فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۱۵ مطلب با موضوع «نگارش‌ها ✒ :: شهادت نگاری» ثبت شده است

شهید آرمان علی‌وردی زیر شکنجه، علی ورد زبانش بود. عمّار دارد این خاک، اما علی تمّار هم می‌خواهد. «سرِ خُمّ می سلامت» می‌گفت آنگاه که میثم، سرِ چوب‌پاره سرخ می‌کرد. منصور می‌داند زبانِ سرخی که سرِ سبز به باد دهد، آرزو و «آرمان» ماست. اینجا ایران است و وقتی خواصّ پیر در دفاع از حق لکنت می‌گیرند و نطق نمی‌زنند، نطق شیربچه‌‌ها باز می‌شود. بر شاخه‌های سرو تناور انقلاب، جوانه‌های نو جای برگ‌های پلاسیده را می‌گیرند. ملتی که ریشه در دشت شقایق دارد را از داغ جوان می‌ترسانند! اهل خباثت چه می‌فهمد که ما با شهادت زنده‌ایم. تَرَکه‌ی داعش کجا می‌داند که شهادت، ماتَرَک ماست.


آنها که آشیانه بر دهانه‌‌ی آتشفشان دارند، با واژه‌ی «براندازی» با ما شوخی می‌کنند. روی زمین تور «مجازی» پهن می‌کنند و نمی‌دانند که آشیانه‌ی عنقا بلند است. فرعون هم به موسی (ع) می‌گفت: «عصایت فتوشاپ است»؛ زیرِ آب کردن سر عوامل داخلی موساد که دیگر معجزه‌ی باهره نمی‌خواهد. بُرد رسانه‌ای فقط «پیام عاشورا» که زمان، فرکانس آن را تضعیف نه بلکه تشدید می‌کند؛ پروپاگاندای یزیدیان زمان ما که «نویز» هم نیست. باطل، کف روی آب است و حباب فتنه‌اش به پُفی می‌ترکد اما تایتانیکِ غرب را امواج انقلاب ما غرق خواهد کرد.


مصدق گواه است که لانه‌ی جاسوسی شیطان بزرگ را باید قبل از مرداد ۳۲ می‌بستیم، نه در آبان ۵۸. تومور سرطانی اگر زود خارج نشود، در دیگر ارگان‌های بدن میزبان ریشه می‌دواند. جمهوری اسلامی امروز مشغول شیمی‌درمانی است تا خود را از دست تربیت‌یافتگانِ پشت میز نشین غرب و شرق آزاد کند. افول آمریکا از آنچه در رسانه‌ها می‌بینیم، نزدیک‌تر است. ما اما تازه میخمان را در عالم کوبیده‌ایم. ما، خودمان «مرگ بر آمریکا» هستیم.


یادداشتی از زهرا محسنی‌فر


مرحومه عصمت خامه چین خیابانی همسر شهید عبد الزهرا کاشی و مادر ۷ شهید بنامهای مبارک علی، حسین، رسول، عباس، کاظم، محمدرضا و باقر است.

ایشان مادر یک خانواده معزز و پر جمعیت(۱۰ پسر و ۵ دختر) ایرانی ساکن نجف بودند.
مرحومه عصمت خامه چین خیابانی اهل سبزوار و شهید عبد الزهرا کاشی اصالتاً تبریزی بودند. چون محل کار پدر خانواده(عبد الزهرا کاشی) در نجف بود این خانواده هم به نجف رفته و آنجا ساکن شدند.

حاج صادق کاشی یکی از فرزند این خانواده می‌گوید: مادرم، همسر و ۷ پسرش را در راه اسلام از دست داد. رژیم بعث صدام، پدر و برادرهایم را به دلیل مبارزاتشان علیه حزب بعث و فعالیت‌های انقلابی‌شان در نجف به شهادت رساندند.

