فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین» ثبت شده است


تحلیل ٤٩ سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی  درباره کنگره عظیم جهانی اربعین


شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود.

مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه‌ این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضاء فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود.

همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره‌ جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه(علیهم السلام).


این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.

بنابراین مسئله‌ اربعین یک مسئله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین شهدا‌، مزار کشته‌شدگان راه خدا‌، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند.

اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی(علیهم السلام) به ما ارائه دادند.


سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی(ع)/ مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲

پیاده‌روی اربعین از دهه ۳۰ شمسی شروع شده است و به تدریج تا دهه‌ی ۵۰ شرکت‌کنندگان زیاد شدند و به جمعیت هزاران نفری رسید.

با اوج گرفتن‌های این پیاده‌روی، دولت بعث احساس خطر کرد و مخالفت‌ها و مانع‌تراشی‌هایش شروع شد؛ در سال ۱۳۵۴ شمسی جمعیت بزرگی به سمت کربلا حرکت کرد، این جمعیت شعاری با این مضمون که «ای آقا و سرور ما اگر دست و پایمان را هم قطع کنند سینه‌خیز به‌سوی تو خواهیم آمد» داشت، در میانه‌های راه نظامیان دولت بعث برخورد شدیدی داشت و عده‌ای بازداشت شدند و حتی شش نفر از شیعیان نجف که برنامه‌ریز این حرکت بودند، اعدام شدند.

پس از این اتفاق، پیاده‌روی اربعین به صورت مخفیانه و در قالب گروه‌های کوچک دو سه نفره آن هم از مسیر‌های بیابانی انجام می‌شد؛ اگر در ایّام اربعین برنامه‌های صدا و سیما را دنبال کرده باشید، یک فیلم سینمایی هم چند سالی است در این ایام پخش می‌شود که مسافران یک مینی‌بوس به بهانه خراب بودن ماشین‌شان آن را هُل می‌دهند که پیاده به زیارت رفته باشند و در مسیر با مشکلات و برخورد‌های نظامیان بعثی مواجهه می‌شوند -هر چه در گوگل سرچ کردم نتوانستم نام این فیلم را پیدا کنم!-

در برخورد‌های صدام با این پیاده‌روی منقول است که بر سر زائرین با بالگرد قیر داغ می‌ریختند و یا تیر اندازی و ... ولی خوب بنده در این خصوص تحقیقی نکرده‌ام و شفاهی این موارد را شنیده‌ام.

در آن ایام اهالی و ساکنین روستا‌ها و آبادی‌های در مسیر زائرین، به صورت پنهانی پذیرای زوار بودند و در مواجهه با مامورین بعثی آن‌ها را میهمانان خود معرفی می‌کردند تا جان‌شان در امان باشد.

امّا خوب این‌روز‌ها می‌بینیم که یک سیل جمعیت از زن و مرد و بچه، کوچک و بزرگ، پیر و جوان در این مسیر در جریان است. چندسالی هم هست که مردم ایران استقبال خوبی از این مراسم باشکوه داشته‌اند، تا حدی که در دو سال آخر قبل از کرونا، احساس می‌شد ایران خالی شده است و دیگر کسی در آن نیست!! بماند که رفقای ما در همین سال‌های کرونایی که مرز‌ها مثلا بسته بود هم به پیاده‌روی رفتند.

در خصوص اصل رفتن یا نرفتن به زیارت اربعین و پیاده‌روی اربعین نمی‌خواهم صحبت کنم بلکه موضوع کمی خاص‌تر است آن هم به فراخور سوال یکی از وبلاگ‌نویسان و نظرات ذیل آن، که تک به تک نظرات برایم جالب بود؛ البته این سوال، سوال جدیدی نیست بلکه همان اوایل که مردم ایران به این مراسم رو آورده بودند، این چنین مسئله‌هایی مطرح بود و البته آن زمان بیشتر در میان خانواده‌های مذهبی‌تر؛ سوال در خصوص «حضور بانوان در پیاده‌روی و زیارت اربعین» است.

