فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذهبی» ثبت شده است

بزرگان و عرفا برای رسیدن یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده روزشماری می‌کردند و چشم انتظار آن بودند. 

حتما می‌خواهید بپرسید چرا و مگر چه چیزی دارد؟ شما را به پستی که مربوط به سال ۹۷ بوده ارجاع می‌دهم در آنجا مختصری از فضیلت نماز یکشنبه ذی‌القعده گفته‌ام و همچنین در ادامه کیفیت خواندن آن نماز ویژه را آورده‌ام.

http://fanuss.blog.ir/post/84


التماس دعا

فرازی از دعای عرفه:

إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ فَاجْمَعْنِی عَلَیْکَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِی إِلَیْکَ، کَیْفَ یُسْتَدَلُّ عَلَیْکَ بِمَا هُوَ فِی وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَیْکَ أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّى یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ، مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِیلٍ یَدُلُّ عَلَیْکَ، وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَکُونَ الْآثَارُ هِیَ الَّتِی تُوصِلُ إِلَیْکَ، عَمِیَتْ عَیْنٌ لا تَرَاکَ عَلَیْهَا رَقِیبا، وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّکَ نَصِیبا.

آیت‌الله‌جوادی‌آملی «حفظه‌الله‌تعالی» این فراز را به صورت زیر ترجمه فرموده‌اند:

«معبودا! تردد من در آثار، موجب دوری وصول و شهود می‌شود، پس مرا خدمتی فرمای تا به تو رساندم. چگونه با چیزهایی که در وجود خویش نیازمند تواند بر تو استدلال می‌شود؟ آیا مگر غیر تو را ظهوری است که تو را نبا شد و او سبب پیدایی تو شود؟ چه وقت از نظر پنهان شدی تا به دلیلی که به تو رهنمون شود، نیازمند گردی؟ و چه وقت از ما دور شدی تا آثار ما را به تو برساند؟ کور است دیده‌ای که تو را مراقب خود نبیند! و در زیان است سوداگری بنده‌ای که بهره‌ای از عشق تو در آن نیست.   منبع:کتاب صهبای حج  / ص۴۲۹

کی رفته‌ای ز دل که تمنّا کنم تو را
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

***
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را

می‌خواستم در باب نمازی که در یکشنبه‌های ذی‌القعده وارد شده است مطلبی بنویسم هم یادآوری باشد برای آنان که اهلش هستند و هم ترقیبی خودم، که یادم آمد قبلا هم در موردش نوشته‌ام. به بایگانی وبلاگم نگاهی انداختم و دو پست پیدا کردم. این و این. هر دو مربوط به سال ۹۷ بود. وقتی آن دو پست را خواندم، دیدم برای این پست همان حرف‌ها را می‌خواستم بگویم که قبلا گفته بودم! هر چند تکرار خوب است و اینکه در اینجا درختی برای کاغذ‌های نوشته شده قطع نمی‌شود، ولی خوب وقت دیگران هم ارزش دارد. و همچنین وقت خودم. پس به این نتیجه رسیدم که به همان دو مطلب قبل لینک بدهم.

امّا چیزی که فکرم را مشغول کرد این بود که بعد از گذشت زمان من باز هم می‌خواستم همان حرف‌ها را بزنم و حرف دیگری نداشتم! و این ناشی از عدم مطالعه من در این زمینه است. مناسبت‌ها فرصت خوبی هستند برای مطالعه روی موضوعات مختلف که در غیر آن ایّام فرصت مطالعه پیدا نمی‌شود. مخصوصا اگر دست به نوشتن داشته باشید و بخواهید در وبلاگ‌تان مناسبت‌نگاری کرده باشید، بدون مطالعه نمی‌توانید چیز خوبی از آب دربیاورید. به ویژه وقتی یکی دوسال از مناسبت‌نگاری‌ها گذشته باشد و دیگر حرفی در باب آن مناسبت برای گفتن نداشته باشید.

مناسبت‌نگاری یا تقویم‌نگاری را مغتنم بشمارید؛ هم به عنوان یک فرصت مطالعه و هم یک ایده و موضوع برای نوشتن!

وقتی کاری را دسته جمعی انجام می‌دهیم، کار خیلی بهتر پیش می‌رود و تنبلی‌ها کم می‌شود و وقتی انگیزه‌مان کم می‌شود دیگر دوستانِ جمع  هُل‌مان می‌دهند. و اگر در میان راه کسی کم آورد ما به تلافی هُلی که دادند، دست‌شان را می‌گیریم و در مسیر هم قدم می‌شویم. مثل وقتی گروهی به کوه می‌رویم؛ حرفه‌ای‌ها باید گذشت کنند و مبتدی‌ها هم باید تلاش بیشتر، تا گروه یک دست باشد و با هم به قله برسیم.

