فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیاسی» ثبت شده است

 علائم صداقت دولت آیت‌الله رئیسی 


۱) کرونا را که قول داده بود جمع کرد 

۲) اقتصاد را به برجام گره نزد 

۳) به مردم صدها توهین نکرد 

۴) هر جا مردم گرفتار بودند حاضر شد هم خودش، هم وزرا و هم استاندارها 

۵) در کاخ زندگی نکرد 

۶) پول بی‌پشتوانه چاپ نکرد 

۷) یارانه‌ها را ۹ برابر کرد 

۸) کارخانه‌ها و شرکت‌ها را فعال کرد 

۹) انرژی هسته.ای را به حدی رساند که قابلیت تولید بمب اتم را داریم 

۱۰) به رهبری توهین نکرد 

۱۱) رتبه‌بندی معلم‌ها را پس از چهل سال عملیاتی کرد 

۱۲) بودجه‌ی مناطق محروم را چند برابر کرد 


۱۳) از قاچاق هزاران تن آرد، روغن یارانه‌ای جلوگیری کرد 

۱۴) انبارهای کالاهای متروکه را ساماندهی و درآمد ده‌هزار میلیارد تومانی حاصل کرد که قبلا فقط ۲۰۰میلیارد تومان بود

۱۵) صنعت فضایی را فعال کرد و ماهواره‌ها یکی پس از دیگری به فضا پرتاب می‌شوند 

۱۶) ایران را عضو شانگهای کرد 

۱۷) کرویدر شمال جنوب را فعال کرد در آمد حاصل از آن در آینده به اندازه‌ی فروش نفت خواهد بود

۱۸) فروش نفت با قیمت بالای صد دلار را به حد مطلوب رساند 

۱۹) ۴۰ میلیارد دلار فقط از روسیه سرمایه‌ی خارجی جذب کرد 

۲۰) پترو پالایشگاه‌ها را فعال کرد تا از خام‌فروشی جلوگیری شود 

۲۱) کشت فرا سرزمینی را در روسیه، ونزوئلا و... فعال کرد 

۲۲) صادرات خدمات فنی مهندسی را به ۸ میلیارد دلار رساند 

۲۳) ساخت هواپیمای مسافری را با مشارکت چین و روسیه آغاز کرد 

۲۴) فروش کشتی‌های اقیانوس‌پیما را آغاز کرد فعلا دو فروند به ونزوئلا فروخته شد


۲۵) کف حقوق بازنشستگان را ۵۰ درصد افزایش داد و بقیه را از این ماه ۳۸ درصد 

۲۶) اغلب هفته‌ها سفر استانی داشت و به درددل مردم گوش کرد 


۲۷) بسیاری از شوراها که ده سال تشکیل نشده بود با حضور خودش تشکیل داد 

۲۸) ظرفیت پزشکی را ده درصد افزایش داد 

۲۹) ابر بدهکارهای بانکی را افشا کرد 


۳۰) تمام سواحل دریاها شمال و جنوب را آزادسازی کرد

۳۱) کناره‌های رودخانه‌ی کرج را آزاد کرد 

۳۲) حق آبه‌ی ایران از افغانستان را وصول کرد 


۳۳) نرخ خرید گندم از کشاورزها را ۳ برابر کرد 


۳۴) مشکل نهاده‌های دامی را حل کرد 

۳۵)مشکل قطعی برق که پارسال پشت سر هم قطع می‌شد حل کرد 

۳۶) سامانه‌ی صدور بر خط صدور مجوزها را راه‌اندازی وامضاهای طلایی را حذف کرد 


۳۷) یک و نیم میلیون مسکن را در مراحل مختلف ساخت دنبال کرد

۳۸) وام ازدواج به زوجین داد 

۳۹) وام ودیعه‌ی اجاره‌ی مسکن داد 

۴۰) وام میلیاردی به شرکت‌های دانش‌بنیان داد 

۴۱) استخدام و جذب کلی نیرو برای خرید خدمات


این ۴۱ اقدام آقای رئیسی را من اینگونه سیاهه نکرده‌ام، بلکه فقط نقل کردم ولی این نقل اتفاقا به معنای پذیرش و قبول آن است؛ گمان می‌کنم همه‌ی این موارد اتفاق افتاده است و این بی‌انصافی است که این کار‌ها و زحمات و تلاش‌ها دیده نشود! هرچند قبول دارم هنوز مشکل داریم و همه‌چی گُل و بلبل نیست؛ ولی بی‌انصافی هم نباید کرد؛ نقد منصفانه این است که امور مثبت هم دیده شود.


ولی همه‌ی این‌ها به کنار تنها اگر یک مورد که در این فهرست به آن اشاره نشده، را دقیق مورد تامل قرار دهیم، می‌گویم ارزش و لیاقت نام 《دولت انقلابی》را دارد! نوع تعامل و مواجهه او و دستگاه‌های دولت او با اعتراضات/اغتشاشات که معلوم شد یک جنگ چند جانبه در پس آن پنهان بود.

شما کافی است این رفتار ایشان را با رفتار روحانی، رئیس جمهور قبل در سال‌های ۹۶ و ۹۸ که اعتراضات/ اغتشاشات شد، مقایسه کنید؛ کافی است کمی انصاف داشته باشید و چشم حق بین خود را بگشایید.


پی‌نوشت بی‌ربط: ۲۴ آبان به مناسبت هفته کتاب، عضویت در تمام کتابخانه‌های کشور رایگان است!

آن یک ساعتی که در ابتدای بهار گم شده بود، دیشب پیدا شد! دیشب ساعت‌ها از حالت تابستانه بیرون آمد و آن یک ساعتی که ابتدای عید نوروز از عمرمان کم شد، دوباره دیشب اضافه شد؛ در واقع بازه‌ی زمانی ۲۳ الی ۲۴ را دوبار طی کردیم.

و این یعنی پاییز از رگ گردن هم به ما نزدیک‌تر است. تابستان تمام شد، یک تابستان گرم را پشت سر گذاشتیم، بدون قطعی برق! بیاد بیاورید تابستان‌های گذشته را که رئیس‌جمهورمان توان فراهم کردن برق خودمان را هم نداشت؛ البته بماند که بعضی‌ها می‌گفتند از عمد این قطعی‌های برق در هوای گرم را به مردم تحمیل می‌کنند تا آستانه‌ی تحمل مردم کم شود و منجر به شورش شود.

حرف دیگری ندارم، فقط می‌خواستم تذکر بدهم که بازی‌های رسانه‌ها فریب‌مان ندهد که پیشرفت‌ها و تلاش‌های این دولت را نبینیم؛ اگر می‌خواهید تفاوت اینکه چه کسی رئیس جمهور باشد را ببینید، به دور از هیاهوی رسانه‌ها، خود به تفکر بنشینید و کمی مقایسه کنید!
راستی فراموش نکنید اخبار حضور رئیس جمهور در سازمان ملل را پی‌گیری کنید به خصوص حواشی این سفر.

تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
❁پاییز بهاریست که عاشق شده است

«تحریم آخرین حربه‌ی دشمن است و انسان عاقل میداند که باید آخرین حربه را از دست دشمن خارج کند نه آن که در برابر آن منفعل شود»

«اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی، اسلامی و عزتمندانه تحریم‌ها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد که ابتکار آن به دست شما است»
سخنان رهبر در تاریخ (26/9/99)

دکترین دفع تحریم رهبر معظم انقلاب  در دولتهای ۱۱ و ۱۲ به‌خوبی دیده نشد، بلکه نادیده گرفته شد. امّا اکنون با تغییر رویکرد دولت ۱۳ در بسیاری از زمینه‌ها از جمله در حوزۀ اقتصادی به این دکترین نیز عطف توجهی شده است و نتیجۀ آن برون رفت ایران از مضیقه‌های اقتصادی خواهد بود. 
این برای دشمن خسته و رو به افول یک تصویر دهشت‌آور است. طبعاً تمام تلاش خود را میکند که این حرکت‌ها را کُند کند یا به تعویق بیاندازد.