قبل از پرداختن به مسئله اصلی، می‌خواهم یک کتاب پیشنهاد کنم به همه‌ی دوستانی که تا به این‌جای پست همراه بوده‌اند؛ چه کسانی که مصمم به شرکت در این پیاده‌روی و زیارت هستند و چه کسانی که مصمم به نرفتن و چه کسانی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند و یا کسانی که ته‌دلشان هنوز راضی نشده است و به کسانی که زیارت اولی هستند و همچنین کسانی که توفیق‌ داشته‌اند در این سفر معنوی شرکت کنند، به هر حال اگر تا اینجای کیبرد‌فرسایی‌های من دوام آورده‌ای، اگر این کتابچه‌ی حدودا ۹۰ صفحه‌ای را نخوانی، به خودت جفا کرده‌ای؛ منظورم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» از استاد طاهرزاده است، در خاطرم هست این کتاب را قبلا هم معرفی کرده‌ام، امکان دانلود رایگان آن هم وجود دارد. اگر هنوز به خواندنش راضی نشدی، حداقل فهرست این کتاب را نگاهی بینداز!

برگردیم بر سر اصل مسئله حضور بانوان در پیاده‌روی اربعین آری یا خیر؟

همین ابتدای کار برای کسانی که حوصله خواندن ادامه متن را ندارند یک کلمه‌ای جواب بگویم: هیچ کدام بلکه باید!

بانوان باید در این حرکت تاریخی شرکت کنند، حضور بانوان در این حرکت لازم است؛ البته در حد امکان. نمی‌خواهم نسخه شخصی برای کسی بپیچم، هر کسی خود می‌تواند شرایط خود را بسنجد و وظیفه خود را بیابد ولی اگر قرار باشد حکم کلی کنیم در خصوص حضور بانوان در پیاده‌روی اربعین، بنده فقط و فقط لزوم آن را می‌فهمم ولاغیر!

به تعبیر استاد طاهرزاده اگر بانوان در این حرکت تاریخی شرکت نکنند،‌ این حرکت عقیم خواهد ماند. وجه تشبیه خوبی هم ایشان در این خصوص دارند که به حضور بانوان در صحنه‌ی انقلاب اسلامی و مبارزات تشبیه می‌کنند که در حرکت انقلاب اسلامی هم زنان پا به پای مردان حاضر در صحنه بودند.
آیا در دوران انقلاب اسلامی و دوران مبارزه قبل از انقلاب اسلامی، کسی می‌گفت زنان نباید بیاند در میدان مبارزه؟ حضرت امام به این حضور بانوان افتخار هم می‌کردند.

خوب از روی منبر بیاییم پایین و کمی هم کف میدانی مسئله را بررسی کنیم؛ بنده که این گونه محکم نظر می‌دهم البته خود در اوایل از دسته مخالفین بودم با همان استدلال‌های دیگران؛ ولی اگر آدم نظرش تغییر نکند که آدم نیست؛ بنده بعد از اینکه چندین سال توفیق شرکت در این مراسم را داشته‌ام و به عینه مسئله را در دل حادثه تجربه کرده‌ام، می‌گویم این حرف بی‌خودی است که به طور کلی می‌گویند اربعین جای زنان نیست. کسانی که بر این باور هستند، نه واقعا این حرکت را فهمیده‌اند و نه نقش زنان را در جامعه می‌فهمند! در نهایت این زنان هستند که تمدن‌ساز هستند و اگر واقعا اربعین را یک حرکت تمدنی بدانی، نمی‌توانی بر این عقیده باقی بمانی که اربعین جای زنان نیست!