یکی از مسائلی که شدیدا به آن نیاز داریم کار جمعی است که متاسفانه در میان ما بسیار ضعیف است و فرد‌گرایی به شدّت روبه‌ افزایش است؛ که البته این هم از سوغاتی‌های غرب است که به اصطلاح درس‌خوانده‌های آن‌ور آبی برای‌مان آورده‌اند. بُگذریم.

گرایش به جمع و اجتماع در دین‌مان هم مورد تاکید است. و از گذاره‌هایی است که شدیدا هم به آن سفارش شده است، نمونه‌ آن اهتمام ویژه دین عزیزمان به نماز جماعت است که به این صورت ثواب برای آن قرار داده است. و از این قبیل سفارشات ...

خلاصه این پرچانگی‌ها برای معرفی یک کار‌ِ گروهی در همین فضای وبلاگی است که چند سالی است در ماه مبارک رمضان دایر می‌شود. مجازی دور هم جمع می‌شوند و قرآن را ختم می‌کنند؛ هر کس به اندازه‌ی توان خودش. و این را بگویم که تا ۵ اردیبهشت مهلت ثیت‌نام دارید. من که ثبت‌نام کردم. می‌دانم که خیلی‌ از شما عزیزان در ماه مبارک رمضان قرآن می‌خوانید و با آن انس می‌گیرید؛ بیایید این‌بار با هم قرآن بخوانیم!

آیا لازم است از اهمیت تلاوت قرآن در بهار قرآن -ماه مبارک رمضان- بگویم و سرتان را درد بیاورم؟

از بیستم شعبان تا آخر ماه مبارک رمضان مناسب است که یک اربعین دعای عهد را بخوانید و ملتزم باشید.
این، یک نوع استقرار در محبت و ولایت می‌آورد. بعد از نماز صبح دعای عهد را انسان چهل روز ادامه بدهد، این دیگر می‌ماند. بعد هم اگر برایش ملکه شد، ادامه بدهد؛ ولی از هجدهم - بیستم ماه شعبان تا آخر ماه رمضان چهل روز بدون فاصله می توان دعای عهد را ادامه داد.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری

ماه شعبان برای خودش یک فصل از زندگی است. در زندگی معنوی ما فصل مناجات، ماه شعبان است. البته در دیگر فصل‌ها زندگی هم مناجات نقش پررنگی باید داشته باشد ولی فصل مناجات شعبان است.
چگونه به تابستان می‌گوییم فصل هندوانه؟ و یا مثلا فصل زولبیا و بامیه ماه مبارک رمضان است و یا فصل مرکبات زمستان است. در شعبان هم مناجات از لازمه‌های زندگی ما است و فصل آن است.

این فرصت را از دست ندهید.... برای روز اول هنوز چند ساعت وقت هست.

اگر روز اول را از دست دادید دیگر روز‌‌ها را مغتنم بشمارید...

 بعد از خواندن نماز دعا کنید شرّ این ویروس منحوس کم شود.

منبع عکس و توصیه

بنده‌خدا یعنی روحی که پذیرفته است حکم حق بر فکر و خیال و قلب و بدن او جاری باشد، اختیارش را به دست حق داده است، و این غیر از این است که انسان بی‌اختیار باشد، بلکه با اختیارش حکم خدا را اختیار کرده است و لذا می‌بینیم درظاهر و باطن کاملا تسلیم حکم خدا است.
به قول مولوی :

این معیت با حق است و جبر نیست / این تجلی مَه است، اَبر نیست

یکی از جا‌هایی که عموماً حرف عرفا را نمی‌فهمند همین‌جا است. آن عارف، مدام به نفس امّاره گفته: تو حرف نزن، بگذار حق فرمان‌دهد! 
فضولی‌های نفس امّاره را کنترل کرده تا رسیده به جایی که بگویید: « وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ » ؛ امور خود را به خدا می‌سپارم، این کجا جبر است؟  این پذیرفتن عظمت و جبّاری خدای حکیم است در برنامه زندگی.

چقدر از روی هوس هر کاری که میل‌مان کشید انجام دادیم و استدلالمان «دلم خواست» بود. و این داستان همچنان ادامه دارد ...