با این حال در سال‌های آخر عمر خیلی کسی سراغ ایشان را نگرفت. هر چند که حالا روحش در کنار پدر و برادرهایم آرام گرفته است.

لینک برای کسانی که می‌خواهند بیشتر با این خانواده آشنا شوید.

در ایّام آسمانی شدن سردار دلها هستیم ... ایشان بزرگوارانه رفتند، آنگونه که شایسته رفتن بزرگان بود.


این رفتن‌های بزرگ، شایسته انسان‌های بزرگ است ... و شاید این رفتن‌ها نیاز است تا دوباره بیدار شویم و صحنه را درست ببینیم؛ خدا می‌داند که این پرواز‌ها چقدر نیاز است...

┄┄┄┅•••==؛؛==•••┅┄┄┄

«مکتب سیاسی اسلام فکر درست و سخن نوی خود را با تبیین در فضای ذهن بشریت رها میکند و مثل نسیم بهاری و عطر گلها در همه جا میپیچد.»

(مقام معظم رهبری حفظه‌الله، 83/3/14)


به مناسبت شهادت امام رضا علیه السلام یک صوت از سخنرانی استاد عابدینی در کانال تلگرام بارگذاری کردم. با خودم گفتم حیف است شما هم این سخنرانی زیبا را گوش ندهید، لذا لینک آن را اینجا هم می‌گذارم تا بهره ببرید.

https://t.me/fanuss_andishe/24

▫️ گودال قتلگاه

┄┄┅••=✧؛◾️؛✧=••┅┄┄

دارد دلم بهانه گودال قتلگاه، 

 داغ دلم نشانهٔ گودال قتلگاه.


 بی‌بال و پر دوباره به معراج می‌رود،

 تا عرش بی‌کرانهٔ گودال قتلگاه.


 دلتنگ حال روضهٔ گودال گشته باز،

 سر می‌نهد به شانهٔ گودال قتلگاه.


 گشته به پا، به شور و نوا، مجلس عزا،

 در بزم عاشقانهٔ گودال قتلگاه.


 زینب به نوحه خوانی و زهراست سینه زن،

 با دختری، میانهٔ گودال قتلگاه.


 می‌خواند او به ناله که: خنجر به دست، شد

 آن بی‌حیا روانهٔ گودال قتلگاه.


 آتش به جان عالم و آدم فتاده از

 غم‌های نازدانهٔ گودال قتلگاه.


 آورده در خروش همه کائنات را

 این «روضهٔ زنانه»ی گودال قتلگاه.


 حالا دگر زمین و زمان گریه می‌کند،

 در محفل شبانهٔ گودال قتلگاه.


 شد شعله ور دل و خاکسترش نماند،

 از سوز مادرانهٔ گودال قتلگاه.


 ذکر «غریب مادر» زهرا هنوز هست،

 محزون‌ترین ترانهٔ گودال قتلگاه.


رضا فراهانی

┄┅••؛••┅┄

عزا و مصیبت از عصر عاشورا شروع می‌شود و ما عصر را به خاطر گرمی هوا به خانه برمی‌گردیم و شب را که یتیمی و اسارت شروع می‌شود ما به استراحت می‌پردازیم.

دردناک‌ترین خبری که می‌توانی در روز عید بشنوی این است که یک نخبه تلاشگر، یک اندیشمند مجاهد، یک انقلابی به معنای واقع کلمه به همراه اعضای خانواده‌اش در یک سانحه رانندگی فوت کرده باشد. إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِهرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود که تا روز قیامت هیچ چیز آن را فرو نمى ‏پوشد. و واقعا ایشان یک عالم بوده است؛ کافی است نام مرحوم محمد حسین فرج‌نژاد را در گوگل سرچ کنید تا بفهمید چه سرمایه‌ای را از دست دادیم آن هم فقط به خاطر عدم حمایت از نخبگان. 