البته با همه‌ی این‌موارد خوب باید ملاحظاتی را هم در نظر گرفت که واقعا عمده‌ی بانوان ما خود به این مسائل واقف هستند؛ منظورم سختی‌ها و مشکلات سفر اربعینی نیست، این سختی‌ها برای زن و مرد، برای هر دو هست، حالا یکی کمی بیشتر یا کمتر؛ مسئله این است که باید باور خودمان را نسبت به این سفر معنوی و این حرکت تاریخی تغییر دهیم؛ به تعبر عرفی‌تر به دنبال این نباشیم که حتما دست‌مان را به ظریح مطهر برسانیم و یا اینکه حتما در بین الحرمین وارد شویم و... شما وقتی در حال قدم زدن در این مسیر هستید، هنگامی که در ۸۰ کیلو‌متری کربلا هم هستید، باز هم در حال زیارت هستید، باز هم در محضر امام تشرف پیدا کرده‌ای، اصلا چرا می‌خواهی این پیاده‌روی را زود تمام کنی؟ چرا این‌قدر عجله داری؟ مگر دلت می‌آید وقتی در محضر امامت هستی، زود مجلس را تمام کنی؟ شاید یک‌ماه پیش بود که این پست را منتشر کردم، نگاهی به این چند خط در این پست بیندازید. چرا در زیارت به دنبال یک لذتی هستید که شاید اصلا توهمی باشد، چرا فقط در حرم می‌خواهید با امام ارتباط بگیرید؟ بنده منکر شرف و اهمیت مکان که در اینجا حرم مطهر باشد، نیستم، و منکر این نیستم که در حرم راحت‌تر ارتباط با امام برقرار می‌شود؛ ولی شما می‌توانید در تمام طول مسیر همان ارتباطی که در حرم با امام می‌گیرید را با امام خود داشته باشید، با همان کیفیت. این توصیه عمومی بود و مرد و زن نمی‌شناسد، امّا بیشتر متوجه بانوان مکرم است که لازم نیست حتما خود را به ضریح برسانید.

در خصوص بردن یا نبردن کودکان هم سخن بسیار است، ولی می‌دانم دیگر دارم زیاده روی می‌کنم و سر عزیزان را با حرف‌هایم درد می‌آورد؛ لذا همه‌ی دوستان را به چند پست اینستاگرامی از حمید کثیری ارجاع می‌دهم.

بچه‌ها را اربعین پیاده‌روی ببریم یا نه؟
برنامه‌ریزی پیاده‌روی اربعین همراه با بچه‌ها
وسایل مورد نیاز سفر خانوادگی اربعین
هزینه‌های سفر اربعین برای خانواده



و در پایان امیدوارم وقت با ارزش‌تان را تلف نکرده باشم!

کلمه یعنی چه؟
جایگاه کلمه چیست؟اهمیت کلمه تا چه اندازه است؟

چرا امام حسین علیه السلام یک کلمه نگفت به یزید و یک بیعت نکرد، اینکه یک کلمه‌ای بیش نیست؟

پیشنهاد می‌کنم کلیپ دو دقیقه‌ای زیر را از دست ندهید!

در تلگرام

در ایتا

امسال هم زنده ماندیم تا یکبار دیگر با محرم معاشقه داشته باشیم، تا طعم چای‌ روضه را بچشیم، تا با گریه درسوگ تو بار سبک کنیم، تا برایت مشکی بپوشیم، تا ...

نباید فراموش کرد که این دو ماه خیلی گران تمام شده است، خون‌ها ریخته شده است تا حفظ شود! روزگاری بود که گریه بر حسین جرم بود، چه برسد به مجلس عزا گرفتن ... آری روضه‌ی هر شب ما برکت روح الله است، یک دنیا مجاهدت پشت این روضه‌ها است؛ قدرش را بدانیم و آنچه در توان داریم دریغ نکنیم.

یک سال دیگر گذشت و ما همچنان پای در گل داریم ... توفیق قدم زدن در مسیر یار را نداشتیم!


ما ز عشقت آتشین دل مانده‌ایم

دست بر سر پای در گل مانده‌ایم

خاک راه از اشک ما گل گشت و ما

پای در گل دست بر دل مانده‌ایم



▫️ گودال قتلگاه

┄┄┅••=✧؛◾️؛✧=••┅┄┄

دارد دلم بهانه گودال قتلگاه، 

 داغ دلم نشانهٔ گودال قتلگاه.


 بی‌بال و پر دوباره به معراج می‌رود،

 تا عرش بی‌کرانهٔ گودال قتلگاه.


 دلتنگ حال روضهٔ گودال گشته باز،

 سر می‌نهد به شانهٔ گودال قتلگاه.


 گشته به پا، به شور و نوا، مجلس عزا،

 در بزم عاشقانهٔ گودال قتلگاه.


 زینب به نوحه خوانی و زهراست سینه زن،

 با دختری، میانهٔ گودال قتلگاه.


 می‌خواند او به ناله که: خنجر به دست، شد

 آن بی‌حیا روانهٔ گودال قتلگاه.