دشمن هم به خوبی میداند که با چند آشوب خیابانی ـ بخصوص در این دولت که عاقل است و انقلابی است و آینده‌ی خوبی پیش روی خود دارد ـ نمیتواند اقتدار ایران را به هم بریزد، ولی در ضمن میداند که نباید بی‌کار بنشیند و اجازه‌ی پژواک یافتن توفیقات دولت انقلابی را بدهد. و جنگ نرم البته همیشه در صدر میدان‌های نبرد دشمن با ملت قیام کرده ایران اسلامی است.

هیاهوی امروز سر حجاب و گشت ارشاد و بحث‌هایی از این قبیل نه به اندازۀ حربۀ «تحریم» وزن اجتماعی دارد و نه می‌تواند فشار چندانی به جامعه وارد کند. البته انتخاب یک موضوع چندوجهی در یک زمان بسیار بسیار سنجیده پیام‌آور این نکته است که دشمن خوابیده و خموش نیست و از روی مطالعه و با تمهیدات فراوان به عملیات می‌پردازد. 

ولی در عین حال اگر خوب به موضوع نگاه شود معلوم می‌شود دشمن فکور و چالاک و جدی ما خیلی دستش خالی شده که به این موضوع دست چندم و دارای برد پایین، این طور چسبیده است. ما در تجربه‌ی انقلاب و نظام اسلامی در موضوع زن و حجاب دست پایین و منطق ضعیفی نداریم و این طبعاً برای دشمن امر پنهانی نیست.  

این هجمه‌ی پرتکلف و این هماهنگی گسترده نشان می‌دهد که دشمن نگران فرداهای گام‌هایی است که دولت انقلابی و ایران اسلامی پیش روی خود دارد. همان طور که حضرت آقا نیز توجه دادند، تحریم دارد از نفس می‌افتد و دولت عاقل سیزدهم توجه خود را به واقعیت‌ها معطوف کرده و مسیرهایی را در پیش گرفته که طعمه را از دام دشمن فراری خواهد داد. (برداشت آزاد به همراه دخل و تصرف از اینجا)

این که اشتباه کسی را به او گوش زد کنی و به او بفهمانی که اطلاعات ورودی‌ات از جای اشتباهی است، اهانت و توهین نیست. اهانت و توهین معنای خودش را دارد، نخواهید که با برچسب زدن و قدسی کردن، باب نقد را ببندید.

باب نقد باز است، حال کسی که نقد می‌شود آخوند باشد یا آیت الله.

ما آن دستگاه قضایی که برای اهانت یقه چاک می‌دهد دوست داریم، البته اگر واقعا به دنبال مانع شدن اهانت به بزرگان باشد، نه بستن باب نقد و انتقاد و آزاداندیشی. جناب دستگاه، آیا اهانت به آیت الله مصباح و علامه حسن‌زاده، اهانت محسوب نمی‌شود، یا چون پشت آن‌ها هیاهوی ژورنالیست‌‌چی‌ها نیست، شما هم دست‌تان به کار نمی‌رود؟ و یا آنکه عواقب و سروصدای بعد از واقعه‌، مانع‌تان می‌شود؟


ضمیمه:

نوشته مهدی جمشیدی

یادداشت دوم مهدی جمشیدی

باشگاه فیلم سوره، یک فیلم سیاسی ساخته است؛ این اثر سوره با کش قوس‌های زیادی مواجه شد تا توانست اکران شود. البته موضوع حساسی را هم در نظر گرفته بود؛ تقابل دو تفکر قالب در کشور را. فیلم «دیدن این فیلم جرم است» ارزش چند بار دیدن دارد و همچنین ارزش هزینه کردن و خریدن. دست به جیب ببرید تا کمی نیرو‌های فرهنگی این مرز و بوم دل‌خوش شوند.  من خود دوبار در دو روز متوالی این فیلم را دیدم.

باید تمام دیالوگ‌های را با دقت تماشا کنید؛ اگر خوب دقت کنید با هر دیالوگ یک شخصیت سیاسی در ذهن‌تان تداعی خواهد کرد. 

نقد‌های تکنیکی که کار من نیست ولی نقد‌های محتوایی -هم مثبت و هم منفی- نسبت به این اثر دارم که البته الان نمی‌خواهم از آن‌ها بنویسم؛ ترجیح می‌دهم که بدون پیش فرض تماشا کنید و اگر عمری باقی بود و فرصت بود در آینده که این اثر به خوبی دیده شد کمی از آن‌ها را می‌نویسم.

معرفی این اثر در سایت باشگاه فیلم سوره


اگر نقد جدی از این اثر دارید و یا در جایی دیده‌اید خوش‌حال می‌شوم با من هم در میان بگذارید.


دیدن این فیلم جرم است (@jormmovie) • Instagram photos and videos

دیروز در پیاده‌رو می‌رفتم که دیدم کارگر یکی از مغازه‌ها در حینی که موتور برق را جابجا می‌کرد تا مشکل برق مغازه صاحب‌کارش را حل کند و در حین این کار غرغرکنان می‌گفت: برق ما را می‌دزدند و به افغانستان و پاکستان و سوریه و عراق می‌دهند!


نظر شما چیست؟ این همه کمبود برق و قطعی برق از چه روست؟ و چرا؟


قبل از نظر دادن پیشنهاد می‌کنم نگاهی هم به لینک زیر داشته باشید؛

سید یاسر جبرائیلی (@syjebraily2) • Instagram photos and videos

به دنبال کتاب «تلخ‌ترین نوشته من» از حیدر رحیم‌پور می‌گشتم؛ پدر همین آقای رحیم‌پور معروف؛ هر چند کتاب را پیدا نکردم ولی در یک سایتی دیدم که قسمت‌هایی و خلاصه‌هایی از آن کتاب آورده است. واقعا با خواندن این قسمت‌‌های کم از کتاب، بسیار غمگین شدم و بسیار حرص خوردم. اگر توانستید این کتاب را پیدا کنید و بخوانید ولی قبل از آن که به دنبال کتاب بگردید، به این سایت مراجعه کنید و این چند خط را بخوانید تا بدانید از چه سخن می‌گویم. البته عناوینی که دیگر مطالب این سایت دارد هم جالب به نظر می‌رسند ولی چون نخوانده‌ام نمی‌توانم به شما توصیه کنم. 


این قسمتی از آن خلاصه در سایت است:

من کوچک بودم. روزی درشکه مامور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رییس صنف بود آمد و گفت : ما فلان مقدار هیزم پسته می خواهیم. در آن ایام، خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می کردند و به سفارت خانه انگلستان می فروختند و سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می کرد تا می توانید زغال سنگ، که کربنش موذی است مصرف نکرده و کنده پسته که همه چیزش بهتر است مصرف کنید! این جنایت تا روزگاری که دولت مصدق قطع بوته های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت!


روزی در آینده خواهند نوشت که چقدر مسئولان به خصوص در این ۸ سال اخیر، چقدر تولیدی‌ها‌ی خرد مردمی را نابود کردند...به امید آن که ننویسند خائن بودند و تنها ابلح و احمق بودند.


این روز‌ها روز‌های انتخاب است، انتخاب مسئول و انتخاب شیوه فکر حاکم بر ۸ سال مدیریت کشور؛ این‌بار بیایید کمی با تامل بیشتر انتخاب کنیم تا در آینده نام ما در جرگه‌ی بی‌غرتان و منفعلان نوشته نشود.