چنین شخصیتی که خود نخبه بوده و اهل تلاش و مجاهدت که قطعا برای پدید آمدن این چنین شخصیتی هزینه‌های مادی و معنوی صرف شده است، اگر حمایت نشود واقعا ظلم و جفا است بر تمامی مردم این مرز و بوم و تمامی مسلمانان و حتی می توان ادعا کرد بر تمام بشریت ظلم شده است. بعد از آن که در مورد ایشان کمی سرچ کردید، خود قضاوت کنید که آیا یک چنین شخصیتی نباید حداقل امکانات یک زندگی را می‌داشت؟ آیا این ظلم نیست که وسیله نقلیه یک خانواده ۵ نفره، یک موتور سیکلت باشد؟ من به شخصه وقتی خانواده‌هایی را می‌بینم که چند نفره با موتور سیکلت جا به جا می‌شوند از ته دل غمگین می‌شوم ولی وقتی این چنین سرمایه‌هایی را به خاطر عدم حمایت از دست می‌دهیم کار از غمگین شدن می‌گذرد و به عصبانیت می‌کشد. برای آنکه عمق حمایت نکردن را بفهمید قولی از یکی از دوستان درخصوص ایشان برای‌تان برای‌تان نقل می‌کنم: دوست ما می‌گفت ایشان مقداری پول کنار گذاشته بود برای خرید ماشین ولی این پول را هزینه‌‌ی چاپ و امور مربوط به کتابش کرد ... 

این پست را باید زود‌تر می‌نوشتم؛ ولی بهت فوت ایشان توان و حوصله نوشتن را از من گرفته بود.

این لینک را ببینید؛ پستی است در وبلاگ جواد انبارداران که مشتمل بر مجموعه‌ای از لینک‌ها در خصوص آن مرحوم.


بسم اللَّه الرحمن الرحیم

إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‏


شهادت انسان ‏ساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملأ اعلی‏، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولی عصر- ارواحنا فداه- تسلیت و تبریک عرض می ‏کنم. 


تسلیت از آن رو که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد که در جبهه‏ های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه می ‏آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. 

و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و توده ‏های مستضعف می‏ کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می ‏دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است.


چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروه های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.


هنر آن است که بی ‏هیاهوهای سیاسی و خودنمایی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی‏، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می ‏توانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهای مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض می ‏کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم.

روح اللَّه الموسوی الخمینی‏

(یک دقیقه فیلم سخنرانی امام)


منبع: صحیفه امام، ج‏۱۴، ص: ۴۷۸

امروز روز مادر است و همچنین عید را هم باید تبریک گفت.

دیشب که به مادرم زنگ زدم و تبریک گفتم بعد از قطع کردن تلفن، فکرم رفت به سمت اون‌مادر‌هایی که تنها فرزندشون رو برای دفاع از این خاک و بوم به جبهه‌ها فرستادن و هنوز بعد از چندین سال برنگشتند. حتی یک مزار هم ندارند ... 

و شاید هم در خواب و یا عالم رویا فرزندشون روز مادر را تبریک گفته ...

اوج اخلاص را ببین!

چهلم شهادتش در ۲۲ بهمن است.

شعری از یوسفعلی میرشکاک برای سردار شهید سلیمانی:


نه

سوگوار تو نیستم

بر آسمان می‌گریم که همچنان واژگون مانده است
بر خورشید می‌گریم که همچنان بیهوده با ابرها مجادله می‌کند
بر ماه می‌گریم که همچنان شب را به دنبال می‌کشد

اما بر تو نمی‌گریم

از کدام سیاره آمده بودی
که با زمین کنار نمی‌آمدی، مگر آنکه با گام‌هایت همراه باشد؟

به کدام سیاره برگشته‌ای
که زمین از همیشه تباه‌تر وبیهوده‌تر به گرد خود می‌گردد؟


تقدیر درخت به خاک افتادن است
تقدیر گوسفند قربانی شدن
تقدیر گرگ گلوله‌خوردن
و تقدیر آدمی جان سپردن
تو اما پشت تقدیر را به خاک رساندی
و ماندی 
اما نه بر زمین
و نه در آسمان
بر نطع جاودانگی نام خداوند
در معراجی بی‌بازگشت