 آتش به جان عالم و آدم فتاده از

 غم‌های نازدانهٔ گودال قتلگاه.


 آورده در خروش همه کائنات را

 این «روضهٔ زنانه»ی گودال قتلگاه.


 حالا دگر زمین و زمان گریه می‌کند،

 در محفل شبانهٔ گودال قتلگاه.


 شد شعله ور دل و خاکسترش نماند،

 از سوز مادرانهٔ گودال قتلگاه.


 ذکر «غریب مادر» زهرا هنوز هست،

 محزون‌ترین ترانهٔ گودال قتلگاه.


رضا فراهانی

┄┅••؛••┅┄

عزا و مصیبت از عصر عاشورا شروع می‌شود و ما عصر را به خاطر گرمی هوا به خانه برمی‌گردیم و شب را که یتیمی و اسارت شروع می‌شود ما به استراحت می‌پردازیم.


ای حسین؛

حال که در سفر اربعینی جا مانده‌ایم،
بالی به ما بده، به هوای تو پر زنیم
حالی به ما بده، که صمیمانه در زنیم
هر سال اربعین دلِ ما رو به «راه» بود
ره بسته شد، دلیل کدامین گناه بود


این روزها حالم دست خودم نیست، دل و دماغ هیچ کاری را ندارم. هوای سفر دارم و ره بسته است. مدام با خود می‌گفتم دقیقه ۹۰ اعلام می‌کنند که راه باز است و باید آماده باشم ... امّا ...

 یادش بخیر سال‌های قبل وقتی بر می‌گشتم تا مدت‌ها خاطره برای گفتن داشتم و نقل مجلس‌هایم اربعین، پیاده‌روی، موکب، مبیت، عراق، کربلا، نجف، چای عراقی، قهوه، کباب ترکی، فلافل و ...
****
دوستی پرسید: امسال که راه بسته شده چی‌کار می‌کنی؟
 آهی کشیدم و گفتم : هییییچ  ... مگه دلشکسته جز حصرت و گریه کاری می‌تونه بکنه؟
دیدم بی تفاوت نگاه میکند ..
پرسیدم: شما اربعین  کربلا رفتی؟
گفت : نه
   با خود گفتم پس همین است که آرامی!

*****
امروز در خانه ماندن برایم خیلی سخت است؛‌ مگر می‌شود اربعین در خانه ماند؟  ... اما کجا را دارم برای رفتن؟ نمی‌دانم باید بیرون رفت تا دلم به سمتی کشیده شود؛ کوهی، دشتی، صحرایی و ...

گفتم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که بیایی برود غم ز  دل ما 


من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی

به برکت کانالی که برای محرم راه‌انداختم اولین پادکستم را هم تولید کردم. پادکست ساختن از جمله‌ کارهایی بود که دلم می‌خواست انجام بدم ولی هر بار که فرصت یا موقعیت پیش میومد، از زیر بارش شونه خالی می‌کردم؛ امّا این‌بار کمال‌گرایی رو کنار گذاشتم و دل به دریا زدم.

از لحاظ محتوا اگر این پست را خوانده باشید، احتمال زیاد چیز زیادی از آن یاد نمی‌گیرید. امّا اگر دوست‌ دارید با صدای خش‌دار من این محتوا را بشنوید و همچنین کار تدوینم را ارزیابی کنید، می‌توانید در Castbox و یا شنوتو «فاتح کربلا» را سرچ کنید و پادکست «چرا هیئت مجازی؟» را گوش کنید.

اگر گوش کردید خوشحال می‌شوم که نظرتان را بدانم.

کرونا محرم امسال را خاص کرده است و به تبع آن تبلیغ دین. چرا که یکی از مهمترین عرصه ها و فرصت ها برای تبلیغ دین همین محرم و صفر و مجلس عزای سید الشهداء علیه السلام است که امسال شرایط آن تغییر کرده است. 