گرم شدن تنور انتخابات سرعت گرفته است و نفرت پراکنی‌ها اوج. دروغ‌ها و تهمت‌ها و وعده‌های پوچ شروع شدند. کاش چشم‌مان را باز کنیم و این‌بار اشتباه را تکرار نکنیم. بدون قصد و نیت از واژه تکرار استفاده کردم، ناخواسته آمد؛ می‌دانم این واژه بی‌چاره هم خسته شده است و می‌دانم که عده‌ای از دوستان عزیز از آوردن این واژه ناراحت می‌شوند ولی چه کنم که آمد ... شما به دل نگیرید! انتخابات است می‌گذرد ... به امید روزی که یک انتخابات متمدن داشته باشیم؛ روزی که کاندیداها به جای تخریب یکدیگر، از خود و برنامه‌هایشان بگویند ... نه آنکه وعده دهند، برنامه‌ای که اجرایی باشد، حداقل قبلا کمی از آن را اجرا کرده باشند ... و نخواهند با دروغ و تهمت و تخریب دیگران رای بگیرند. روزی برسد که همه بفهمیم با فحش و فحش کاری کار درست نمی‌شود.


نمی‌دانم فیلم اخراجی‌ها۳ را دیده‌اید یا نه؟ اما الان وقت دیدنش است؛ الان که انتخابات گرم شده است باید آن را تماشا کرد و درس گرفت... اگر قبلا دیده‌اید دوباره وقت بگذارید و ببینید. ارزشش را دارد. و اگر ندیده‌اید حتما حتما ببینید. پشیمان نمی‌شوید.


در پایان بگویم مهم نیست که به چه کسی رای می‌دهی ولی مواظب باش به خاطر اختلاف انتخاب، دوستی با دوستت به دشمنی تبدیل نشود، ارزشش را ندارد.

کسی که به تاریخ و سیاست توجهی ندارد، بخواهد یا نخواهد معنی دینداری واقعی را گم کرده است، و کسی هم که سیاست و تاریخ را از منظر دیانت ننگرد بازیچه‌ی سیاست‌بازانی خواهد شد که می‌خواهند تاریخ خود را بر بشریت تحمیل کنند و قدرت را در دست گیرند. در حالی‌که انقلاب اسلامی بستری است تا در آن بستر تاریخ و سیاست از منظر دین تعریف گردد و در بستری معنوی مدیریت شود تا حاکمان از حقیقت فاصله نگیرند.

«جدایی دین از سیاست» تز قبل انقلاب بود و دیگر قدیمی شده است این روز‌ها بیشتر «جدایی مردم از سیاست» مد شده است. در این تز به نام و بهانه‌ی نخبگی، مردم را از صحنه‌ اداره‌ی جامعه کنار می‌زنند.

انفجاری که در بیروت رخ داد؛ نه تنها با نگاه انسانی درد آور است، بلکه  اگر تنها توجه به خود هم داشته باشیم، این انفجار برای ما مایه رنج و درد است. لبنان و حزب الله یکی از مهم ترین هم پیمانان برای ایران است. و رابطه برادری خونی و دینی با ایران دارد. از اینکه این انفجار یک زنگ خطر برای ایران است بگذریم که واضح است؛ وقتی به برادر شما تعرض می کنند توقع ندارید که با شما کاری نداشته باشند؟

یکی از مهم ترین وقایع بعد از این انفجار سخنرانی تاریخی سید حسن نصرالله بود که متاسفانه رسانه های ما به آن نپرداختند. نه تنها رسانه های رسمی بلکه فرزندان این انقلاب هم که معمولا در شبکه های اجتماعی رسانه ای برای خود دست و پا کرده اند هم به این سخنرانی نپرداختند و حق آن را ادا نکردند. می توان از این سخنرانی کلیپ ها ساخت و با نشر آن و ترند کردن آن در شبکه های اجتماعی معاملات را برهم زد. اما حیف که از این فرصت به راحتی عبور می کنیم. 

سید مقاومت سخنرانی خود را با یاد آوری جنگ ۳۳ روزه آغاز می کند؛ جنگی که اسرائیل آمده بود تا طومار حزب الله را در هم پیچد. امّا چه اتفاقی افتاد؟ رهاورد این جنگ را رسانه ها به ما نرساندند و ما هم خود به دنبال این حرف ها نبودیم و جز غُر زدن حوصله کار دیگری نداریم. کوتاه بگویم که امنیت و صلح ۱۳ سال گذشته ما، رهاورد همین جنگ است. این پیروزی حزب الله آن قدر قاطع بود که در ۱۳ سال گذشته یک تیر هم به سمت لبنان شلیک نشد؛ ۱۳ سالی که تمام منطقه درگیر بود. با یاد آوری این جنگ نشان داد که اهل بُلُف و جنگ روانی نیست.

سید حسن نصرالله نقشه اسرائیل را به دوربین نشان داد و به صورت کامل به همراه جزئیات توضیح داد که اگر کوچکترین تجاوز به لبنان یا ایران بشود، در چه زمانی و کجای اسرائیل و چگونه و با چه شدتی نابود خواهد شد! و با عدد و رقم عینی و جمله به جمله نابودی را برای دشمن به تصویر کشید. و همچنین بعد از اسرائیل به سراغ شیخ نشینان عرب هم رفت که با خنجر از پشت به ایران ضربه زده اند.

این سخنرانی رسانه های دشمن را سردرگم کرده است و آن وقت رسانه های ما منفعل به تماشا نشسته اند. سید حسن یک تنه به جنگ رسانه ای رفت تا بگوید آمریکا جرئت و جسارت حمله به ایران را ندارد و ما چه کردیم؟ حتما می خواهیم بگوییم در این اوضاع اقتصاد؛ نه غزّه  نه لبنان  جانم فدای ایران !!

قبل از نقل یادداشت، درخواستم مطالعه همراه با تفکر است؛ مثل همیشه التماس تفکر!

یادداشتی از حسین کاوه:

 رؤسای دیروز طلبکاران امروز❗️

عزیزی می‌فرمود برخی از مسئولین بارها خواسته‌اند جمهوری اسلامی را ساقط کنند اما مردم نگذاشته‌اند
الان حدودا 42 سال است که از انقلاب اسلامی می‌گذرد و قوای مقننه و مجریه سلطه جریانات و افراد مختلفی را به خود دیده‌اند که در ادامه اجمالا اشاره‌ای به آن خواهیم کرد...


*سکانداران ادوار مختلف دولت

57 - 58 : مهدی بازرگان 1 سال (دولت موقت)
58 - 60 : ابوالحسن بنی صدر 2 سال (رئیس جمهور)
   شهیدان رجایی و باهنر از 58 - 60 در سمت‌های نخست وزیری و ریاست جمهوری بوده‌اند اما در این سال‌ها قدرت و اختیارات اصلی در دستان بنی‌صدر بوده است.
60 - 68 : میرحسین موسوی 8 سال (نخست‌وزیر)
68 - 76 : هاشمی رفسنجانی 8 سال
76 - 84 : محمد خاتمی 8 سال
84 - 92 : محمود احمدی‌نژاد 8 سال
92 - 99 : حسن روحانی 7 سال
#نکته: در سال‌های 60 - 68 آیت الله خامنه‌ای عهده‌دار ریاست جمهوری بوده اما به خاطر وجود ساختار نخست وزیری، تشکیل دولت و قدرت و اختیارات اصلی در دست نخست وزیر یعنی میرحسن موسوی بوده است.


♦️ سکانداران ادوار مختلف مجلس

57 - 59 : شورای انقلاب اسلامی 2 سال
59 - 68 : هاشمی رفسنجانی 9 سال
68 - 71 : مهدی کروبی 3 سال
71 - 79 : ناطق نوری 8 سال
79 - 83 : مهدی کروبی 4 سال
83 - 87 : حداد عادل 4 سال
87 - 99 : علی لاریجانی 12 سال
#نکته: ابتدای دوره سوم مجلس هاشمی رفسنجانی ریاست آن را عهده‌دار بوده‌ اما به خاطر انتخاب شدن وی در سال 68 به ریاست جمهوری، 3 سال باقی مانده را کروبی عهده‌دار ریاست مجلس سوم می‌شود.