چگونه می‌توان تو را در سوگواری به پایان رساند؟
سوگواران ناگزیرانند
و تو ناگزیری را به پایان رسانده‌ای

نه، من باری سوگوار تو نیستم
اما پرسشی با من است 
همچون ترکشی کوچک
خلیده در جگرگاه:

چگونه از قطعنامه تحمیلی بیرون ماندی؟
و کربلای خود را به فرجام رساندی؟
قطعنامه یکایک ما را حتی از خاطر خود ما برد
چندان که اربعین ما
پیاده به کربلا رفتن شد

و اربعین تو رستاخیزی است که جهان را سراسیمه می‌کند



اینجا می‌توانید شعرخوانی جناب میرشکاک در محضر رهبر انقلاب را تماشا کنید.

تصور کنید که قرار است نماز یکی از فرماندهانِ ولی‌زمان‌تان را پشت سرِ ولی‌زمان بخوانید. چه کیفی دارد؟ آن هم فرمانده‌ای آسمانی که به دست شقی‌ترین دشمنان خدا در زمانه‌ی خودمان شهید شده است.

اصلا چیزی از این نماز و تشیع جنازه، نزدیک کننده‌تر به خدا می‌شناسید؟؟ مگر راه قرب به خدا را نمی‌خواهید؟
این بابی است که تازه باز شده و مراقب باشید بی‌توفیق نشوید. مخصوصا تهرانی‌ها که بهانه‌ی مسافت و فاصله را ندارند. و حتی خود ما که قم هستیم و نزدیک به تهران، به راحتی عذرمان پذیرفته نیست.

و البته باید به این نکته هم توجه داشت که ولی‌شناسانی که از راه دور‌تری به تهران می‌آیند و سختی‌های مسیر و هزینه‌ها را تحمل می‌کنند، به خدا مقرب‌تر هستند.


پی‌نوشت:
۱. دوستانی که در تشیع سردار شرکت می‌کنند، ما را هم دعا کنید!
۲. دوستان جامانده هم تمام سعی و تلاششان را بکنند، اگر باز هم نشد در نظرات این پست بگویید تا اگر توفیق بود فردا به صورت خاص نائب و دعا‌گوی شما هم باشم.


به خواست خدا #فردا خواهیم آمد؛

و با نیت تقرب الهی خواهیم آمد.


این پیام رهبری را نباید مثل پیام‌های دیگر مسئولان دانست؛ هرچند اگر پیام‌ها را باهم مقایسه کنیم تفاوت افق نگاه و فکری به طرز فاحشی، روشن می‌شود. ولی این مقایسه پیشکش، همین که تفاوت بگذاریم بین پیام تسلیت رهبری با دیگر پیام‌ها کافی است.

پیشنهاد می‌کنم بیایید باهم چند بار پیام تسلیت ایشان را بخوانیم، و روی نقاط کلیدی آن تامل کنیم.
قسمت‌هایی که در نظرم مهم‌تر بودند را در متن پیام مشخص کرده‌ام، خوش‌حال می‌شوم شما هم قسمت‌هایی را که در نظرتان مهم هستند در قسمت نظرات بگویید. و اگر چه هم که تکراری باشد بگویید.


پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی شهادت سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او:


بسم الله الرحمن الرحیم

ملّت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیّبه‌ی شهیدان، روح مطهّر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست #شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیّة‌الله‌ ارواحنا فداه و به روح مطهّر خود او تبریک و به ملّت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوّه‌ی الهی کار او و راه او متوقّف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه‌ی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی #مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همه‌ی دوستان -‌و نیز همه‌ی دشمنان- بدانند خطّ جهاد مقاومت با انگیزه‌ی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است. فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه‌ی مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلخ‌تر خواهد کرد.