نمی گویم باید مجالس و عزاداری تعطیل شود و تنها در فضای مجازی عزاداری کنیم؛ ولی در کنار برپایی مجالس باید فضایی هم فراهم شود برای کسانی که امکان حضور در مجالس را ندارند. افرادی هستند که به هر دلیلی امکان حضور در مجالس را ندارند؛ ممکن است شخصی بیمار و مبتلا باشد و نمی تواند به مجلس عزا برود، ولی خوب این شخص هم دل دارد و حق دارد که برای اربابش گریه کند و معارفی از دین را بشنود. و یا گروه پرخطر که سیستم ایمنی بدنشان ضعیف است و یا بعضی افراد مسن و پیرغلامان حضرت که اصلا نباید در معرض ابتلا قرار گیرند و یا حتی پزشکان و پرستاران و دیگر زحمت کشان جبهه سلامت.  و چه خوب که این افراد بتوانند در فضای مجازی از معارف دین و جلسات عزا بهره ببرند. البته خوب واضح است که هیچگاه فضای مجازی مثل حضور در مجلس عزا نمی‌شود و تاثیری که فضای حقیقی دارد، فضای مجازی ذره‌ای از آن را ندارد؛ اما چه می‌شود کرد؟ ما هم از باب اکل میت از آن استفاده می‌کنیم. در شریعت اسلامی وقتی به اضطرار برسیم، خوردن گوشت گربه مرده هم جایز است بلکه اگر به مرحله‌ای برسیم که تنها راه حفظ جان خوردن آن گربه مرده است، خوردنش واجب می شود و اگر آن را نخوردیم و به خاطر نخوردن آن مُردیم، بعید نیست که حکم خودکشی داشته باشد.


☆ مشورتی که با شما دارم:

این مقدمه را گفتم تا با شما یک مشورتی داشته باشم؛ اگر قرار باشد یک کانال در شبکه‌های اجتماعی هوا کنم و در این ایام سوگواری به نحوی عزاداری مجازی داشته باشیم، پیشنهاد شما کدام یک از پیامرسان ها است؟؟   ایتا، سروش، روبیکا، بله، گپ، آی گپ، تلگرام‌ملعون؟

البته واتساپ هم هست ولی در آن نمی توان کانال تشکیل داد و به خاطر ابری نبودن این پیام رسان محتوا ماندگاری برای بعد ندارد، لذا از گردونه خارج شده است.  

و اینکه گزینه ها محدود به این موارد نیست، اگر شما جای دیگری را هم سراغ دارید بگوید.


لطفا در این امر مرا راهنمایی کنید و به راحتی از کنار این مشورتی که با شما دوستان عزیز کردم نگذرید. 

☆ البته در هنگام پاسخ گویی این را هم مدنظر داشته باشید که بعد از تشکیل کانال وقتی به شما گفتم عضو شوید، نگویید که من این پیام رسان را ندارم و اصلا و ابدا هم قصد نصب و استفاده از آن را ندارم :)


بعدا‌نوشت:

کانال فاتح کربلا:

خیلی ممنون از عزیزانی که منو راهنمایی کردند! در نهایت با جمع‌بندی مشورت‌ها و نظرات اینجا و غیر اینجا به این نتیجه رسیدم که توی ایتا و تلگرام کانال هوا کنم. آی‌دی هر دو کانال @fateh_karbala  هست. البته اگه به فارسی هم سرچ بزنید فاتح کربلا پیدا می‌کنید؛ ولی به هر حال لینک‌شون را هم اینجا قرار می‌دم. و البته توی واتساپ هم یه گروه تشکیل دادم برای خانواده و فامیل و دوستان بیرون از مجازی.

تلگرام: t.me/fateh_karbala

ایتا: eitaa.com/fateh_karbala

امروز اربعین شهدای کربلاست، آن آزادگانی که در برابر دهر و ابرقدرت‌های آن روز تسلیم نشدند، آزادانه زندگی کردند، و آزاد و پرافتخار به لقای پروردگار خود نایل آمدند.
در آن روزگار سلطه‌گران جبّار می‌خواستند همه‌ی نفس‌ها را در سینه خفه‌کنند، همه‌ی آدم‌ها را به زیر سلطه‌ی خود به اسارت بکشند، و با پول و تهدید به‌قتل و شکنجه، همه را وادار به سکوت و اطاعت‌کنند، آن‌جا حسین بن علی علیهما السلام وارث والای ولایت و نبوت، فرزند برومند علی و فاطمه علیهما السلام، رهبر انسانیت و تعیین کننده‌ی معیارهای خدایی در زمان خود، آزاد مردی که همه‌ی دهر قادر نبود تا او را به زانو درآورد، مظهر ایمان و عرفان، سمبل شجاعت و فداکاری، نماینده‌ی خدا بر زمین، و سید و مقتدای تمام شهیدان علیه یزیدیان و سلطه‌طلبان قیام کرد؛ و همه‌ی وجود خود و کسان خود را در راه خدا قربانی داد، و پرچم پرافتخار و خونین شهادت را بر قله ی بلند تکامل بشریت به اهتراز درآورد.
و آن را نشان هدایت انسان‌ها در راه پرپیچ و خم تکامل قرار داد، تا هر کس که جویای حق و حقیقت و عدل و عدالت است، به این پرچم خونین چشم داشته باشد و راه را از بی راهه تشخیص دهد.  (رقصی چنین میانه میدانم آرزوست / شهید چمران)

