هرکسی پای عقل بایستد و واقع‌بینانه برخورد کند، او انقلابی است.

 چه کسی انقلابی‌تر است؟ هرکسی که عاقل‌تر و واقع‌بین‌تر باشد. ما چرا آقا را به‌عنوان رهبر انقلاب قبول داریم؟ چون رهنمودهای عاقلانه و واقع‌بینانه داده است. ما هرچه موضع‌گیری از ایشان دیده‌ایم، عاقلانه بوده است.


صوت و متن سخنرانی: 

 Panahian.ir/post/5232


فقط به ما بگن هر نماینده‌ای چند ساعت توی مجلس حضور داشته؟ البته می‌دونین که خوابیدن، ورزش‌کردن، وررفتن باگوشی و ... حضور حساب نمیشه و نه‌تنها حقوق‌شون، حق‌شون نیس؛ بلکه ان‌شاء‌الله رای‌های مردم تو گلوشون گیر کنه.

خلاصه بگن چقدر روی صندلی نشستن تا ما بدونیم قرار چه‌کسی رو بفرستیم بره مجلس بخوابه و اکثر رای‌ها رو ممتنع بده.رای ممتنع رو که گلدون‌های روی میز هم می‌تونه بده، تازه حضورش هم بیشتر از خیلی از نماینده‌ها است و با کمترین هزینه کار میکنه!


امیدوارم تا موقع رای‌گیری که اسفندماه باشه، فراموش‌کار نشیم.

علی مطهری میاد صراحتا میگه : بنزین با اصرار رهبری سهمیه بندی شد. دولت نمی‌خواست ولی اصرار رهبری باعث شد طرح ارائه کند. منبع

ظاهر ایشون اصلا به خودش زحمت نمیده حرف‌های آقا رو  گوش بده که وقتی چیزی رو به آقا نسبت میده دروغش فاش نشه. شاید هم از این باب باشه که آدم دروغ‌گو فراموش‌کار هستش.

رهبری به صورت صریح و واضح گفت که من در این قضیه بنزین سررشته ندارم. همون اول صحبت‌هایی که آتش فتنه رو خاموش کرد. منبع


وقتی ما توی دهن دروغ‌گو‌ها نمی‌زنیم بلکه دوره بعد دوباره بهشون رای میدیم، همین میشه؛ ما رو خر فرض میکنن!!

البته قوه قضایی هم باید نسبت‌های دروغی که به رهبری میدن رو پی‌گیری کنه و مجازات کنه. و این باید مطالبه ما از قوه‌ی قضایی باشه.

● اگه می‌خوایید از نقشه پشت این همه حرفی که به رهبری نسبت داده میشه سر دربیارید، مستند دردناک فریب رو تا انتها ببینید. 


گرانی بنزین و سهمیه بندی بنزین، از عیدی‌های پیش‌کشی رئیس‌جمهور محترم  به مردم بود! آخر به یاد دارید که از جنابشان پرسیدند که برای عیدی مردم چه در نظر گرفتید؟ گفتند عیدی مردم این باشد که خوب کار کنند ... لذا جنابشان وقتی دیدند که شما مردم خوب کار نمی‌کنید به زور عیدی را در پاچه‌تان کردند!

البته از این شوخی که بگذریم، در خوبی اصل طرح سهمیه بندی بنزین شک و شبه‌ای نیست، اعتراضی هم که بود به زمان و نحوه‌ی اجرا بود، و هست؛ چرا که ما مسئول اجرای آن را می‌شناسیم و می‌دانیم تا پدر از این ملت درنیاورد دست بردار نیست و قبول نمی‌کند که نمی‌تواند! 

و اعتراض بعدی که هست در خصوص دروغ‌گویی‌ها است؛ آقایانی که همین طرح را که در قبل اجرا می‌شد، افتضاح می‌خواندند و آن را کنار گذاشتند، برای مفتضح کردن خود دوباره رو به همین طرح آوردند و یا مثلا طرح مسکن مهر را تغییر نام دادند و ملی‌اش کردند. اگر به اشتباه هم این کار را کردند باز هم مشکلی نیست، فقط بیایند و بگویند که غلط کردیم و چه بد کردیم که آن را کنار گذاشتیم و حال پشیمانیم و دوباره به آن برمی‌گردیم.