با یک حساب ساده در می‌یابیم که در این 42 سال 34 سال سکان دولت تحت مدیریت افرادی (بازرگان، بنی‌صدر، موسوی، هاشمی، خاتمی و روحانی) بوده که با خط امام و رهبری فاصله و بعضا حتی زاویه داشته‌اند و همچنین سکان مجلس نیز در این 42 سال 36 سال تحت مدیریت افرادی (هاشمی، کروبی، ناطق، لاریجانی) بوده که چندان تفاوت فکری و عملی با افراد فوق الذکر ندارند.

البته این انحراف از مسیر امام و رهبری گرچه در همان زمان‌ها برای اهلش آشکار بوده اما روشن شدنش برای عموم مردم زمان هزینه‌های زیادی برده است.
#نکته: ناگفته نماند که 2 سال آخر دولت احمدی‌نژاد و 4 سال ریاست حداد عادل در مجلس نیز آنگونه که باید مطلوب و ایده‌آل نبوده است، خصوصا جناب احمدی‌نژاد!


اکنون سوال اینجا است که چرا مسئولین دولت و مجلس فوق الذکر (به جز جناب حداد که خیلی فعال نیستند) در این 42 سال، اکنون در یک اردوگاه با تابلوی غیر انقلابی جمع شده‌اند و نقطه اشتراک همه آنها مخالفت پنهان و آشکار با رهنمودها و فرامین ولی فقیه و ایستادگی در مقابل نظام اسلامی و بعضا خروج علیه حاکمیت اسلام و جمهوریت شده است و همواره از مردم طلبکار بوده و منتقد جدی کاستی‌ها و نواقص هستند!
مگر نه این است که در این 42 سال همه منابع، قدرت و اختیارات در دست آقایان بوده است، پس چرا اکنون ژست اپوزیسیون و مخالف خوان گرفته‌اند!؟ اگر قرار به پاسخگویی باشد اولین کسانی که باید پاسخ دهند همین آقایان هستند نه کس دیگر...

خدا را هزار مرتبه شکر که سایه تدبیر امام و رهبری در این 42 سال بر سر این کشور و مردم بوده است وگرنه معلوم نبود که قدرت طلبی و بی انصافی برخی از مسئولین فوق الذکر چه بر سر اسلام و ایران می‌آورد.
ناگفته نماند؛ جایگاه نسبی خوبی که اکنون جمهوری اسلامی ایران در میان سایر کشورها دارد نیز ثمره همین هدایت‌های امام و رهبری و ایستادگی مردم و البته برخی مسئولین خدوم بوده است. / منبع

پی‌نوشت من:
آری! برخی از افراد نام‌برده شده در متن، داخل در پادگان ضد انقلاب بودند و هستند، امّا برخی دیگر را چه از مجلسی‌ها و چه از دولتی‌ها نباید غیر انقلابی کرد. در این وادی نباید از امام امت پیشی گرفت. ایشان بر جذب و حفظ حداکثری تاکید دارند. باید تلاش کرد از اشتباهات برگردانده شوند نه آنکه طرد شوند. البته من به شخصه مفهوم غیرانقلابی را نمی‌فهمم! ما دو طیف داریم؛ انقلابی و ضدانقلاب. مابین این دو چیزی نداریم؛ کسی اگر انقلابی نباشد، ضد انقلاب است. این تعبیری است که بعد از گذر از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب باید به آن برسیم.  

جنرال وسلی کلارک رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا و فرمانده سابق ناتو در سال ۲۰۰۷ با صراحت اعلام کرد که حادثه ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای برای ویران کردن لبنان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و ایران بود. این جنرال کهنه کار آمریکا ادامه داد: تمام ۷ کشور به غیر ایران با جنگ نابود شدند. ولی به دلیل قدرت نظامی ایران، استراتژی به نابودی نرم تغییر کرد.

او همچنین گفت تحریم‌ها ۲ هدف دارند. یا ایران دچار آشوب می‌شود، که پروژه سوریه (جنگ داخلی) اجرا می‌شود. یا ایران تسلیم مذاکره می‌شود که پروژه عراق و لیبی (خلع سلاح و حمله نظامی) اجرا می‌شود. ایران راهی جز پیروزی در جنگ اقتصادی ندارد. یا پیروز می‌شود و ابرقدرت می‌شود یا شکست می‌خورد و نابود می‌شود.
منبع:کتاب " برج های دوقلو...نوشته : خوان آنتونیوسارین...استاددانشگاه شیکاگو (+)

چند سال از انتشار این گفتگو گذشته است؟ آیا لحظه‌ای دشمنان از تحریم‌ها دست برداشته اند؟ حتی وقتی با کلید‌داران به سمت جام تلخ برجام رفتیم و در خیابان‌ها به پای کوبی و جشن پرداختیم باز هم دست از تحریم و جنگ اقتصادی برنداشتند. وقتی ترامپ با تمام دیوانه‌بازی‌هایش رئیس جمهور می‌شود آیا جز این فهمیده می‌شود که نبرد پیش‌رو اقتصادی است؟ نکند باور دارید که مردم آمریکا ترامپ را انتخاب کردند؟!

ای کسانی که برای تحمیل برجام بر پیکر ایران صد‌ها سکه طلا پاداش می‌گیرید، بدانید اگر نیمی از این وقت را که در راه برجام تلف کردید در راه اقتصاد صرف می‌کردید، حال این اوضاع اقتصادی کشور نبود. در اوج جنگ اقتصادی وزیر اقتصاد نداشتن معنایی جز خیانت دارد؟ ای کاش که خیانتی در کار نباشد و همه از روی نادانی و نفهمی و سوء مدیریت باشد. ما هم خوش‌حال می‌شویم.

از این گفت و گو سالها می‌گذرد و کشورمان، ایران توانست مقابل شدیدترین تحریم‌های اقتصادی مقاوت کند و از  تهدیدهای نظامی هم عبور کند. البته کشورمان به همّت و تحمل مردمانش این پیروزی را دارد؛ نه مسئولانی که چشم امید به غرب بسته‌اند. و آن‌هایی که چشم خود را بسته‌اند بدانند که صبر این مردم عزیز بی‌نهایت نیست! 

اکنون این ایران است که سرنوشت منطقه غرب آسیا را تعیین می‌کند و به یک قدرت جهانی تبدیل شده است. و آن هم تنها به خاطر مردم این خاک است. مردمی که در این جنگ اقتصادی هم مانند ۸ سال دفاع مقدس، مجاهدت می‌کنند.

در خانه ماندن‌های این‌روز‌ها موجب شده که به خیلی از کار‌های عقب افتاده برسم. و همچنین فرصتی است که فیلم‌هایی که در برنامه داشتم را ببینم.

امروز مستند 《هاشمی زنده است》 را دیدم، مستند زیبایی بود و ارزش دیدن و وقت گذاشتن دارد، مخصوصا اگر می‌خواهید جریان‌های تاریخ معاصر را بدانید.

نکته‌ای که بعد از دیدن این مستند به ذهنم آمد این بود که کابینه و وزرا و مدیران دولت روحانی، همان‌‌هایی هستند که اول در دولت رفسنجانی وزیر و جزء کابینه بودند و بعد در دولت خاتمی همان‌ها کادر کابینه وزراء را تشکیل داده بودند و حتی همین‌ها حامیان میرحسین موسوی و کابینه دولت موسوی بودند اگر رای می‌آورد.