حسین جان!  در این دهه توفیق نداشتم از تو بنویسم.

هرچند قصد و نیتش را داشتم امّا من روسیاه‌تر از آن بودم که توفیق از تو نوشتن را پیدا کنم!

امّا آقا جان در این شب عاشورا ما را بخر؛ اشک چشم به ما بده، شور و شعور حسینی به ما بده، تا بتوانیم امشب خوب عزاداری کنیم.

 

 

در عاشورا به خاطر مصائب، قلب نازنین امام زمان ارواحنافداه در فشار است.

صدقه برای سلامتی ایشان فراموش نشود.

التماس دعا

همیشه سعی ‌می‌کنم از روی ظاهر قضاوت نکنم، هیچ وقت. امّا کسی که حرمت امام حسین علیه السلام و محرم را نگه‌ندارد،اصلا برایم قابل تحمل نیست.

تا به حال متن کامل شعر محتشم کاشانی در باره قیام کربلا ( باز این چه شورش است که در خلق عالم است) را خوانده‌اید؟ فکر نمی‌کردم اینقدر بلند باشد. هر چند وقتی می‌خواندمش احساس می‌کردم اکثر ابیاتش را در مداحی‌ها شنیده بودم. اگر مایل بودید که بخوانیدش به ادامه مطلب رجوع کنید!

 

فریضه‌ها و واجبات اسلام یا زمان دارند یا نه؛ از جمله آن‌ها که مقید به زمان نیستند اطعام فقیر است. و واجبات زمان دار هم به فوری و غیر فوری تقسیم می‌شود. واجب فوری مثل جواب سلام دادن و یا سجده واجب هنگام شنیدن آیات سجده‌ دار؛ که به تاخیر انداختن آن‌ها جایز نیست.

و قسم دیگر که واجب‌های وقت‌دار غیر فوری هستند؛ مانند نماز‌های پنچگانه یومیّة؛ که در محدوده زمانی خاصی باید ادا شود، و بهترین وقت آن اول وقت است؛ که البته بعضی‌ها آن را به تاخیر می‌اندازند و بعضی افراد هم بعد از وقت قضای آن را می‌خوانند و البته هم بعضی هستند که اصلا کاری به این کارها ندارند که اول وقت بخوانند یا آخر وقت و یا قضای آن را بجا بیاورند.

خوب واجبات که تنها به عبادات فردی اختصاص ندارد، واجبات اجتماعی هم داریم، ما که حداقلی به دین نگاه نمی‌کنیم و قائل به جدایی دین از سیاست نیستیم!

نمونه‌ای از واجب اجتماعی و سیاسی که در طول تاریخ داشتیم، کمک به قیام حضرت امام حسین علیه السلام است؛ که عده‌ای اول وقت از حرکت امام از مدینه همراه امام علیه السلام بودند و ایشان را یاری کردند، عده‌ای هم در وسط راه نه اول وقت به یاری امام شتافتند، همچون حر .

و البته که عده‌ای هم از مسلمانان اهمیتی به این موضوع ندادند و سرسری از این مسئله گذشتند و اصلا بنای یاری نداشتند، مانند آن‌هایی که اصلا بنای خواندن نماز را ندارند.

