فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

اهل دنبال کردن سلبریتی‌‌ها و بازیگران نیستم ولی این حمایتی که تعدادی از بازیگران از انتخابات ۱۴۰۰ کردند و دعوتی که برای شرکت در انتخابات داشتند در حد خوبی پخش شده است که من هم دیده باشم. شما هم احتمال زیاد دیده‌اید. اگر ندیده‌اید کافی است داریوش ارجمند یا بهنوش بختیاری را گوگل کنید، به راحتی فیلم دعوت‌هایشان را می‌یابید.

در چند روز گذشته این بازیگران در شبکه‌های اجتماعی مغضوب واقع شده‌اند که چرا دعوت به مشارکت کرده‌اید و خوب البته تا حدودی مشخص است که حمله به این کار از کجا آب می‌خورد و سردم‌داری این تخریب از سمت منافقین است و شاید بعضی از مردم ناآگاه همراهی کنند. 

از همه‌ی این‌ها گذشته این وظیفه‌ی ما به عنوان یک ایرانی است که در قبال هزینه‌ای که این بازیگران به خاطر حمایت از انتخابات و ایران داده‌اند، از آن‌ها حمایت کنیم. نباید اجازه دهیم حادثه‌ای که برای استاد موسیقی جناب افتخاری افتاد، باز تکرار شود. نباید بگذاریم آنقدر هزینه‌های حمایت از ارزش‌های ضروری انقلاب زیاد شود که کسی جرئت نکند برای ایران هزینه بدهد.

اگر در راستای حمایت از این اقدام کاری ازدست‌تان بر می‌آید، کوتاهی نکنید؛ هر چند کوچک مثل یک تشکر خشک و خالی در صفحه آن‌ها و یا اینکه راه انداختن یک کمپین تشکر در شبکه‌های اجتماعی و ...

اگر شما هم کاری به ذهن‌تان می‌رسد در نظرات بگویید تا بقیه هم انجام دهند. و اگر اقدامی داشته‌اید بگویید تا ما هم تشویق به انجام شویم!
صندوق‌های رای روز به روز در حال نزدیک شدن هستند و چند روزی بیشتر نمانده که به ما برسند و شاید ما به آن‌ها. همه می‌دانیم که میزان مشارکت در انتخابات امثال پایین است؛ آن هم به خاطر افتضاحی که منتخب قبلی مردم به بار آورده است. و البته توپخانه‌های منافقین هم مشغول هستند و مانع فکر کردن مردم می‌شوند و از میتینگ‌های انتخاباتی به خاطر کرونا خبری نیست که کمی شور و هیجان به فضا تزریق کند؛ البته گاها خبری از جمع‌شدن‌های انتخاباتی به گوش می‌رسد ولی خوب ما قبلا جو انتخاباتی کشورمان را دیده‌ایم و این‌ها چیزی به حساب نمی‌آید.

در این دوران رسانه‌ها برای افزایش مشارکت می‌توانند نقش خوبی ایفا کنند؛ به خصوص رسانه ملی یعنی صدا و سیما که خوب متاسفانه تا به امروز که حرکت ویژه‌ای نزده است. نمی‌دانم چه کسانی در اتاق برنامه‌ریزی صدا و سیما نشسته‌اند که توقع دارند مشارکت با پخش گل خداداد عزیزی بالا برود و یا مثلا با یک موسیقی انقلابی و یا یک آهنگ از سالار عقیلی مردم بیایند پای صندوق‌ها. یا واقعا نمی‌دانند و نمی‌فهمند که مشکل مردم چیست و دغدغه مردم کجاست که اینگونه کارهایی را برای افزایش مشارکت انجام می‌دهند یا اینکه برای‌شان مهم نیست چه اتفاقی قرار است رقم بخورد.