امروز اربعین شهدای کربلاست، آن آزادگانی که در برابر دهر و ابرقدرت‌های آن روز تسلیم نشدند، آزادانه زندگی کردند، و آزاد و پرافتخار به لقای پروردگار خود نایل آمدند.
در آن روزگار سلطه‌گران جبّار می‌خواستند همه‌ی نفس‌ها را در سینه خفه‌کنند، همه‌ی آدم‌ها را به زیر سلطه‌ی خود به اسارت بکشند، و با پول و تهدید به‌قتل و شکنجه، همه را وادار به سکوت و اطاعت‌کنند، آن‌جا حسین بن علی علیهما السلام وارث والای ولایت و نبوت، فرزند برومند علی و فاطمه علیهما السلام، رهبر انسانیت و تعیین کننده‌ی معیارهای خدایی در زمان خود، آزاد مردی که همه‌ی دهر قادر نبود تا او را به زانو درآورد، مظهر ایمان و عرفان، سمبل شجاعت و فداکاری، نماینده‌ی خدا بر زمین، و سید و مقتدای تمام شهیدان علیه یزیدیان و سلطه‌طلبان قیام کرد؛ و همه‌ی وجود خود و کسان خود را در راه خدا قربانی داد، و پرچم پرافتخار و خونین شهادت را بر قله ی بلند تکامل بشریت به اهتراز درآورد.
و آن را نشان هدایت انسان‌ها در راه پرپیچ و خم تکامل قرار داد، تا هر کس که جویای حق و حقیقت و عدل و عدالت است، به این پرچم خونین چشم داشته باشد و راه را از بی راهه تشخیص دهد.  (رقصی چنین میانه میدانم آرزوست / شهید چمران)

در سال ۲۳ میلیون ایرانی به مشهد می‌روند و همچنین ۴ میلیون از خارج از کشور عازم مشهد می‌شوند. این امر باعث شده تا صاحبان قدرت و سرمایه طمع‌ورزی کنند. و بخواهند با خدعه از این فرصت استفاده کنند و به ثروت اندوزی هرچه بیشتر بپردازند. تفکر سرمایه‌داری که برای اهداف خود از هر چیزی سوء استفاده می‌کنند و قداستی در این تفکر وجود ندارد؛ لذا برای خالی کردن جیب‌ها -البته این‌روز‌ها باید گفت: خالی کردن کارت‌های بانکی- دست به اقداماتی زده‌اند که مخالف با انسانیت و دین است. به بهانه شادی و تفریح جوانان، می‌خواهند پول به جیب بزنند. (اگر به فکر جوانان هستید، مشکلات کار و مسکن و ازدواج‌شان را حل کنید!)

و بعضی از مدیران و مسئولان این شهر احساس می‌کنند که باید خوش خدمتی به این سرمایه‌داری کنند و در راستای اهداف آن‌ها در تلاش‌اند که فرهنگ‌ها را تغییر دهند. زائر را به گردش‌گر تبدیل کنند و مجاور را به شهروند! 

اگر از هریک از این مسافران که پای در مشهد می‌گذارند بپرسید برای چه این همه راه را آمده‌اید؟ قطعا خواهید شنید که برای امام رضا علیه السلام. به قصد زیارت حضرت خورشید. 

 هر مشهدی به همجواری با امام رضا علیه السلام، افتخار می‌کند. افتخار می‌کند که بگوید : من مجاور امام رضا هستم.

این یک زاویه دید نسبت به تغییر فرهنگی است، که نخستین گام آن تغییر زائر و مجاور به گردش‌گر و شهروند است. 

امّا از یک زاویه دیگر هم می‌توان به این تغییر فرهنگ نگریست. از آن‌جایی که دشمنان همیشه بیشتر از خودمان به سخنان رهبران ما توجه دارند، ملتفت این حرف امام خمینی هستند که مرکز ایران مشهد است و این عنایت امام رضا است که این انقلاب به پیروزی رسیده است. لذا برای تغییر فرهنگی این شهر سرمایه‌گذاری کرده‌اند، و این تغییر فرهنگ زائر و مجاور هم از دسیسه‌های دشمنان است که البته مانند همیشه خودی‌ها هم به آن دامن می‌زنند.


پی‌نوشت:

۱. در مشهد الرضا در کنار بارگاه ملکوتی ثامن الحجج دعا گوی‌تان هستم. 

۲. این پست از خطبه‌های نماز جمعه آیت الله علم الهدی اقتباس شده است.


در ۲۴ ساعت یک شبانه روز، دو ساعتی که قبل از اذان صبح است را سحر می‌گویند، در منزلت و قدر و خصوصیات این دو ساعت و ممتاز بودنش روایات بسیاری آمده. می توان گفت که گل اوقات ۲۴ ساعت روز همین سحر است.