اینکه تغییر رویه نمی‌دهند که هیچ، این جالب است که هنوز هم بعضی‌شان می‌گویند دولت فتنه باید می‌آمد تا مشکلات حل شود، مگر کادر موسوی غیر از اینی است که روحانی دو دوره با آن مملکت را به گند کشید؟ 

بعد از همه‌ی اینها چیز جالبی که در این مستند به آن اشاره البته در حد اشاره کوتاه به آن شد، خط ریلی اقتصاد ایران است که پایه آن را رفسنجانی گذاشت و این قطار هنوز هم که هنوز است در آن خط ریلی قرار دارد حتی در دولت احمدی‌نژاد هم قطار اقتصاد همان خط ریلی قبلی را طی می‌کند؛ به مقصدی نامعلوم و نا کجا‌آباد ... خدا از دست لیبرال‌ها و نئو‌لیبرال‌ها نجات‌مان دهد.

 

منتظر نظرات مخالف و موافق‌ هستم.

یادداشتی که در ادامه می‌آید شاید کمی طولانی باشد و شاید اعداد و ارقامش حوصله‌مبارکتان را سربرد، امّا ارزش وقت‌گذاری دارد تا بفهمیم در اطرافمان چه می‌گذرد و شناخت بهتری در مورد این ویروس داشته‌ باشیم.

*اگر حوصله خواندن تمام یادداشت را ندارید، حتما قسمت آخر آن یعنی قسمت واقعیت برساخت سیاسی کرونا را مطالعه کنید.

**نقل این یادداشت به معنای تایید یا رد همه یا بخشی از آن نیست و لذا خیلی خوش‌حال می‌شوم که دوستان بعد از مطالعه نظر خود را ابراز کنند.

این یادداشت را از یک کانال ایتا برایتان به ارمغان آورده‌ام

کانال: کلام انقلابی | مرکز مطالعات و گفتمان سازی مکتب امام ره

📌 به مناسبت ۹دی؛ برگرفته از سخنان آقای پناهیان

آیا این جناح‌بندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟! مثلاً گفته می‌شود که یک جناح، ارزشی‌تر یا آرمان‌گراتر هستند و جناح دیگر، واقع‌بین‌تر و عقلانی‌تر هستند. دعوا از همین‌جا شکل می‌گیرد!

 اصلاً «ارزش» یعنی چه؟! چرا به انقلابی‌ها می‌گویند «نیروهای ارزشی»؟! «ارزش» به آن معنایی که برخی از فیلسوفان غربی می‌گویند، در مقابلِ عقلانیت قرار دارد. این مفهوم را ساختند و به دین‌داران نسبت دادند تا در مقابلش بگویند «ما واقع‌بین و عقلانی هستیم» درحالی‌که دین، یک امر به‌شدت عقلانی است؛ هم به‌معنای جلب منفعت فردی و گروهی و هم به‌معنای جلب منافع عالی انسانی و منافع اخروی.

حقیقت دین چیزی جز منفعت‌طلبی نیست و حقیقت انقلاب هم چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست. شما یک نمونه بیاورید که حضرت امام(ره) غیرعقلانی و به تعبیر اینها صرفاً «ارزشی» برخورد کرده باشد و خلاف واقع‌بینی عمل کرده باشد! نه‌فقط امام(ره)، بلکه در کل قرآن و تاریخ معصومین هم چنین نمونه‌ای نمی‌توانید پیدا کنید!

دوقطبیِ اصیل و حقیقی، دوقطبیِ «تعقل و توهم» است. یک طرفِ این دو قطبی اصیل، غرب‌گرایی است که ناشی از توهم است و طرف دیگرش، مقاومت و استقلال‌طلبی است که ناشی از تعقل است.

دعوای انقلابی و غیرانقلابی، دعوای عقلانیت و توهم است؛ از همان روز اول تا حالا! اختلاف بنی‌صدر با انقلابی‌ها چه بود؟ بنی‌صدر متوهم بود و می‌گفت: «زمین می‌دهیم، زمان می‌گیریم!»

امیرالمؤمنین(ع) به ابوموسی اشعری(یعنی نمایندۀ مذاکره‌کنندۀ خودش با معاویه) نامه نوشت ولی در این نامه، او را به «ارزش‌ها» دعوت نکرد، بلکه فرمود: عقل و تجربه را زیر پا نگذار. هرکسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقیّ است! (نهج‌البلاغه/نامه ۷۸)


مشکل این است که دیکتاتورهای رسانه‌ایِ جناحی، نمی‌گذارند گفتگوی درست صورت بگیرد! لذا طی این چهل‌سال، انقلاب «غیرعقلانی» ترجمه شده است! درحالی‌که انقلابی یعنی کسی که پدیده‌ها را عقلانی محاسبه می‌کند و مقدار اصرارش برای یک بایدِ عقلانی، به‌اندازۀ مقدار اهمیت و تأثیر آن است.

 ولایتمداری هم، نه یک ارزش، بلکه یک واقعیت پُرمنفعت برای جامعه است. طبق بیان اهل‌بیت(ع) بدون ولایت، کار جامعه سامان پیدا نمی‌کند. شما اگر ولایت را به‌عنوان یک ساز و کار برای ادارۀ جامعه و به‌عنوان مُدلی که پارادُکس دموکراسی را حل کرده، بیان کنید، خیلی‌ها راحت‌تر می‌پذیرند.


 اینکه 9دی نام «بصیرت» به خودش گرفته است، شاید یک معنای آن عقلانیت باشد. 9دی هم در واقع یک برخورد عقلانی با یک پدیدۀ اجتماعی بود. اساساً انقلابی‌گری یعنی عقلانیت! هرکسی پای عقل بایستد و واقع‌بینانه برخورد کند، او انقلابی است.

 چه کسی انقلابی‌تر است؟ هرکسی که عاقل‌تر و واقع‌بین‌تر باشد. ما چرا آقا را به‌عنوان رهبر انقلاب قبول داریم؟ چون رهنمودهای عاقلانه و واقع‌بینانه داده است. ما هرچه موضع‌گیری از ایشان دیده‌ایم، عاقلانه بوده است.


صوت و متن سخنرانی: 

 Panahian.ir/post/5232


فقط به ما بگن هر نماینده‌ای چند ساعت توی مجلس حضور داشته؟ البته می‌دونین که خوابیدن، ورزش‌کردن، وررفتن باگوشی و ... حضور حساب نمیشه و نه‌تنها حقوق‌شون، حق‌شون نیس؛ بلکه ان‌شاء‌الله رای‌های مردم تو گلوشون گیر کنه.

خلاصه بگن چقدر روی صندلی نشستن تا ما بدونیم قرار چه‌کسی رو بفرستیم بره مجلس بخوابه و اکثر رای‌ها رو ممتنع بده.رای ممتنع رو که گلدون‌های روی میز هم می‌تونه بده، تازه حضورش هم بیشتر از خیلی از نماینده‌ها است و با کمترین هزینه کار میکنه!


امیدوارم تا موقع رای‌گیری که اسفندماه باشه، فراموش‌کار نشیم.

علی مطهری میاد صراحتا میگه : بنزین با اصرار رهبری سهمیه بندی شد. دولت نمی‌خواست ولی اصرار رهبری باعث شد طرح ارائه کند. منبع

ظاهر ایشون اصلا به خودش زحمت نمیده حرف‌های آقا رو  گوش بده که وقتی چیزی رو به آقا نسبت میده دروغش فاش نشه. شاید هم از این باب باشه که آدم دروغ‌گو فراموش‌کار هستش.

رهبری به صورت صریح و واضح گفت که من در این قضیه بنزین سررشته ندارم. همون اول صحبت‌هایی که آتش فتنه رو خاموش کرد. منبع


وقتی ما توی دهن دروغ‌گو‌ها نمی‌زنیم بلکه دوره بعد دوباره بهشون رای میدیم، همین میشه؛ ما رو خر فرض میکنن!!