بهتر بود صدا و سیما از فرصت‌های قبلی استفاده می‌کرد و به دغدغه‌ای اصلی این مردم می‌پرداخت تا آنکه بخواهد با به هیجان آوردن این مردم رنج دیده آن‌ها را به پای صندوق‌های رای بکشاند. مردم از وضع موجود گله‌مند هستند.
آیا آنقدر که رسانه‌های غیر ملی برای عدم مشارکت مردم تلاش می‌کنند رسانه ملی تلاش می‌کند تا مردم را اقناع کند برای رای دادن؟


بعداً اضافه شده: یک کار از بچه‌های کبریت در اینستا (+)

به دنبال کتاب «تلخ‌ترین نوشته من» از حیدر رحیم‌پور می‌گشتم؛ پدر همین آقای رحیم‌پور معروف؛ هر چند کتاب را پیدا نکردم ولی در یک سایتی دیدم که قسمت‌هایی و خلاصه‌هایی از آن کتاب آورده است. واقعا با خواندن این قسمت‌‌های کم از کتاب، بسیار غمگین شدم و بسیار حرص خوردم. اگر توانستید این کتاب را پیدا کنید و بخوانید ولی قبل از آن که به دنبال کتاب بگردید، به این سایت مراجعه کنید و این چند خط را بخوانید تا بدانید از چه سخن می‌گویم. البته عناوینی که دیگر مطالب این سایت دارد هم جالب به نظر می‌رسند ولی چون نخوانده‌ام نمی‌توانم به شما توصیه کنم. 


این قسمتی از آن خلاصه در سایت است:

من کوچک بودم. روزی درشکه مامور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رییس صنف بود آمد و گفت : ما فلان مقدار هیزم پسته می خواهیم. در آن ایام، خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می کردند و به سفارت خانه انگلستان می فروختند و سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می کرد تا می توانید زغال سنگ، که کربنش موذی است مصرف نکرده و کنده پسته که همه چیزش بهتر است مصرف کنید! این جنایت تا روزگاری که دولت مصدق قطع بوته های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت!


روزی در آینده خواهند نوشت که چقدر مسئولان به خصوص در این ۸ سال اخیر، چقدر تولیدی‌ها‌ی خرد مردمی را نابود کردند...به امید آن که ننویسند خائن بودند و تنها ابلح و احمق بودند.


این روز‌ها روز‌های انتخاب است، انتخاب مسئول و انتخاب شیوه فکر حاکم بر ۸ سال مدیریت کشور؛ این‌بار بیایید کمی با تامل بیشتر انتخاب کنیم تا در آینده نام ما در جرگه‌ی بی‌غرتان و منفعلان نوشته نشود.

گرم شدن تنور انتخابات سرعت گرفته است و نفرت پراکنی‌ها اوج. دروغ‌ها و تهمت‌ها و وعده‌های پوچ شروع شدند. کاش چشم‌مان را باز کنیم و این‌بار اشتباه را تکرار نکنیم. بدون قصد و نیت از واژه تکرار استفاده کردم، ناخواسته آمد؛ می‌دانم این واژه بی‌چاره هم خسته شده است و می‌دانم که عده‌ای از دوستان عزیز از آوردن این واژه ناراحت می‌شوند ولی چه کنم که آمد ... شما به دل نگیرید! انتخابات است می‌گذرد ... به امید روزی که یک انتخابات متمدن داشته باشیم؛ روزی که کاندیداها به جای تخریب یکدیگر، از خود و برنامه‌هایشان بگویند ... نه آنکه وعده دهند، برنامه‌ای که اجرایی باشد، حداقل قبلا کمی از آن را اجرا کرده باشند ... و نخواهند با دروغ و تهمت و تخریب دیگران رای بگیرند. روزی برسد که همه بفهمیم با فحش و فحش کاری کار درست نمی‌شود.


نمی‌دانم فیلم اخراجی‌ها۳ را دیده‌اید یا نه؟ اما الان وقت دیدنش است؛ الان که انتخابات گرم شده است باید آن را تماشا کرد و درس گرفت... اگر قبلا دیده‌اید دوباره وقت بگذارید و ببینید. ارزشش را دارد. و اگر ندیده‌اید حتما حتما ببینید. پشیمان نمی‌شوید.


در پایان بگویم مهم نیست که به چه کسی رای می‌دهی ولی مواظب باش به خاطر اختلاف انتخاب، دوستی با دوستت به دشمنی تبدیل نشود، ارزشش را ندارد.

«جدایی دین از سیاست» تز قبل انقلاب بود و دیگر قدیمی شده است این روز‌ها بیشتر «جدایی مردم از سیاست» مد شده است. در این تز به نام و بهانه‌ی نخبگی، مردم را از صحنه‌ اداره‌ی جامعه کنار می‌زنند.