این عیدی بنزینی که جایگزین کانال زم شد تا برای برنامه  یکسال و نیمه‌ فتنه ۹۸ جرقه‌ای باشد، حال چه عامدا و چه جاهلا؛ خوب جایگزینی بود که حتی پشتیبانی قشر مذهبی و انقلابی را برای آشوبگر به وجود آورد و آشوبگر در مقابل نیروی امنیتی احساس امنیت کرد. بالآخره درد مردم را دارد و به خاطر درد مردم از همان مردم می‌کُشد، بدون خون که نمی‌شود اعتراض کرد پس چه بهتر که از خود مردم برای مردم کشته بسازند!! امّا ... 

از طرفی میدان داران و لیدر‌ها زیادی حاشیه امن  احساس کردند و زود کار را خراب کردند و خود را لو دادند! و از آن طرف سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب آنقدر روشنگر بود که مانند فتنه‌های دیگر این فتنه هم با به خیابان آمدن خود مردم جمع شد و صفوف از هم جدا شد. 

قصد نداشتم این همه حرف بزنم فقط می‌خواستم کمی در مورد سخنان رهبری با هم گفتگو کنیم که فرصت نشد زود‌تر پست بگذارم و حالا هم که خیلی از دوستان به این موضوع پرداختند (به عنوان مثال)و مهمتر اینکه نشریه خط حزب الله هم در شماره جدیدش به این موضوع پرداخته است. (دانلود نشریه)

فقط دو چیز؛ یکی اینکه این سخنان رهبری اوج نگاه تمدنی ایشان را می‌رساند، که در راستای رشد مردم سالاری دینی، می‌گویند باید پیرو قانون بود.  و اگر اعتراض هست باید قانونی باشد، بهترین نحوه‌ی اعتراضات قانونی، نماینده‌های منتخب مردم در مجلس است. حال اینکه آن‌ها مسئولیت‌شان را درست انجام نمی‌دهند به خاطر آن چلو کبابی است که ما خوردیم، این جاست که مرز ضرب المثل‌ها عوض می‌شود، هرکی چلو کباب می‌خوره پای لرزش هم می‌شینه، وقتی به خاطر شام خوبی که کاندید مجلس به خوردمان داده رای می‌دهیم، نباید توقع داشت که آن نماینده کاری برای ما بکند، در واقع او کارش را در قبال رای ما انجام داده، همان چلو کبابی که ۲۴ ساعت بعدش در توالت ریخته شد. وقتی می‌خواهیم یک تلفن همراه بخریم، مشورت و تحقیق می‌کنیم، تلفنی که به زور ممکن است ۴ سال برای مان کار می‌کند، پس چرا در رابطه با انتخاب نماینده مجلس تحقیق نمی‌کنیم؟ آن هم چهار سال سر کار است.

چیز دوم هم که برای طولانی نشدن پست و سر نرفتن حوصله مبارکتان در پستی و فرصتی دیگر بیان می‌شود، در رابطه با هشداری است که این اغتشاشات به ما فهماند!


♨️بیانات استاد فلاح شیروانی در کانال ایتا :

ما از فلسفه و امثال این آموزه‌ها توقعمان این است که جهان معنایی ما را تغییر بدهند. به خصوص اگر تغییر جهان معنایی را از زاویه‌ی یک فعل به او نگاه بکنیم در ناحیه‌ی افعال هم تقریباً کار بزرگی است و نظیر ندارد. یک مقدارصریح‌تر بگویم، فلسفه می‌خوانیم که روی رفتارمان هم تأثیر بگذارد.

من اگر واقعاً یک فهم متعالی پیدا بکنم، کاملاً رفتار من را به انضباط می‌کشد. این کاملاً واقعیت دارد. یعنی به تدریج دست و پای من را هم جمع می‌کند و می‌برد در دنیای جدید. به تعبیری انسان را از ناحیه سرش می‌شود به این طرف و آن طرف کشید. شما زمانی که او را از ناحیه‌ی سر و سینه بکشید، دست و پای او هم می‌آید، رفتار او هم کاملاً تغییر می‌کند و متناسب می‌شود.