البته قوه قضایی هم باید نسبت‌های دروغی که به رهبری میدن رو پی‌گیری کنه و مجازات کنه. و این باید مطالبه ما از قوه‌ی قضایی باشه.

● اگه می‌خوایید از نقشه پشت این همه حرفی که به رهبری نسبت داده میشه سر دربیارید، مستند دردناک فریب رو تا انتها ببینید. 


گرانی بنزین و سهمیه بندی بنزین، از عیدی‌های پیش‌کشی رئیس‌جمهور محترم  به مردم بود! آخر به یاد دارید که از جنابشان پرسیدند که برای عیدی مردم چه در نظر گرفتید؟ گفتند عیدی مردم این باشد که خوب کار کنند ... لذا جنابشان وقتی دیدند که شما مردم خوب کار نمی‌کنید به زور عیدی را در پاچه‌تان کردند!

البته از این شوخی که بگذریم، در خوبی اصل طرح سهمیه بندی بنزین شک و شبه‌ای نیست، اعتراضی هم که بود به زمان و نحوه‌ی اجرا بود، و هست؛ چرا که ما مسئول اجرای آن را می‌شناسیم و می‌دانیم تا پدر از این ملت درنیاورد دست بردار نیست و قبول نمی‌کند که نمی‌تواند! 

و اعتراض بعدی که هست در خصوص دروغ‌گویی‌ها است؛ آقایانی که همین طرح را که در قبل اجرا می‌شد، افتضاح می‌خواندند و آن را کنار گذاشتند، برای مفتضح کردن خود دوباره رو به همین طرح آوردند و یا مثلا طرح مسکن مهر را تغییر نام دادند و ملی‌اش کردند. اگر به اشتباه هم این کار را کردند باز هم مشکلی نیست، فقط بیایند و بگویند که غلط کردیم و چه بد کردیم که آن را کنار گذاشتیم و حال پشیمانیم و دوباره به آن برمی‌گردیم.

این عیدی بنزینی که جایگزین کانال زم شد تا برای برنامه  یکسال و نیمه‌ فتنه ۹۸ جرقه‌ای باشد، حال چه عامدا و چه جاهلا؛ خوب جایگزینی بود که حتی پشتیبانی قشر مذهبی و انقلابی را برای آشوبگر به وجود آورد و آشوبگر در مقابل نیروی امنیتی احساس امنیت کرد. بالآخره درد مردم را دارد و به خاطر درد مردم از همان مردم می‌کُشد، بدون خون که نمی‌شود اعتراض کرد پس چه بهتر که از خود مردم برای مردم کشته بسازند!! امّا ... 

از طرفی میدان داران و لیدر‌ها زیادی حاشیه امن  احساس کردند و زود کار را خراب کردند و خود را لو دادند! و از آن طرف سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب آنقدر روشنگر بود که مانند فتنه‌های دیگر این فتنه هم با به خیابان آمدن خود مردم جمع شد و صفوف از هم جدا شد. 

قصد نداشتم این همه حرف بزنم فقط می‌خواستم کمی در مورد سخنان رهبری با هم گفتگو کنیم که فرصت نشد زود‌تر پست بگذارم و حالا هم که خیلی از دوستان به این موضوع پرداختند (به عنوان مثال)و مهمتر اینکه نشریه خط حزب الله هم در شماره جدیدش به این موضوع پرداخته است. (دانلود نشریه)

فقط دو چیز؛ یکی اینکه این سخنان رهبری اوج نگاه تمدنی ایشان را می‌رساند، که در راستای رشد مردم سالاری دینی، می‌گویند باید پیرو قانون بود.  و اگر اعتراض هست باید قانونی باشد، بهترین نحوه‌ی اعتراضات قانونی، نماینده‌های منتخب مردم در مجلس است. حال اینکه آن‌ها مسئولیت‌شان را درست انجام نمی‌دهند به خاطر آن چلو کبابی است که ما خوردیم، این جاست که مرز ضرب المثل‌ها عوض می‌شود، هرکی چلو کباب می‌خوره پای لرزش هم می‌شینه، وقتی به خاطر شام خوبی که کاندید مجلس به خوردمان داده رای می‌دهیم، نباید توقع داشت که آن نماینده کاری برای ما بکند، در واقع او کارش را در قبال رای ما انجام داده، همان چلو کبابی که ۲۴ ساعت بعدش در توالت ریخته شد. وقتی می‌خواهیم یک تلفن همراه بخریم، مشورت و تحقیق می‌کنیم، تلفنی که به زور ممکن است ۴ سال برای مان کار می‌کند، پس چرا در رابطه با انتخاب نماینده مجلس تحقیق نمی‌کنیم؟ آن هم چهار سال سر کار است.

چیز دوم هم که برای طولانی نشدن پست و سر نرفتن حوصله مبارکتان در پستی و فرصتی دیگر بیان می‌شود، در رابطه با هشداری است که این اغتشاشات به ما فهماند!


امروز در اصفهان گل‌هایی که پرپر شدند، در خاک پنهان‌شان کردیم. و فردا هم مابقی‌شان در دیار‌های خودشان.

و عده‌ای در این بین تمام تلاش‌ خود را در امضا شدن سندی به کار گرفته‌اند که بعد از آن دیگر به این شهدا نمی‌گویند شهید!!!! 

اری می‌گویند عده‌ای تروریست با عده‌ای تروریست درگیر شدند !!!! و آنقدر فشار اقتصادی بر مردم می‌آورند تا مردم خسته شوند و به آنها القا می‌کنند که راه حل در پذیرش این اسناد است ... اسناد بالا دستی ... که ما تجربه کردیم، برجام را می‌گویم؛ نه تنها مشکلی حل نکرد، بلکه وقاحت و گستاخی‌شان را نسبت به این مملکت بیشتر کرد.

اگر من و شما هم هیچ‌کاری نکنیم و مخالفت‌مان را با FATF و CFT وPalermo و هر کوفت و زهر مار دیگری اعلام نکنیم، باید جواب‌گوی خون این شهدا باشیم ... شهدایی که پدر بودند ... همسر بودند ... پسر بودند. باید جواب فرزندش، همسرش، مادرش را بدهیم.

فریضه‌ها و واجبات اسلام یا زمان دارند یا نه؛ از جمله آن‌ها که مقید به زمان نیستند اطعام فقیر است. و واجبات زمان دار هم به فوری و غیر فوری تقسیم می‌شود. واجب فوری مثل جواب سلام دادن و یا سجده واجب هنگام شنیدن آیات سجده‌ دار؛ که به تاخیر انداختن آن‌ها جایز نیست.

و قسم دیگر که واجب‌های وقت‌دار غیر فوری هستند؛ مانند نماز‌های پنچگانه یومیّة؛ که در محدوده زمانی خاصی باید ادا شود، و بهترین وقت آن اول وقت است؛ که البته بعضی‌ها آن را به تاخیر می‌اندازند و بعضی افراد هم بعد از وقت قضای آن را می‌خوانند و البته هم بعضی هستند که اصلا کاری به این کارها ندارند که اول وقت بخوانند یا آخر وقت و یا قضای آن را بجا بیاورند.

خوب واجبات که تنها به عبادات فردی اختصاص ندارد، واجبات اجتماعی هم داریم، ما که حداقلی به دین نگاه نمی‌کنیم و قائل به جدایی دین از سیاست نیستیم!

نمونه‌ای از واجب اجتماعی و سیاسی که در طول تاریخ داشتیم، کمک به قیام حضرت امام حسین علیه السلام است؛ که عده‌ای اول وقت از حرکت امام از مدینه همراه امام علیه السلام بودند و ایشان را یاری کردند، عده‌ای هم در وسط راه نه اول وقت به یاری امام شتافتند، همچون حر .