فقط به ما بگن هر نماینده‌ای چند ساعت توی مجلس حضور داشته؟ البته می‌دونین که خوابیدن، ورزش‌کردن، وررفتن باگوشی و ... حضور حساب نمیشه و نه‌تنها حقوق‌شون، حق‌شون نیس؛ بلکه ان‌شاء‌الله رای‌های مردم تو گلوشون گیر کنه.

خلاصه بگن چقدر روی صندلی نشستن تا ما بدونیم قرار چه‌کسی رو بفرستیم بره مجلس بخوابه و اکثر رای‌ها رو ممتنع بده.رای ممتنع رو که گلدون‌های روی میز هم می‌تونه بده، تازه حضورش هم بیشتر از خیلی از نماینده‌ها است و با کمترین هزینه کار میکنه!


امیدوارم تا موقع رای‌گیری که اسفندماه باشه، فراموش‌کار نشیم.

علی مطهری میاد صراحتا میگه : بنزین با اصرار رهبری سهمیه بندی شد. دولت نمی‌خواست ولی اصرار رهبری باعث شد طرح ارائه کند. منبع

ظاهر ایشون اصلا به خودش زحمت نمیده حرف‌های آقا رو  گوش بده که وقتی چیزی رو به آقا نسبت میده دروغش فاش نشه. شاید هم از این باب باشه که آدم دروغ‌گو فراموش‌کار هستش.

رهبری به صورت صریح و واضح گفت که من در این قضیه بنزین سررشته ندارم. همون اول صحبت‌هایی که آتش فتنه رو خاموش کرد. منبع


وقتی ما توی دهن دروغ‌گو‌ها نمی‌زنیم بلکه دوره بعد دوباره بهشون رای میدیم، همین میشه؛ ما رو خر فرض میکنن!!

البته قوه قضایی هم باید نسبت‌های دروغی که به رهبری میدن رو پی‌گیری کنه و مجازات کنه. و این باید مطالبه ما از قوه‌ی قضایی باشه.

● اگه می‌خوایید از نقشه پشت این همه حرفی که به رهبری نسبت داده میشه سر دربیارید، مستند دردناک فریب رو تا انتها ببینید. 


گرانی بنزین و سهمیه بندی بنزین، از عیدی‌های پیش‌کشی رئیس‌جمهور محترم  به مردم بود! آخر به یاد دارید که از جنابشان پرسیدند که برای عیدی مردم چه در نظر گرفتید؟ گفتند عیدی مردم این باشد که خوب کار کنند ... لذا جنابشان وقتی دیدند که شما مردم خوب کار نمی‌کنید به زور عیدی را در پاچه‌تان کردند!

البته از این شوخی که بگذریم، در خوبی اصل طرح سهمیه بندی بنزین شک و شبه‌ای نیست، اعتراضی هم که بود به زمان و نحوه‌ی اجرا بود، و هست؛ چرا که ما مسئول اجرای آن را می‌شناسیم و می‌دانیم تا پدر از این ملت درنیاورد دست بردار نیست و قبول نمی‌کند که نمی‌تواند! 

و اعتراض بعدی که هست در خصوص دروغ‌گویی‌ها است؛ آقایانی که همین طرح را که در قبل اجرا می‌شد، افتضاح می‌خواندند و آن را کنار گذاشتند، برای مفتضح کردن خود دوباره رو به همین طرح آوردند و یا مثلا طرح مسکن مهر را تغییر نام دادند و ملی‌اش کردند. اگر به اشتباه هم این کار را کردند باز هم مشکلی نیست، فقط بیایند و بگویند که غلط کردیم و چه بد کردیم که آن را کنار گذاشتیم و حال پشیمانیم و دوباره به آن برمی‌گردیم.

این عیدی بنزینی که جایگزین کانال زم شد تا برای برنامه  یکسال و نیمه‌ فتنه ۹۸ جرقه‌ای باشد، حال چه عامدا و چه جاهلا؛ خوب جایگزینی بود که حتی پشتیبانی قشر مذهبی و انقلابی را برای آشوبگر به وجود آورد و آشوبگر در مقابل نیروی امنیتی احساس امنیت کرد. بالآخره درد مردم را دارد و به خاطر درد مردم از همان مردم می‌کُشد، بدون خون که نمی‌شود اعتراض کرد پس چه بهتر که از خود مردم برای مردم کشته بسازند!! امّا ... 