اگر بخواهیم ۱۲ ماه یک سال را با ساعات یک شبانه روز مقایسه کنیم، ماه مبارک رمضان مثل این ساعات ممتاز و ویژه سحر است، به نسبت دیگر ماه‌های سال. از لحاظ خصوصیات و ویژگی‌هایی که برای این ماه می‌توان برشمرد.

اگر شبی اتفاقی سحر بیدار شدید، چه می‌کنید؟ وقت‌تان را با تلویزیون و امثال تلویزیون تلف می‌کنید یا نه، احساس می‌کنید که خدا شما را برای هم صحبتی با خودش بیدار کرده است؟

حال خدا یک ماه تمام، ما را به میهمانی دعوت کرده است، خوب آن‌ها که دعوت را پس می‌زنند و قبول نمی‌کنند حسابشان جداست، شاید بزرگی خدا و دعوتی که کرده را نمی‌دانند و نمی‌فهمند ولی اگر کسی که دعوت را پذیرفت ، ولی در خانه‌ی میزبان به جای معاشرت با صاحب‌خانه به کار‌های بی‌هوده پرداخت، بی‌احترامی به صاحب خانه نکرده است؟؟ 

من نمی‌دانم چرا صدا و سیما در ماه مبارک رمضان بازی‌اش می‌گرد و سعی می‌کند با تمام شبکه‌ها خودنمایی کند و به هر نحو که شده مردم روزه‌دار را بعد از افطار سرگرم تلویزیون کند. صدا و سیمایی که در طول سال بجز پخش تکراری‌ها کاری دیگر ندارد، در شب‌های این ضیافت سریال جدید پخش کردنش می‌گیرد. شب‌هایی که باید به معاشرت با صاحب میهمانی پرداخت.  امیدوارم که این رویه مسئولان جاهلانه باشد.  البته تا حدی هم ما را بد عادت کرده‌اند که اگر یکسال سریال پخش نکنند صدای‌مان در می‌آید.


خلاصه سرتان را درد نیاورم، خداوند مهربان دعوتنامه‌ها را فرستاده است، اگر دعوت را می‌پذیرید، در تمام طول مهمانی مشغول غیر نباشید! کمی هم مشغول یه صاحب خانه باشد!!! 

نمی‌گوییم تلویزیون را تعطیل کنید و از تمام سریال‌ها چشم‌پوشی کنید، که می‌دانم محال است، ولی اگر از یکی از آن‌ها هم چشم نمی پوشید و زمانش را به مشغولیت با میزبان نمی‌دهید،‌حداقل برنامه‌ها و سریال‌های تکراری سال قبل را نبینید و زمانی را به خدا اختصاص بدهید.

دو تا کتاب فوق العاده برای این ماه مبارک پیشنهاد می‌کنم، یکی کوتاه برای پرمشغله‌ها و یکی هم نسبتا طولانی برای کتابخوان‌ها. این و این.  با وجود این که این دو کتاب را چند بار خوانده‌‌ام، باز هم برای امسال می‌خوانم‌شان.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

الآن که این پست را می‌خوانید، یک روز از تایپ کردنش گذشته است. با توجه به حرف‌هایی که در این پست گفتم، تصمیم دارم، در این ضیافت آسمانی، از کثرت‌گرایی‌های مجازی کمی دور باشم، به امید نزدیکی به وحدت. 


تا بعد از این مهمانی این وبلاگ بروز نمی‌شود و فرصت خواندن دوستان بروز شده پیش نمی‌آید و پیشاپیش از دوستانی که نظر می‌دهند و برای پاسخ گرفتن باید تا بعد از ماه مبارک صبر کنند عذرخواهی می‌کنم!


قرین شدن این دو زمان، اعتکاف ماه رجب و عید نوروز، از طرفی می‌تواند تعداد معتکفین را کم کند و از طرفی هم زیاد! آنان که در کارشان تعطیلی نداشتند و نمی‌توانستند که مرخصی بگیرند، تعطیلی خوبی است برای اهل رجب و اعتکافش شدن، البته اگر مرخصی نداشتن بهانه نبوده باشد!


و از خوبی‌هایش این است که اتمام سال و پایان سال را در مسجد یعنی خانه خدا، و در حالت روزه یعنی شبیه‌ترین حالت به خدا به سر می‌بری، سالت را با بندگی شروع می‌کنی.

البته آنچنان هم از دورهمی‌های نوروز را از دست نداده‌ای، تنها دو روز از آن را در مسجد بوده‌ای و با خدا خلوت کرده‌ای و شاید با این سه روز اعتکاف در اول سال، بارت را برای تمام سال بسته باشی(+

توصیه می‌کنم کسانی که سال‌های قبل اعتکاف می‌رفتند و امسال به خاطر نوروز تصمیم به نرفتن گرفته‌اند، تجدید نظر کنند و دوباره با خود خلوت کنند و جدی‌تر فکر کنند و تصمیم بگیرند احتمال پشیمانی زیاد است، که باعث بشود حتی تمام عید حالتان خراب باشد. آن که مزه‌ی اعتکاف را چشیده باشد می‌فهمد چه می‌گویم.