نکته‌ی دوم اینکه در فلسفه غایت رشدی که به دست می‌آوریم، یک فهم الهی و توحیدی است. طبیعتاً رفتار مترقی که به دست می‌آید، رفتار توحیدی است. رفتار توحیدی اعم از جنبه‌های تنزیهی و تشبیهی است. 

یعنی اگر فلسفه خیلی خوب اتفاق بیفتد خیلی خوب هم اثر بگذارد، ما را باید شبیه آقا رسول اکرم(ص) بکند. شبیه آقا امیر المؤمنین(ع) بکند. ما مسیر دیگری که نمی‌خواهیم طی بکنیم. امیدمان این است که اگر این کارها را داریم می‌کنیم، شباهت‌هایمان به این حضرات بیشتر شود. فاصله‌هایمان با این حضرات کمتر بشود. 

شاید کسانی که به این معارف دسترسی ندارند باید مسیر دیگری را طی بکنند. ولی مسیر منتخب ما این است. ما نهایتاً باید مانند آقارسول اکرم(ص) بشویم، مانند آقا امیر المؤمنین(ع) بشویم. که چه کار کنیم؟ ایشان چه کار کرد؟

در اُفتادند و صف‌بندی‌هایی درست کردند، سمت و سوی اجتماعی درست کردند، همه برمبنای توحید بود. با طاغوت زمان خودش درافتاد، اساسی هم درافتاد. یک لحظه هم کوتاهی نکرد ایشان. هیچ کوتاهی و تردید در ایشان ندیدند. آقا امیر المؤنین(ع) هم همین طور، فرزندان ایشان هم همین طور، همسر ایشان هم همین طور بود، همه‌ی متعلقات ایشان، شیعیان ایشان هم همین طور بودند. هر جا هم[که شیعیان] تردید کردند، در روایتی نقدی به آن‌ها وارد شد که چرا اینجا کوتاه آمدی؟


نکته‌ی بعدی اینکه تلقی ما از انقلاب اسلامی ‌همین رفتار توحیدی است، همین رفتار توحیدی که از آقا امیر المؤمنین(ع) مشاهده کردیم و امید داریم از آقا امام زمان(عج) مشاهده بکنیم. تلقی ما این است که ایشان یک مصلح بزرگ جهانی است و همین درگیری‌ها را راه می‌اندازد. اگر ما به سمت ایشان هستیم، رفتار ما بایدیک شباهتی داشته باشد.


تلقی ما از انقلاب یک حیات توحیدی است. 

این انقلاب فهم شده، بعد القا شده و مورد استقبال قرار گرفته و الآن ما سر سفره‌ی این انقلاب هستیم. خیلی حادثه‌ی بزرگی است به خصوص در سمت‌و‌سویی که الآن بشر در جهان گرفته است. یعنی در جامعه‌ی بین‌المللی که ما الآن داریم مشاهده می‌کنیم، انقلاب اسلامی‌ با این جوهره و معنایی که دارد، خیلی حادثه‌ی بزرگی است. یعنی حتی با زاویه فیلسوفانه هم که نگاه بکنیم، فلاسفه همه باید غش بکنند که این حادثه اتفاق افتاده است.

عرض من این است که شما در این مسیر، وقتی قبله این باشد، اگر شروع کنید به معماری کردن، واقعاً در دنیای امروز چقدر موفق هستید؟ یک نمونه همین داستان سیزده آبان که روز مبارزه با استکبار است. همین را که کلی شعور در آن است، اگر بنا باشد بقیه چیزها را در ایران حذف کنید، هر چه که در ایران داریم را حذف کنید، اصلاً خود اسم ایران را هم حذف کنید، یک کشور جهان سومی‌که چندصد سال به او ظلم شده است. فقط این را در نظر بگیرید؛ فقط اگر بنا بود که ما بر اساس یک شعور مترقی و درک واقعیت‌های حیات بشر که کِی به کِی دارد ظلم می‌کند و... ما فقط یک رفتار ملی تولید بکنیم، واقعا چقدر موفق بوده‌ایم؟

همین قضیه[13 آبان] را شما بخواهید در یک کشور دیگر پدید بیاورید، چقدر موفق هستید؟ الآن همه‌ی ما می‌دانیم که در تمام شهرهای ایران این تظاهرات هست. حالا یک جایی سردتر است و جایی یک مقدار گرم‌تر. به این توجه کنید که چقدر هزینه شده و چقدر معنا به خورد این حادثه رفته است. ما که مفت و مجانی تظاهرات رفتیم و آمدیم! اصلا[این حرکت] نهادینه شده، یک عده زحمت هایش را کشیده اند. 