اما عده‌ای هم کارشان به بعد از وقت کشید، مانند توّابین؛ که الحمد الله به برکت سریال مختار فضای ذهنی آشنایی نسبت به آن‌ها وجود دارد. البته نمی‌گویم کارشان درست بود یا غلط، چون برای قضای نماز خارج از وقت ما امر دوباره از شارع داریم، امّا آیا قیام و حرکت توابین نشأت گرفته از امر امام‌شان بود یا می‌خواستند وجدان خود را راحت کنند؟ من تاریخ را بررسی نکرده‌ام!! کسی میداند به من هم بگوید؟؟


#قیام ۱۹ دی هم از این قبیل واجبات بود که مردم متدین قم این واجب را به موقع و اول وقت انجام دادند؛ که از جرقه‌های مهم برای پیروزی انقلاب بود.


پی‌نوشت: 

۱. و من هم آنچنان در ادای وظیفه وقت شناس نبودم و نوشتن این پست را به تاخیر انداختم.

۲. ۱۹ دی روز طلبه هم هست؛ این روز را گرامی می‌داریم!

این کلیپ رو از یکی از وبلاگ‌ها اینجا می‌ذارم؛

تماشا با کیفیت بالا


اگه از تماشای این کلیپ لذت بردید؛

زحمت بکشید دکمه موافق را بفشارید

قبلا گفته بودم که مهاجرتی در زندگی‌ام رقم خورده است؟ حال امّا تقریبا بعد از گذشت چند ماه با این شهر جدید اخت گرفته‌ام و هنگامی که از آن دور می‌شویم و برای دیدار خانواده به زادگاه خویش بازمی‌گردیم، برای این شهر نازنین دلتنگ می‌شوم و آرزوی تمام شدن سفر را می‌کنم!

چرا بوی کربلا گرفته؟ 
چون در این ایّام در اطراف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، موکب‌های برپا شده است که زحمت همه‌ی آن‌های دوستان و برادران عزیز عراقی قبول کرده‌اند و مانند ایّام اربعین حسینی از زوار حضرت معصومه پذیرایی می‌کنند ... وقتی در صف نذری می‌ایستی حس‌ و حال عجیبی پیدا می‌کنی ... عجیب!  برای من که خیلی خوشایند و خاطر انگیز است، مخصوصا برای من بی‌توفیق که امسال اربعین نتوانستم به زیارت بروم. خیلی دلم تنگ غذای عراقی شده بود!  تنگ جمله‌ی حلبِ الزوار !
و با آن مداحی‌هایی که هر موکب پخش می‌کند حس پیاده روی بر تو غالب می‌شود و دلت می‌خواهد حرم تا حرمی را پیاده بروی؛ اینجا هم حرم تا حرم داریم؛ جمکران را می‌گویم. و مخصوصا چای‌های عراقی که آدمی را سر مست می‌کند، آنقدر انرژی می‌دهد که حرم تا جمکران را پیاده بروی و برگردی دو باره یک چای بنوشی.

خلاصه اینکه جای همه‌ شما دوستان خالی است؛ اینجا حسی زیبا در جریان است که من قبلا نمی‌دانستم و تجربه‌اش نکرده بودم؛ اینکه در غیر از اربعین و کربلا هم حس اربعین و کربلا برایت زنده شود. امیدوارم روزی‌تان شود.

رازی که زهیر بن قین از حضور تاریخی کربلا متوجه شد

کیفیت متوسط (حجم : 6.7 مگابایت)

کیفیت خوب ( حجم : 13.4 مگابایت)


باورتان می‌شود کسی هم بوده است که در عاشورا در انتهای کار فرار کرده است؟!؟
وقتی عبدالله پسر امام حسن علیه‌السلام در آغوش عمویش حضرت سیدالشهداء شهید شد، دید که وقت تنگ است و با وقاحت تمام و پررویی نزد امام می‌رود و می‌گوید که اجازه فرار به من می‌دهید؟

اسبش را هی میکند و با خود می‌گوید: برو! مگر همه باید شهید بشوند؟ من می‌خواهم زندگی کنم. مثلا اگر من نباشم چه اتفاقی می‌افتد؟ با یک گل که بهار نمی‌شود!

شخصیت اول داستان که وقایع را نقل می‌کند احساس همزاد پنداری عجیبی در تو ایجاد می‌کند که اصلا دوست نداری مانند او باشی ولی در عمل که به خودت نگاه می‌کنی، حتی بدتر از او هستی ... 