پیشاپیش عیدهای تان مبارک؛ هم ۱۳ رجب و هم نوروز


شما امسال چه می‌کنید؟ 

به اعتکاف می‌روید؟

موقعیت نبود، گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت !


با بیانی ساده و باقلوایی ولایت فقیه رو گفته بود ؛ واقعا اصلا فکرش رو هم نمی‌کردم که اینقدر روان و ساده باشد. 

با وجود اینکه سخنرانی و مقاله و ... بود و پشت جلد کتاب هم این رو گفته بود ولی اصلا این حس به آدم دست نمی‌داد، از بس پیوسته بود. به نظرم برای شروع و آشنایی با مبحث ولایت فقیه عالی است.

فکر می‌کنم حتی اگر مخالف ولایت فقیه هم باشی، نیاز داری آن را بفهمی تا بدانی با چه چیزی مخالفت می‌کنی و شاید محکم‌تر مخالفت کنی؛ و چه چیزی بهتر از یک کتاب روان و ساده؟؟

 

این کلیپ رو از یکی از وبلاگ‌ها اینجا می‌ذارم؛

تماشا با کیفیت بالا


اگه از تماشای این کلیپ لذت بردید؛

زحمت بکشید دکمه موافق را بفشارید


از جمله کتاب‌های غیر داستانی و ادبیاتی بود که مدام در دستانم بود و می‌خواندمش.
نمی‌دانم شاید هم به خاطر این بود که سخنرانی آقای پناهیان را پیاده کرده بود اینقدر جذابیت داشت و شاید این که با متن  احساس خویشاوندی می‌کردم؟
این کتاب از کتاب‌هایی است که بعد از خواندن نمی‌توانی بگویی چه  می‌گفت، ولی اثر آن را در خود احساس می‌کنی!
    چرا که چیزی به تو یاد نمی‌دهد که بخواهی آن را در ذهن بسپاری، بلکه با تو چنان حرف می‌زند که در ناخودآگاه تو اثر می‌گذارد و بعد از تمام کردن کتاب احساس می‌کنی که آدمی دیگر هستی !

و در پایان اینکه من انتظار داشتم این کتاب بیشتر طول بکشد !
 
دومین سایتی که می‌خوام خدمت‌تون معرفی کنم، سایتی است که حداقل روزانه یک بار به آن سر می‌زنم! (اینجا اولین معرفی)
 
قصد معرفی سایت لب المیزان را دارم، سایتی که  توسط گروه فرهنگی المیزان، سلسله مباحث معرفت دینی را ارائه می‌دهد. 
اگر بخواهم خلاصه بگویم سایت استاد اصغر طاهرزاده است. مایه تعجب است اگر کسی اهل کتاب باشد و ایشان را نشناسد! آدمی که بیش از ۵۰ عنوان کتاب چاپ کرده و در بازار این کتاب‌ها موجود است.
 
بیشتر دوست داشتم اندیشه این استاد را معرفی کنم تا سایت، ولی خوب با معرفی سایت شاید توانسته باشم کمی هم اندیشه این استاد را به شما معرفی کنم، چرا که در سایت تمامیِ کتاب‌ها و یاداشت‌ها و جزوات استاد در دو فرمت ورد و پی‌دی‌اف به صورت رایگان وجود دارد و همچنین اکثر سخنرانی‌ها و صوت‌های تدریس ایشان نیز موجود می باشد که شما به راحتی می‌توانید دانلود کنید.
 
علاوه بر تمام این موارد، یکی از مهمترین ویژگی‌های این سایت که آثار استاد را نشر می‌دهند این است که قسمتی تحت عنوان پرسش و پاسخ تعبیه شده است که خود استاد سوالات را در کمترین زمان پاسخ می‌دهند، و یک فرصت است که با یک متفکر و نویسنده و اندیشمند بدون واسطه در ارتباط باشیم.
 

برای نمازی که ما امسال به جای چهار بار فرصت، ۵ بار فرصت‌ خوندنش رو داریم، عرفا و بزرگان یک سال انتظار می‌کشیدند!

اگه این آخرین فرصت که امروز داریم رو از دست بدیم باید تا یک سال دیگه صبر کنیم! یک سالی که معلوم نیست زنده هستیم یا نه؟؟!!