انصافاً جدی عرض می‌کنم و واقعا درخواست دارم نمی‌خواهم صرفاً انجام وظیفه کرده باشم. واقعا درخواست دارم که به این قضیه نگاه کنید، این واقعا خیلی نعمت است.

به این فکر کنید.

 

دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.

 

پی‌نوشت:

می‌دانم امروز روز دانشجو نیست. ولی این جمله را که دیدم به فکر فرو رفتم که این همه نماز قضا شده، موذن چرا بانک اذان نمی‌دهد؟ حتی نماز‌های ظهر و عصر هم قضا شده، در این حد در خواب هستیم!

در سال ۲۳ میلیون ایرانی به مشهد می‌روند و همچنین ۴ میلیون از خارج از کشور عازم مشهد می‌شوند. این امر باعث شده تا صاحبان قدرت و سرمایه طمع‌ورزی کنند. و بخواهند با خدعه از این فرصت استفاده کنند و به ثروت اندوزی هرچه بیشتر بپردازند. تفکر سرمایه‌داری که برای اهداف خود از هر چیزی سوء استفاده می‌کنند و قداستی در این تفکر وجود ندارد؛ لذا برای خالی کردن جیب‌ها -البته این‌روز‌ها باید گفت: خالی کردن کارت‌های بانکی- دست به اقداماتی زده‌اند که مخالف با انسانیت و دین است. به بهانه شادی و تفریح جوانان، می‌خواهند پول به جیب بزنند. (اگر به فکر جوانان هستید، مشکلات کار و مسکن و ازدواج‌شان را حل کنید!)

و بعضی از مدیران و مسئولان این شهر احساس می‌کنند که باید خوش خدمتی به این سرمایه‌داری کنند و در راستای اهداف آن‌ها در تلاش‌اند که فرهنگ‌ها را تغییر دهند. زائر را به گردش‌گر تبدیل کنند و مجاور را به شهروند! 

اگر از هریک از این مسافران که پای در مشهد می‌گذارند بپرسید برای چه این همه راه را آمده‌اید؟ قطعا خواهید شنید که برای امام رضا علیه السلام. به قصد زیارت حضرت خورشید. 

 هر مشهدی به همجواری با امام رضا علیه السلام، افتخار می‌کند. افتخار می‌کند که بگوید : من مجاور امام رضا هستم.

این یک زاویه دید نسبت به تغییر فرهنگی است، که نخستین گام آن تغییر زائر و مجاور به گردش‌گر و شهروند است. 

امّا از یک زاویه دیگر هم می‌توان به این تغییر فرهنگ نگریست. از آن‌جایی که دشمنان همیشه بیشتر از خودمان به سخنان رهبران ما توجه دارند، ملتفت این حرف امام خمینی هستند که مرکز ایران مشهد است و این عنایت امام رضا است که این انقلاب به پیروزی رسیده است. لذا برای تغییر فرهنگی این شهر سرمایه‌گذاری کرده‌اند، و این تغییر فرهنگ زائر و مجاور هم از دسیسه‌های دشمنان است که البته مانند همیشه خودی‌ها هم به آن دامن می‌زنند.


پی‌نوشت:

۱. در مشهد الرضا در کنار بارگاه ملکوتی ثامن الحجج دعا گوی‌تان هستم. 

۲. این پست از خطبه‌های نماز جمعه آیت الله علم الهدی اقتباس شده است.

امروز در اصفهان گل‌هایی که پرپر شدند، در خاک پنهان‌شان کردیم. و فردا هم مابقی‌شان در دیار‌های خودشان.

و عده‌ای در این بین تمام تلاش‌ خود را در امضا شدن سندی به کار گرفته‌اند که بعد از آن دیگر به این شهدا نمی‌گویند شهید!!!! 