و البته که عده‌ای هم از مسلمانان اهمیتی به این موضوع ندادند و سرسری از این مسئله گذشتند و اصلا بنای یاری نداشتند، مانند آن‌هایی که اصلا بنای خواندن نماز را ندارند.

اما عده‌ای هم کارشان به بعد از وقت کشید، مانند توّابین؛ که الحمد الله به برکت سریال مختار فضای ذهنی آشنایی نسبت به آن‌ها وجود دارد. البته نمی‌گویم کارشان درست بود یا غلط، چون برای قضای نماز خارج از وقت ما امر دوباره از شارع داریم، امّا آیا قیام و حرکت توابین نشأت گرفته از امر امام‌شان بود یا می‌خواستند وجدان خود را راحت کنند؟ من تاریخ را بررسی نکرده‌ام!! کسی میداند به من هم بگوید؟؟


#قیام ۱۹ دی هم از این قبیل واجبات بود که مردم متدین قم این واجب را به موقع و اول وقت انجام دادند؛ که از جرقه‌های مهم برای پیروزی انقلاب بود.


پی‌نوشت: 

۱. و من هم آنچنان در ادای وظیفه وقت شناس نبودم و نوشتن این پست را به تاخیر انداختم.

۲. ۱۹ دی روز طلبه هم هست؛ این روز را گرامی می‌داریم!

یک آروغ جدید در حال مطرح شدن است که باید آن را به خوبی شناخت! (+) در واقع می‌خوان مشغولیتی جدید درست کنن که از مطالبه‌گری مردم کاسته بشه (نه اینکه خیلی زیاده !)

به هرحال من نه موافق فیلترینگ اینستا هستم، و نه مخالف؛ باید متخصصین روی آن حرف بزنند و ادله دوطرف به گوش مردم برسه و با توجیه و جایگزین مناسب فیلتر کنن، اگه تصمیم به فیلتر شد والا هم که هیچ.

ولی به نظر می‌یاد اصل این بحث یکی از همون آرغ‌ها باشه که قراره باهاش حواس مردم رو پرت کنن (اینجا را ببینید تا منظورمو بفهمید)


به هرحال مردم عزیز باید این آروغ رو بشناسن و شناسوندن اون کار فعالان مجازی و حقیقی است! (از من گفتن و از شما هم گوش نکردن)

بارها به من گفته اند که حرف هایت خریدار ندارد پس چرا وقت خود را بیهوده تلف می کنی ولی من مثل آنها فکر نمی کنم از جهت اخلاقی هم معتقدم که اگر کسی چیزی می داند و حرفی دارد با این عذر و بهانه که کسی به حرفم گوش نمی دهد نمی تواند و نباید سکوت کند.



برای آشنایی با عدل و رسیدن به دیار یاران و زندگی کردن در سایه آنان باید علم سماوات آموخت و راهی به خرابات یافت. آن علم را در مدرسه نمی آموزند و این راه را اهل دانش رسمی نمی شناسند و وقتی این راه پیدا نشود چه بسا که عدل با ظلم اشتباه شود


جالب است؛ مردم برای نان اعتراض می‌کنند برای قیام خود سرپوشی به اسم عدالت می‌گذارند، تا برای امری والا قیام کرده باشند، و همه‌ی انقلاب‌ها نیز به نام  اعدالت صورت گرفته است!

______________________

پی‌نوشت:

این سه پاراگراف را از یکی از پست‌های وبلاگی(+) که به تازگی با آن برخورد داشتم برای شما دوستان گلچین کرده‌ام؛ البته آخری  با کمی دخل و تصرف !

آن پست با عنوان «فکری برای عدالت»؛ به آقای عبدالجواد موسوی به دکتر داوری و پاسخ دکتر داوری و همچنین نظرات اقای طاهرزاده ذیل این نامه پرداخته است، درست است که مربوط به چندسال قبل است ولی تفکر که تاریخ انقضا ندارد!  و از کار‌های خوب این وبلاگ این است که قسمت‌های مهم را بلد کرده است تا اگر حوصله خواندن تمام آن را نداری، به یک خوانش فست‌فودی اکتفا کنی!

آخر پاییزی به جای اینکه بشینیم جوجه‌ها رو بشماریم، مجبوریم فیلتر شکن جمع و جور کنیم که از فردا که می‌خواییم بریم تلگرام با مشکل مواجه نشیم!!!

از طرف‌داران تلگرام نیستم که بگویم آزادی را از ما گرفتید و .... و اینکه معتاد تلگرام نیستم  .... و می‌دونم که این جریان تلگرام یک آرغی بیش نبود، مثل تمام آرغ‌های سیاسی مسئولان عزیز. (+)

حالا تلگرام را فیلتر کردند به درک از چیز دیگری استفاده می‌کنیم، نون شب‌مون که بند تلگرام نیست؛ (البته اونایی که نون‌شون رو بند تلگرام کردند هم کمی غیر‌معقول به نظر می‌‌آید، آیا نمی‌تونن بند سروشش کنن؟)


مشکل اساسی من با این‌که چرا برای فیلتر کردن، برنامه نداشتن؟ چرا روی کار فکر نشده؟ چرا به عواقب اون فکر نشد؟ و چرا از محصولات داخلی حمایت نکردن؟ اصلا خودشون هم درگیر بودن بعضی می‌خواستن فیلتر بشه بعضی مخالف بودن و سنگ اندازی می‌کردن، اول تکلیف خودشان را مشخص کنند !!!


من از همان اول و همین حالا هم یقین دارم که تلگرام یک آرغ بیش نیست، و به آرغ هم نباید بیش از این‌ها بها داد!

ثبت احوال از این همه تغییر فامیل‌ها شاکی شده است!!!
     من که احساس می‌کنم این تغییر فامیل‌های متعدد و کثیر در این شرایط کثرت اختلاص به خاطر این است که مشخص نشود چقدر از دزدی‌ها کار آقازاده‌ها است. نظر شما چیه؟؟؟


پی‌نوشت: 
یه‌ آقایی فامیل خودش با برادرش فرق می‌کنه که هیچی، پسرش‌ هم فامیلیِ سومی داره که با هر دو فرق داره؛ اصلا منظورم آقایان : عمرانی، فریدون و روحانی نیست !

البته غلط به معنای اشتباه !

یعنی اشتباه که می‌گید پا تو کفش ۷ میلیونی کرده؛ بلکه قیمتش : ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تومن بوده... بله که ۳۰۰ تومن مهمه؛ اینی که شما گردش می‌کنی و قیمت رو رند میکنید، توی زندگی ما نقش مهمی داره!

وقتی از ۷۰۰ تومن حقوق و یارانه یک ماه‌مون، اجاره خونه و اقسات وام کم میشه، این ۳۰۰ تومن باقی می‌مونه که باهاش هزینه‌های زندگی رو می‌دیم. یعنی اگه نباشه دیگه هیچی ... البته توی این اوضاع اقتصادی خوب و درج یک، هیچ قست وامی نمیدیم و منتظریم بریم زندان؛ میگن غذا‌هاش خوبِ.


آقا چرا وبلاگ‌نویس‌ها جدای از اینکه سکولار شدن و کاری به دین ندارن، سیاست رو هم کنار گذاشتن؟ قبلن‌ها وقتی اینجوری میشد توی بلاگستان غوغا بود.

یه رئیس جمهور میاد کلی شاد و خوش‌حال توی این اوضاع و همه‌چی رو میندازه گردن مردم؛ اون وقت توی بلاگستان اتفاقی نمی‌افته؟


یکی از نوه‌های پدر بزرگم، خود مادربزرگ است!

 به این می‌گن گوش به فرمان بودن ... کاش مسئولین هم کمی نسبت به فرمایشات و منویات حضرت آقا داشتند.