توبه از گناهان با عملی ساده و راحت


سیّد ابن طاووس روایتی نقل کرده که ذو القعده به هنگام سختی شدید گاه استجابت دعاست؛ 

و برای روز یکشنبه این ماه نمازی با فضیلت بسیار از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) روایت کرده، مختصر آن فضیلت این است که،هرکه آن را بجا آورد، توبهاش پذیرفته حق و گناهش آمرزیده می شود، و طلبکاران او در قیامت از وی راضی گردند،و با ایمان از دنیا برود، وایمانش از او گرفته نشود، وقبرش وسیع و نورانی گردد، وپدر و مادرش از او راضی شوند، وآمرزش حق نصیب پدر و مادر وفرزندان و نژاد او گردد، و روزی او توسعه یابد، و فرشته مرگ در وقت مردن با او مدارا کند ، و جانش را به آسانی بستاند.


و کیفیت آن نماز چنین است: 

برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبه‌های ماه ذی القعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرد (یا قبل از غسل وضو بگیرد) و سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذی القعده به جای آورد که در هر رکعت یک بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک بار سوره ناس و یک بار سوره فلق خوانده می‌شود و پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه) و آنگاه یک‌بار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگوید و در پایان چنین دعا کند: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»


منبع: مفاتیح 

وقتی شب‌های قدر تمام می‌شود و کم‌کم این ماه، رو به اتمام است، احساس خستگی‌ می‌کنیم و دل‌مان می‌خواهد زود از دست این گرسنگی راحت شویم؛

اما به برکت این کتابی که امروز می‌خواهم خدمت‌تان معرفی کنم دیگر این نظر را ندارم و دلم می‌خواهد تمام طول سال ماه رمضان باشد، احساس می‌کنم باید به نحوی جلو تمام شدن این ماه و گذر زمان را بگیرم.

با تذکر‌های این کتاب حسی در من زنده شده است که احساس می‌کنم برای دوباره نمردنم باید ماه رمضان را برای خودم حفظ کنم.

با مطالعه این کتاب نسبت به ماه رمضان حس کسی را دارم که سفر زیارتی‌اش در حال اتمام است و باید با حرم خداحافظی کند.

با خواندن این ۳۰۰ صفحه فلسفه روزه و رمضان به نحو ححضوری و وجودی برای‌تان حل می‌شود و دیگر غم ندارید که ماه رمضان آمد و باید گرسنگی کشید، بلکه غصه می‌خورید که چرا تمام سال ماه رمضان نیست و هر  سال به امید آمدن دوباره ماه رمضان زندگی می‌کنید.

به نظرم هرسال به مناسبت ماه رمضان باید با این کتاب تجدید عهد کرد.

دانلود کتاب و معرفی بیشتر


بعضی‌ها با کم لطفی نسبت به این کتاب جفا کردند؛ به دور از انصاف است که در مورد این کتاب بگویی برای رنگ و لعاب دادن به داستان‌ش جریان عاشقانه‌ای به آن افزوده است و این کتاب را با سریال‌های تلویزیونی مقایسه کنی!


باید گفت جذابیت قلم نویسنده آن به قدری است که این کتاب شما را با خود می‌کشد و به راحتی کتاب را زمین نخواهید گذاشت. هنر نویسنده در خلق صحنه‌های غیر قابل پیش بینی خود را نشان می‌دهد ... که تو اصلا توقع این اتفاق را نداشتی، ولی این اتفاق با رابطه‌ای منطقی رخ می‌دهد و هیجان تو را زیاد می‌کند.


این داستان به سبک داستان اصیل وسنتی خودمان است؛ یعنی فرا زمان و فرامکان است و گرفتار داستان‌سرایی به سبک غربی نشده است که همه‌ نتوانند آن را لمس کنند و خود را در جریان داستان احساس نکنند،‌ هرچند این داستان در شهر بصر و در قرن ۹ یا ۸ سپری می‌شود، ولی به نحوی بیان شده است که شما خود را در آن احساس می‌کنید و ملال آور نیست، به خلاف برخی از رمان‌های مشهور که اگر تهرانی نباشی اصلا نمی‌توانی با آن پیوند برقرار کنی.


تیزر سینمایی این کتاب ساخته شده است که اگر هنوز راضی نشده‌اید به خواندنش این فیلم را ببینید و بعد تصمیم بگیرید!