اری می‌گویند عده‌ای تروریست با عده‌ای تروریست درگیر شدند !!!! و آنقدر فشار اقتصادی بر مردم می‌آورند تا مردم خسته شوند و به آنها القا می‌کنند که راه حل در پذیرش این اسناد است ... اسناد بالا دستی ... که ما تجربه کردیم، برجام را می‌گویم؛ نه تنها مشکلی حل نکرد، بلکه وقاحت و گستاخی‌شان را نسبت به این مملکت بیشتر کرد.

اگر من و شما هم هیچ‌کاری نکنیم و مخالفت‌مان را با FATF و CFT وPalermo و هر کوفت و زهر مار دیگری اعلام نکنیم، باید جواب‌گوی خون این شهدا باشیم ... شهدایی که پدر بودند ... همسر بودند ... پسر بودند. باید جواب فرزندش، همسرش، مادرش را بدهیم.

یک آروغ جدید در حال مطرح شدن است که باید آن را به خوبی شناخت! (+) در واقع می‌خوان مشغولیتی جدید درست کنن که از مطالبه‌گری مردم کاسته بشه (نه اینکه خیلی زیاده !)

به هرحال من نه موافق فیلترینگ اینستا هستم، و نه مخالف؛ باید متخصصین روی آن حرف بزنند و ادله دوطرف به گوش مردم برسه و با توجیه و جایگزین مناسب فیلتر کنن، اگه تصمیم به فیلتر شد والا هم که هیچ.

ولی به نظر می‌یاد اصل این بحث یکی از همون آرغ‌ها باشه که قراره باهاش حواس مردم رو پرت کنن (اینجا را ببینید تا منظورمو بفهمید)


به هرحال مردم عزیز باید این آروغ رو بشناسن و شناسوندن اون کار فعالان مجازی و حقیقی است! (از من گفتن و از شما هم گوش نکردن)

آخر پاییزی به جای اینکه بشینیم جوجه‌ها رو بشماریم، مجبوریم فیلتر شکن جمع و جور کنیم که از فردا که می‌خواییم بریم تلگرام با مشکل مواجه نشیم!!!

از طرف‌داران تلگرام نیستم که بگویم آزادی را از ما گرفتید و .... و اینکه معتاد تلگرام نیستم  .... و می‌دونم که این جریان تلگرام یک آرغی بیش نبود، مثل تمام آرغ‌های سیاسی مسئولان عزیز. (+)

حالا تلگرام را فیلتر کردند به درک از چیز دیگری استفاده می‌کنیم، نون شب‌مون که بند تلگرام نیست؛ (البته اونایی که نون‌شون رو بند تلگرام کردند هم کمی غیر‌معقول به نظر می‌‌آید، آیا نمی‌تونن بند سروشش کنن؟)


مشکل اساسی من با این‌که چرا برای فیلتر کردن، برنامه نداشتن؟ چرا روی کار فکر نشده؟ چرا به عواقب اون فکر نشد؟ و چرا از محصولات داخلی حمایت نکردن؟ اصلا خودشون هم درگیر بودن بعضی می‌خواستن فیلتر بشه بعضی مخالف بودن و سنگ اندازی می‌کردن، اول تکلیف خودشان را مشخص کنند !!!


من از همان اول و همین حالا هم یقین دارم که تلگرام یک آرغ بیش نیست، و به آرغ هم نباید بیش از این‌ها بها داد!

ثبت احوال از این همه تغییر فامیل‌ها شاکی شده است!!!
     من که احساس می‌کنم این تغییر فامیل‌های متعدد و کثیر در این شرایط کثرت اختلاص به خاطر این است که مشخص نشود چقدر از دزدی‌ها کار آقازاده‌ها است. نظر شما چیه؟؟؟


پی‌نوشت: 
یه‌ آقایی فامیل خودش با برادرش فرق می‌کنه که هیچی، پسرش‌ هم فامیلیِ سومی داره که با هر دو فرق داره؛ اصلا منظورم آقایان : عمرانی، فریدون و روحانی نیست !

البته غلط به معنای اشتباه !