ملّت ایران یاد و نام شهید عالی‌مقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.

۱۳دی‌ماه ۱۳۹۸ 

امروز اربعین شهدای کربلاست، آن آزادگانی که در برابر دهر و ابرقدرت‌های آن روز تسلیم نشدند، آزادانه زندگی کردند، و آزاد و پرافتخار به لقای پروردگار خود نایل آمدند.
در آن روزگار سلطه‌گران جبّار می‌خواستند همه‌ی نفس‌ها را در سینه خفه‌کنند، همه‌ی آدم‌ها را به زیر سلطه‌ی خود به اسارت بکشند، و با پول و تهدید به‌قتل و شکنجه، همه را وادار به سکوت و اطاعت‌کنند، آن‌جا حسین بن علی علیهما السلام وارث والای ولایت و نبوت، فرزند برومند علی و فاطمه علیهما السلام، رهبر انسانیت و تعیین کننده‌ی معیارهای خدایی در زمان خود، آزاد مردی که همه‌ی دهر قادر نبود تا او را به زانو درآورد، مظهر ایمان و عرفان، سمبل شجاعت و فداکاری، نماینده‌ی خدا بر زمین، و سید و مقتدای تمام شهیدان علیه یزیدیان و سلطه‌طلبان قیام کرد؛ و همه‌ی وجود خود و کسان خود را در راه خدا قربانی داد، و پرچم پرافتخار و خونین شهادت را بر قله ی بلند تکامل بشریت به اهتراز درآورد.
و آن را نشان هدایت انسان‌ها در راه پرپیچ و خم تکامل قرار داد، تا هر کس که جویای حق و حقیقت و عدل و عدالت است، به این پرچم خونین چشم داشته باشد و راه را از بی راهه تشخیص دهد.  (رقصی چنین میانه میدانم آرزوست / شهید چمران)

یه فکری توی ذهنم جولان می‌داد و آماده شده بود که از مجرای انگشتانم روی صفحه کلید ریخته بشه و توی وبلاگ خودنمایی کنه؛ امّا آنقدر اینترنت قر و ادا و اطوار در آورد که از نک انگشتانم نیمی از مطالب روی زمین فراموشی چکیدند ... که به ناگاه دیدم ستاره‌ی وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کنم روشن شده و یک وبلاگ چشمک می‌زند که بیا و من را بخوان!  بی‌خیال مطالب ذهنم شدم و کلیک کردم ... کلیک کردن همانا و به فکر فرو رفتن همانا.... دلم نیومد این رزق شب جمعه‌ام رو با شما تقسیم نکنم.



معامله شهیدِ ذبیح؛ رضا اسماعیلی ۲۱ ساله، دانشجوی مدافع حرم از دانشگاه فردوسی مشهد رو خودتون گوش کنید، با صدای زیبای سیدرضا نریمانی!  (اینجا)



فرق است میان کسی که

در انتظار شهادت است

و آنکه شهادت به انتظار اوست !


ای شهید تو شهادت را در دل‌های ما زنده کردی ... همانگونه که دوست داشتی، خونت جریان‌ساز شد. شهادت تو چراغی شد برای روشن کردن مسیر .

بعد از تو عشق به شهادتم مضاعف شد و عشق به اردوهای جهادی! تو چه کردی با جانم که هرگاه نیاز به آرام شدن دارم، خودم را در کنار مزار تو می‌بینم ... و چه آرامشی دارد حرم امن کنار مزارت... و چه لذتی دارد بوسیدن قبرت  ... و چه عطری به مغزم می‌رساند بوییدن سنگ قبر معطرت !


تو که شهید شدی برای ما هم دعا کن که شهید بشویم، وگرنه به قول استاد و معلم و شهید اهل قلم سید مرتضی آوینی، اگر شهید نشویم، میمیریم ... ای که دستت می‌رسد کاری بکن.