گزیده کتاب :

«پدر بزرگ از پشت قفسه ها بیرون آمد و به گوشواره ای زیبا و گران بها که من طراحی کرده بودم و ساخته بودم اشاره کرد. خوشحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هر چند بعید می دیدم که مادرش زیربار قیمت آن برود.گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم.
• طراحی و ساخت این گوشواره، کار هاشم است. حرف ندارد!
مادر ریحانه گوشواره ها را گرفت و ورانداز کرد.
• قشنگند، ولی ما چیزی ارزان قیمت می خواهیم.
مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشواره های قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سُراند.
• از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است.
در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا می خواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود. قیمت واقعی اش ده دینار بود. یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم.»


این کتاب که خاطرات آقای علی خوش لفظ می‌باشد از جمله کتاب‌هایی است که وقتی آدمی پای خواندش نشست دیگر  دست‌شویی هم  نمی‌تواند او را از سر کتاب بلند کند، چه برسد به گرسنگی و تشنگی و خواب و ...

واقعا کتابی است که از خواندنش لذت می‌برید، چرا که هم خاطراتی دارد بسیار زیبا و شنیدنی و قلم نویسنده هم که عالی هم خاطرات و وقایع را بدونه اقراق می‌گوید و هم با مخاطب چنان انسی می‌گیرد که احساس خستگی نمی‌کند ... 

این کتاب نازنین آن‌قدر تاثیرات روحی و روانی عالی در انسان می‌گذارد که دلم می‌خواهد چندین بار بخوانمش.

دوستان اگر کسی این کتاب را خوانده مشتاقانه منتظر نظرش در مورد آن هستم.

معرفی اجمالی کتاب و یاداشت رهبری بر کتاب در ادامه

وقتی مهتاب گم شد: خاطرات علی خوش لفظ

مولف: حمید حسام
ویراستار: سپیده شاهی
ناشر کتاب : سوره مهر
نوع جلد: جلد سخت
قطع: رقعی
سال نشر: 1395
شمارگان: 2500
چاپ جاری: 20
تعداد صفحات: 651
وزن(گرم): 636

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» :

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم


بچّه‌های همدان؛ بچّه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادّعا؛ یاران حسین (علیه‌السّلام)؛ یاوران دین خدا .. و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور .. و آنگاه فضای معنویّت و معرفت؛ دلهای روشن، همّتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی .. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه‌ی این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذّت میکند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر میسازد.
راوی، خود یک شهید زنده است. تنِ بشدّت آزرده‌ی او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله ربّ العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه‌دیدگان است. بر او و بر همه‌ی آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان‌شاء‌الله. ۹۵/۱۰/۱۸
درباره‌ی نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدّمه‌ی کتاب یک غزل به تمام معنی است. ۹۵/۱۰/۱۸

اندکی هم در مورد علی خوش‌لفظ :

علی خوش لفظ در جنگ تحمیلی حدود یازده مرتبه مجروح شده و حتی برادرش نیز در این جنگ شهید می شود و اکنون وی یکی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس به شمار می رود.

علی خوش لفظ، قصه های پرفراز و نشیبی از آغاز جنگ تحمیلی دارد، وقتی پیش حاج احمد متوسلیان در مریوان می رود، تنها یک نوجوان 15 ساله بوده است و در فتح خرمشهر همراه حاج احمد به عنوان نیروی اطلاعات و عملیات برای شناسایی جاده اهواز _ خرمشهر بوده است.

علی خوش لفظ در عملیات های دیگر نظیر عملیات رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر 5، کربلای 4 و کربلای 5 حضور داشته است که نهایتاً در عملیات کربلای 5 تیر به نخاع وی خورده و به شدت مجروح می شود که الان هم بعد از 25 سال از این واقعه، از این مجروحیت رنج برده و مکرراً در بیمارستان است.

شخصیت علی خوش لفظ، بسیار ویژه است که به نوعی بار عاطفی و انسانی خاطراتش خیلی زیاد است چراکه وی با حدود 90 نفر از کسانی که در هشت سال دفاع مقدس شهید شده اند، عهد اخوت می بندد و شاهد شهادت بیشتر آنها نیز در عملیات ها بوده است


مِلُودی ایمان و عشق روایتی شورانگیز از زندگی جوانی که به مقام مردان الهی نائل شده است.

مطالعه‌ای از پشت حاله‌ای از اشک را تجربه کنید...

کتاب‌های خاطرات شهدا‌ی زیادی در بازار کتاب می‌توانید پیدا کنید امّا این مورد متفاوت است ... یک عاشقانه است،‌عاشقانه‌ای آرام از زبان همسر شهید و خاطراتی که با سطر،سطر آن می‌شود زندگی کرد.

زهرا پناهی روا زندگی خود با شهید چیت‌سازیان را بدون اغراق و اسطوره سازی نقل می‌کند و قلم زیبای خانم ضرابی زاده رنگ و لعاب زیبایی به این خاطرات حقیقی دارد.