یعنی اشتباه که می‌گید پا تو کفش ۷ میلیونی کرده؛ بلکه قیمتش : ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تومن بوده... بله که ۳۰۰ تومن مهمه؛ اینی که شما گردش می‌کنی و قیمت رو رند میکنید، توی زندگی ما نقش مهمی داره!

وقتی از ۷۰۰ تومن حقوق و یارانه یک ماه‌مون، اجاره خونه و اقسات وام کم میشه، این ۳۰۰ تومن باقی می‌مونه که باهاش هزینه‌های زندگی رو می‌دیم. یعنی اگه نباشه دیگه هیچی ... البته توی این اوضاع اقتصادی خوب و درج یک، هیچ قست وامی نمیدیم و منتظریم بریم زندان؛ میگن غذا‌هاش خوبِ.


آقا چرا وبلاگ‌نویس‌ها جدای از اینکه سکولار شدن و کاری به دین ندارن، سیاست رو هم کنار گذاشتن؟ قبلن‌ها وقتی اینجوری میشد توی بلاگستان غوغا بود.

یه رئیس جمهور میاد کلی شاد و خوش‌حال توی این اوضاع و همه‌چی رو میندازه گردن مردم؛ اون وقت توی بلاگستان اتفاقی نمی‌افته؟


یکی از نوه‌های پدر بزرگم، خود مادربزرگ است!

 به این می‌گن گوش به فرمان بودن ... کاش مسئولین هم کمی نسبت به فرمایشات و منویات حضرت آقا داشتند.


عید نوروز امسال، چون عید اول نوهِ نوهِ پدربزرگ بود، به او عیدی داد؛ چرا این عیدی مهم است؟ چون پدربزرگ گرامی تا به آن سال به احدی عیدی نداده بود. (تا آنجایی که ما نوه‌ها می‌دانیم.)


آخرین فرزند پدربزرگم امسال چهارده ساله می‌شود!

این‌چنین خانوانده پیچیده‌ای داریم .

استعمار کهنه، استعمار نظامی است، استعمار نو چه استعماری است؟ 
استعمار یعنی تعطیل فکر. نه به آن معنا که اجازه ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که فرصت ندهد شما فکر کنید. 
آن هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه، بلکه اجازه ندهد نیازها، شما را به فکر وادارد. می خواهد به مجرد اینکه نیازی پیدا کنید از شما رفع نیاز کند. این یعنی تعطیل فکر.
استعمار می خواهد به جای شما فکر کند، شما را آماده خور خودش قرار بدهد.
 
به جای شما در قضیه فکر کند و محصولات فکرش را به صورت ۳۰۰ کتاب یا ۴۰۰ کتاب در اختیار شما بگذارد و بعد هم هر کسی این مطالب را قبول و باور داشته باشد و به کار ببندد به او لقب کارشناس، توانمند، مدیر، مدبر و فرهیخته بدهد. یک امر ضد ارزشی را ارزش جلوه می دهد.
 
استعمار نو، استعمار رسیدن به جواب قبل از رسیدن به سوال است. آنها مرتباً کتاب حل المسائل برای شما فرستادند.
 
منبع: تفکر / آیت‌الله حائری شیراز
اینجا می‌توانید متن کاملش را ببنید و همچنین pdf آن را دانلود کنید.

روحانی قول داده بود آب بیاره به زاینده رود، اون پیش‌کش چرا برق رو بردی؟

توی این حال و هوای خنک تابستان، دیگر برق خودش نمی‌رود، بلکه میبرنِش.

الان دیگه نباید پرسید برق کجا رفت؟ باید پرسید کجا بردنش؟

نون‌مونو کمتر ببرن صلوات 

 

یکی بود یکی نبود!

در زمان‌های خیلی دور یک پادشاهی بود که به تازگی کشور همسایه‌ را فتح کرده بود.

با وزیر به مشورت نشستند که چی کار کنیم و چی کار نکنیم .

وزیر لیست قوانین جدید را برای حاکم خواند:

 

۱. اعتقاد به دین قبلی و سواد آموزی ممنوع است.

۲. مالیات‌ها سه برابر افزایش می‌یابد.

۳. حقوق‌ها نصف می‌شود.