و این جمله چقدر آشنا است که من می‌خواهم زندگی‌ام را بکنم ... 

همه نوکرها روایت مظلومیت است، به سبک خاطره‌ای و البته چون روایات تاریخی چون انتهایش مشخص است برای جذابیت آن نویسنده باید خودش را به آب و آتش بزند.

کتاب همه نوکر‌ها را با کمی چاشنی سیاسی از حدادپور جهرمی بخوانید!


اهل رمان بودم، ولی کمتر رمان‌های ایرانی چشمم را می‌گرفت، تا آن‌که رمان نامیرا را برای اولین بار که چاپ شده بود در دست یکی از دوستانم دیدم، قسمتی از آن را خواندم و نفهمیدم چگونه زمان گذشت، که دوست مهربان من کتاب خود را از من گرفت، و من هم در خماری آن ماندم ... البته به هر نحوی بود کتاب را گیر‌ آوردم و به انتها رساندم، این که می‌گوییم گیر آوردم نه این که پیدا کردنش سخت بود، آخر قیمت‌ش بسیار زیاد بود... من هم به دنبال آن بودم که به رایگان بخوانمش‌؛ 

       البته بعدا که تحت پویش مطالعاتی روشنا شد و قمت آن تقریبا نسبت به چاپ اول‌ش رایگان و مجانی بود برای خودم خریدمش ... و خیلی‌ها از من آن را امانت گرفتند ...

این بود خلاصه‌ای از  من و نامیرا

اما کتاب :

     رمانی تاریخی و مستند به مقاتل، که قلم نویسنده عزیز آن بر جذابیت آن افزوده است؛

           شاید برای خیلی از ما سوال شده است که چرا به ناگهان امام حسین علیه السلام در صحنه کربلا تنها می‌مانند ؟ چرا آنانی که نامه التماس گونه خود را برای دعوت به ایشان فرستاده بودند، به‌جای بیعت دست به شمشیر شدند ؟

پاسخ این سوالات و بسیاری از معما‌های عاشورا و کربلا را می‌توانید در رمان تاریخی و تحلیلی نامیرا پیدا کنید، اگر اهل مطالعه هم نیستید و زیاد با کتاب رفاقت ندارید این کتاب را به عنوان شروع دوستی ورق بزنید .

           اثری عمیق و تکان دهنده از صادق کرم‌یار

رهبر انقلاب هم در مورد این کتاب سخنانی دارند من جمله این که : ... می‌خواهید فتنه 88 را بشناسید، نامیرا را بخوانید ...

البته این عکسی که ابتدا پست دید، مال چاپ اولش‌ هست، این روز‌ها با جلدی متفاوت‌تر به چاپ می‌رسد :


هو العشق

این کتاب را باید ورق زد و خون گریه کرد ... به این کتاب باید به عنوان یک مقتل نگاه کرد، آری مقتلی که از زبان اسب مقتول برای مادر مقتول بازگویی و شرح واقعه می‌کند .

پیشنهاد :

     این کتاب را در ایام سوگواری یا چه بهتر که محرم باشد بخوانید !

توصیه :

     اگر حال و هوای‌تان گریه نیست، فعلا به سراغ این کتاب نروید ... این کتاب نازنین را باید با اشک ورق زد .

بریده‌ای از کتاب :

      عجیب بود رابطه میان این پدر و پسر. من گمان نمی کنم در تمام عالم، میان یک پدر و پسر، این همه تعلق، این همه عشق، این همه انس و این همه ارادت حاکم باشد. من همیشه مبهوت این رابطه ام. گاهی احساس می کردم که رابطه ی حسین با علی اکبر فقط رابطه ی یک پدر و پسر نیست؛ رابطه ی یک باغبان با زیباترین گل آفرینش است، رابطه ی عاشق و معشوق است، رابطه ی دو انیس و همدل جدایی ناپذیر است. احساس می کردم رابطه ی علی اکبر با حسین، فقط رابطه ی یک پسر با پدر نیست؛ رابطه ی مأموم و امام است، رابطه ی مردید و مراد است، رابطه ی عاشق و معشوق است، رابطه ی محبّ و محبوب است و اگر کفر نبود می گفتم رابطه ی عابد و معبود است.

دانلود کتاب