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب "گلستان یازدهم" :

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاصِ مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد، و هم در زمین و هم در ملأ اعلیٰ به عزّت رسید .. هنیئاً له.
راوی -شریک زندگی کوتاه او- نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانه‌ی خود بروشنی نشان داده است.
در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسنده‌ی کتاب.
۹۵/۱۰/۲۱

توصیه:

    اگر خودتان هم حوصله این کتاب را ندارید، برای همسر خود آن را تهیه کنید و هدیه بدهید .

اینجا می‌توانید نسخه الکترونیک این کتاب را تهیه کنید.

کتابی که تا تمام نشود از دست‌تان نمی‌افتد


هو السلام

یک کتاب در قطعه جیبی، که البته من فرصت در جیب ماندنش را ندادم، از بس زیبا بود به یک‌باره خواندمش، البته حجم آنچنانی ندارد ولی تو به کمیّت نگاه نکن و کیفیّت آن را در نظر بگیر.

قسمت اول کتاب که یک یادداشت در مورد اعتکاف است که اول مخاطب آن معتکف است، که در فضای اعتکاف او را به فکر وا می‌دارد، اگر یکبار آن را در اعتکاف خواندید دیگر هرساله دوباره آن را در اعتکاف می‌خوانید حتی اگر اعتکاف نروید، دلتان می‌خواهد که آن را بخوانید.

البته مخاطب اول آن معتکفین هستند، پس شما هم می‌توانید آن را بخوانید که شاید حال و هوای اعتکاف برای‌تان فراهم شود؛ کسانی که قبلا اعتکاف رفته‌اند و دوباره توفیق شرکت در اعتکاف را پیدا نکرده‌اند می‌فهمند حس و حال اعتکاف یعنی چه ...

و اما قسمت فوق العاده کتاب بخش دوم آن که با عنوان شکوه امر الهی است، از آن قسمت‌های خواندنی و ناب است، الآن که دارم برای شما در مورد آن می‌نویسم، هوس کردم دوباره این قسمت‌ از این کتاب را بخوانم، اما حیف که کتابم در حال حاضر در دسترسم نیست ...

در بخش دوم استاد با رویکردی تربیتی و اخلاقی و با شاکله اعتقادی به این سوال پاسخ می‌دهند که چرا خداوند به ما امر می‌کند؟

اگر امر نمی‌کرد و ما خود فعل را انجام می‌دادیم بهتر نبود؟

و حتی از این بالاتر مگر خداوند متعال می‌ترسید که پیامبر نماز شب را نخواند که بر او واجب کرده و بر او امر به خواندن کرده ؟؟؟ که نویسنده به این نتیجه می‌رسد که این یک نعمت ویژه است که خداوند به پیامبر ارزانی داشته است.

حتما می‌پرسید چطور این ممکن است؟

     خوب کتاب را بخوانید، من که نباید تمام کتاب را برای‌تان تایپ کنم.

 

 

این کتابی که تصویرش را مشاهده می‌کنید، مستند داستانی است جذاب که از خواندنش سیر نمی‌شوید.

معلولا هر کتابی را نمی‌گویم حتما بخونید اما؛

          این کتاب را از دست ندهید مخصوصا که نویسنده آن قلمی خاص و زیبا دارد، حداقل که قلمش به دل من که خیلی نشسته، و کاری هم به این ندارم که نویسنده آن یک روحانی و آخوند هست ولی این کتاب را فوق‌العاده نوشته است علاوه بر این موضوع داستان که یک داستان واقعی است و داستان امنیتی و به روز است و به ادعای نویسنده در مقدمه کتاب ۵۰ درصد از مطالب واقعی می‌باشد.

 

موضوع داستان از این قرار است که دختری از موساد به نام حیفا مأمور می‌شود تا به مخوف ترین زندان خاورمیانه بیاید و با نام مستعاری حفصه روی ابوبکرالبغدادی و عدنانی (از سرکرده‌های داعش) کار کند و آن‌ها را ترقیب و تشویق کند و باعث ایجاد شدن گروهی به نام داعش به آن همه جنایت در خاورمیانه شود.

 

خلاصه آن که اگر می‌خواهد بفهمید چه شد که به یک باره گروهی به نام داعش قد علم کرد و ادعای حکومت کرد و چه جنایت‌ها که نکرد سر در بیاورید این کتاب را از دست ندهید ....

علاوه برآن که رمان جذابی است اطلاعاتی دست‌گیرتان می‌شود که ....

 

خرید کتاب از اینجا