۴. شب زفاف عروس از حاکم است

۵. هرگونه مخالفت با این قوانین مجازاتش مرگ است

۶. آروغ زدن ممنوع است حتی در خلوت، و مجازات آن اعدام است!

 

حاکم به وزیر گفت : می‌خواهی انقلاب کنند ؟؟ هنوز میخ‌مان را در این مملکت محکم نکرده‌ایم!

وزیر گفت : نگران نباشید قربان، این مورد آخر سوپاپ اطمینان است و معجزه‌ آن را خواهید دید.

 

وقتی جارچیان قوانین جدید را اعلام کردند، مردم شروع به اعتراض کردند.

لبان مردمان به اعتراض گشوده شده بود و دائم می‌شنیدی که می گفتند این ظلمی آشکار است؛

این طبیعی است که حاکم بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب حاکمان بوده و کاهش حقوق هم به خاطر نداری است. و شب زفاف هم رسمی قدیمی است؛ اما دیگر منع آروغ زدن خیلی زور است.  تازه مگر حاکم میتواند در تمام خانه و اتاق ها نگهبان بگمارد.

 

و آنان که کمی سواد داشتند مقاله نوشتند و وبلاگ براه انداختند و کمپین گرفتند که اصلا آروغ یا خالی نمودن باد معده برای سلامتی مفید است و این حاکمان متحجر هستند . و کلی از حرف‌های روشنفکرانه خودشان به‌به و چَه‌چَه راه‌انداخته بودند. این روشنفکران می‌گفتند: مگر خود حاکم آروغ نمی‌زند؟؟!

 

و لطیفه‌های زیادی در تلگرام برای قانون آروغ زدن ساخته شد! مثلا:

 

پادشاه به خاطر جلوگیری از آروغ‌هایش ترکید !

یا اینکه حاکم برای جلوگیری از آروغ‌هایش چوب پنبه در گلویش فروکرده است.  و ...

 

سربازان هم گه‌گداری آروغ‌زن‌ها را می‌گرفتند و به زندان می‌انداختند ولی فایده‌ای نداشت مردم دور هم جمع می‌شدند و آروغ می‌زدند و آروغ زدن‌های یواشکی اصلا قابل کنترل نبود و مردم سرمست از خوش‌حالی که با حاکم مخالفت می‌کنند.

 

اما آن‌طرف ماجرا حاکم و وزیر به ریش مردم می‌خندیدند و حاکم برای تشکر از وزیر نه‌تنها شب‌های زفاف را با او تقسیم کرده بلکه نیمی‌از مالیات‌ها را هم به او بذل کرده بود.

و بعد‌ها دیگر کسی اعتراض به قوانین اول را یادش نبود و همه به فکر این حق واقعی خود یعنی آروغ زدن بودند و قوانین جزء لاینفک زندگی‌شان شده بود.

 

 

قصه ما به سر رسید باز هم کلاغ بی‌چاره به خونش نرسید !

 

پند‌اخلاقی‌ قصه:

این آروغ‌ها در همه‌ی روزگارها بوده است؛ مشق شب شما نام بردن آروغ‌های زمانه‌ خودتان است ؟

به عنوان راهنما و مثال یکی از آروغ‌های زمان ما : تلگرام

 

       البته من از نام بردن خیلی از آروغ‌ها می‌ترسم، امید‌وارم شما شجاع باشید و در نظرات بگید :)

در حال مطالعه کتابی در باب حدود الهی بودم (شرح لمعه شهید ثانی) که در قسمت مربوط به حدود دزدان محترم به نکته ای برخوردم که بیانش برای‌شما خالی از لطف نیست:


می‌دونستید که حکم سارق، اختلاس کننده، کلاهبردار، و رباینده با هم متفاوت است؟؟!!!

عجب دین کاملی داریم؛ 

ولی حیف که کامل اجراش نمی‌کنیم!


.............................................

کلاهبردار: با نوشته‌های دروغین و مانند آن به حیله و نیرنگ اموال مردم را تصاحب کند

رباینده : کسی که مال دیگران را آشکارا، بدون محاربه، ربوده باشد

اختلاس هم که به همت مسئولان مردم عزیز با آن آشنایی کامل دارند!!!

             اختلاس: مالی را پنهانی از غیر حرز برداشتن