عید نوروز امسال، چون عید اول نوهِ نوهِ پدربزرگ بود، به او عیدی داد؛ چرا این عیدی مهم است؟ چون پدربزرگ گرامی تا به آن سال به احدی عیدی نداده بود. (تا آنجایی که ما نوه‌ها می‌دانیم.)


آخرین فرزند پدربزرگم امسال چهارده ساله می‌شود!

این‌چنین خانوانده پیچیده‌ای داریم .

روحانی قول داده بود آب بیاره به زاینده رود، اون پیش‌کش چرا برق رو بردی؟

توی این حال و هوای خنک تابستان، دیگر برق خودش نمی‌رود، بلکه میبرنِش.

الان دیگه نباید پرسید برق کجا رفت؟ باید پرسید کجا بردنش؟

نون‌مونو کمتر ببرن صلوات 

 

یکی بود یکی نبود!

در زمان‌های خیلی دور یک پادشاهی بود که به تازگی کشور همسایه‌ را فتح کرده بود.

با وزیر به مشورت نشستند که چی کار کنیم و چی کار نکنیم .

وزیر لیست قوانین جدید را برای حاکم خواند:

 

۱. اعتقاد به دین قبلی و سواد آموزی ممنوع است.

۲. مالیات‌ها سه برابر افزایش می‌یابد.

۳. حقوق‌ها نصف می‌شود.

۴. شب زفاف عروس از حاکم است

۵. هرگونه مخالفت با این قوانین مجازاتش مرگ است

۶. آروغ زدن ممنوع است حتی در خلوت، و مجازات آن اعدام است!

 

حاکم به وزیر گفت : می‌خواهی انقلاب کنند ؟؟ هنوز میخ‌مان را در این مملکت محکم نکرده‌ایم!

وزیر گفت : نگران نباشید قربان، این مورد آخر سوپاپ اطمینان است و معجزه‌ آن را خواهید دید.

 

وقتی جارچیان قوانین جدید را اعلام کردند، مردم شروع به اعتراض کردند.

لبان مردمان به اعتراض گشوده شده بود و دائم می‌شنیدی که می گفتند این ظلمی آشکار است؛

این طبیعی است که حاکم بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب حاکمان بوده و کاهش حقوق هم به خاطر نداری است. و شب زفاف هم رسمی قدیمی است؛ اما دیگر منع آروغ زدن خیلی زور است.  تازه مگر حاکم میتواند در تمام خانه و اتاق ها نگهبان بگمارد.

 

و آنان که کمی سواد داشتند مقاله نوشتند و وبلاگ براه انداختند و کمپین گرفتند که اصلا آروغ یا خالی نمودن باد معده برای سلامتی مفید است و این حاکمان متحجر هستند . و کلی از حرف‌های روشنفکرانه خودشان به‌به و چَه‌چَه راه‌انداخته بودند. این روشنفکران می‌گفتند: مگر خود حاکم آروغ نمی‌زند؟؟!

 

و لطیفه‌های زیادی در تلگرام برای قانون آروغ زدن ساخته شد! مثلا:

 

پادشاه به خاطر جلوگیری از آروغ‌هایش ترکید !

یا اینکه حاکم برای جلوگیری از آروغ‌هایش چوب پنبه در گلویش فروکرده است.  و ...

 

سربازان هم گه‌گداری آروغ‌زن‌ها را می‌گرفتند و به زندان می‌انداختند ولی فایده‌ای نداشت مردم دور هم جمع می‌شدند و آروغ می‌زدند و آروغ زدن‌های یواشکی اصلا قابل کنترل نبود و مردم سرمست از خوش‌حالی که با حاکم مخالفت می‌کنند.

 

اما آن‌طرف ماجرا حاکم و وزیر به ریش مردم می‌خندیدند و حاکم برای تشکر از وزیر نه‌تنها شب‌های زفاف را با او تقسیم کرده بلکه نیمی‌از مالیات‌ها را هم به او بذل کرده بود.

و بعد‌ها دیگر کسی اعتراض به قوانین اول را یادش نبود و همه به فکر این حق واقعی خود یعنی آروغ زدن بودند و قوانین جزء لاینفک زندگی‌شان شده بود.

 

 

قصه ما به سر رسید باز هم کلاغ بی‌چاره به خونش نرسید !

 

پند‌اخلاقی‌ قصه:

این آروغ‌ها در همه‌ی روزگارها بوده است؛ مشق شب شما نام بردن آروغ‌های زمانه‌ خودتان است ؟

به عنوان راهنما و مثال یکی از آروغ‌های زمان ما : تلگرام

 

       البته من از نام بردن خیلی از آروغ‌ها می‌ترسم، امید‌وارم شما شجاع باشید و در نظرات بگید :)

در حال مطالعه کتابی در باب حدود الهی بودم (شرح لمعه شهید ثانی) که در قسمت مربوط به حدود دزدان محترم به نکته ای برخوردم که بیانش برای‌شما خالی از لطف نیست:


می‌دونستید که حکم سارق، اختلاس کننده، کلاهبردار، و رباینده با هم متفاوت است؟؟!!!

عجب دین کاملی داریم؛ 

ولی حیف که کامل اجراش نمی‌کنیم!


.............................................

کلاهبردار: با نوشته‌های دروغین و مانند آن به حیله و نیرنگ اموال مردم را تصاحب کند

رباینده : کسی که مال دیگران را آشکارا، بدون محاربه، ربوده باشد

اختلاس هم که به همت مسئولان مردم عزیز با آن آشنایی کامل دارند!!!

             اختلاس: مالی را پنهانی از غیر حرز برداشتن


به نظرم هیچ کتاب تحلیلی به گرد پای تحلیل‌های آقا از تاریخ اهل بیت علیهم السلام نمی‌رسد.

اصلا این نام کتاب؛ انسان ۲۵۰ ساله؛ خود یک دنیا حرف دارد. و این تعبیر خود حضرت آقا است.

اگر کتاب را خود ایشان به صورت کامل نوشته بودند قطعا خیلی بهتر می‌شد، ولی بازهم ارزش خواندن این کتاب زیاد است.

این نگاه متفاوت به سیره و تارخ امامان علیهم السلام دید تازه‌ای به دین و رابطه آن با حکومت به شما می‌دهد.

این کتاب را باید یک دور کامل و با دقت خواند وپس از آن در هر مناسبتی که به معصومین مربوط است، قسمت همان معصوم را خواند، تا ملکه شد.

نکته قابل توجه در برخورد با این کتاب این است که چینش مطالب کمی نامناسب است و درر برخورد‌های اولیه احساس می‌شود که نمی‌توان با آن رابطه برقرار کرد، ولی شما کوتاه نیایید و آنقدر بخوانید و بخوانید تا خود چینش جدید برای مطالب بسازید.

     ارزشش را دارد.

دانلود کتاب با ذکر صلوات


مستند داستان را که دوستان می‌دانند چیست ؟

            یعنی مستندی علمی و با پشتوانه مدارک و سند منتهی برای جذابیت آن به غالب رمان درآمده تا هم از خواندنش لذت ببریم و هم پی‌حقیقت ببریم.

به مناسبت حماسه‌ی ۹ دی کتاب کف خیابون را بخرید ... بخونید ... هدیه بدهید ... و مسابقه کتاب‌خوانی برگزار کنید .

البته امیدوارم که بتونید بخریدش، آخر در کانال نویسنده محترم‌اش، نویسنده ادعا کرده بود که گفته‌اند باید کتاب سانسور شود، چرا که خیلی از اسم‌ها و وقایع را به صورت مکشوف آورده است، و نویسنده اعلام کرده است که به جای سانسور و ممیزی کردن ترجیح می‌دهد چاپ نشود !

هشدار :

    به خاطر این‌که قسمت‌هایی از این کتاب مسائل جنسی دارد و ۱۸+ است به همه توصیه نمی‌کنم که بخوانند.