از طرفی میدان داران و لیدر‌ها زیادی حاشیه امن  احساس کردند و زود کار را خراب کردند و خود را لو دادند! و از آن طرف سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب آنقدر روشنگر بود که مانند فتنه‌های دیگر این فتنه هم با به خیابان آمدن خود مردم جمع شد و صفوف از هم جدا شد. 

قصد نداشتم این همه حرف بزنم فقط می‌خواستم کمی در مورد سخنان رهبری با هم گفتگو کنیم که فرصت نشد زود‌تر پست بگذارم و حالا هم که خیلی از دوستان به این موضوع پرداختند (به عنوان مثال)و مهمتر اینکه نشریه خط حزب الله هم در شماره جدیدش به این موضوع پرداخته است. (دانلود نشریه)

فقط دو چیز؛ یکی اینکه این سخنان رهبری اوج نگاه تمدنی ایشان را می‌رساند، که در راستای رشد مردم سالاری دینی، می‌گویند باید پیرو قانون بود.  و اگر اعتراض هست باید قانونی باشد، بهترین نحوه‌ی اعتراضات قانونی، نماینده‌های منتخب مردم در مجلس است. حال اینکه آن‌ها مسئولیت‌شان را درست انجام نمی‌دهند به خاطر آن چلو کبابی است که ما خوردیم، این جاست که مرز ضرب المثل‌ها عوض می‌شود، هرکی چلو کباب می‌خوره پای لرزش هم می‌شینه، وقتی به خاطر شام خوبی که کاندید مجلس به خوردمان داده رای می‌دهیم، نباید توقع داشت که آن نماینده کاری برای ما بکند، در واقع او کارش را در قبال رای ما انجام داده، همان چلو کبابی که ۲۴ ساعت بعدش در توالت ریخته شد. وقتی می‌خواهیم یک تلفن همراه بخریم، مشورت و تحقیق می‌کنیم، تلفنی که به زور ممکن است ۴ سال برای مان کار می‌کند، پس چرا در رابطه با انتخاب نماینده مجلس تحقیق نمی‌کنیم؟ آن هم چهار سال سر کار است.

چیز دوم هم که برای طولانی نشدن پست و سر نرفتن حوصله مبارکتان در پستی و فرصتی دیگر بیان می‌شود، در رابطه با هشداری است که این اغتشاشات به ما فهماند!


خطاب به مسئولانی که هنوز هم که هنوز است فتنه را اعتراض مردمی می‌خوانند؛

حواس‌تان باشد!  روح این مردم درد دیده را جریحه دار نکنید، و الا خودتان می‌دانید!

روحانی قول داده بود آب بیاره به زاینده رود، اون پیش‌کش چرا برق رو بردی؟

توی این حال و هوای خنک تابستان، دیگر برق خودش نمی‌رود، بلکه میبرنِش.

الان دیگه نباید پرسید برق کجا رفت؟ باید پرسید کجا بردنش؟

نون‌مونو کمتر ببرن صلوات 


مستند داستان را که دوستان می‌دانند چیست ؟

            یعنی مستندی علمی و با پشتوانه مدارک و سند منتهی برای جذابیت آن به غالب رمان درآمده تا هم از خواندنش لذت ببریم و هم پی‌حقیقت ببریم.

به مناسبت حماسه‌ی ۹ دی کتاب کف خیابون را بخرید ... بخونید ... هدیه بدهید ... و مسابقه کتاب‌خوانی برگزار کنید .

البته امیدوارم که بتونید بخریدش، آخر در کانال نویسنده محترم‌اش، نویسنده ادعا کرده بود که گفته‌اند باید کتاب سانسور شود، چرا که خیلی از اسم‌ها و وقایع را به صورت مکشوف آورده است، و نویسنده اعلام کرده است که به جای سانسور و ممیزی کردن ترجیح می‌دهد چاپ نشود !

هشدار :

    به خاطر این‌که قسمت‌هایی از این کتاب مسائل جنسی دارد و ۱۸+ است به همه توصیه نمی‌کنم که بخوانند.