فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی سایت و وبلاگ و کانال» ثبت شده است

همان ابتدای ظهور شبکه‌های اچتماعی و پیامرسان‌ها کسی به راحتی نمی‌توانست بفهمد که حیات وبلاگ‌ها و حتی سایت‌ها با این پدیده به خطر می‌افتد و به تعبیری «جوانمرگ» می‌شود! والّا مانند چند صباح پیش که احساس خطر شد، اعتراضات و کنش‌هایی هر چند ناکام و ناچیز می‌شد و ممانعت‌ها و تحریم‌ها شکل می‌گرفت.

به هر حال با گسترش گوشی‌های هوشمند، دیگر قدرتی که وب ۲ پیدا کرده است، قابل مقایسه با قبل نیست و دیگر با وب ۱ نمی‌توان به جنگ آن رفت و عمده کسانی را هم که می‌بینید در وبلاگ مانده‌اند؛ البته اگر این حضور‌های نیم‌بند را ماندن بحساب بیاوریم، بیشتر دلی و یا احتراما ماندند؛ هر چند در همین ماندن‌ها هم هزاران نماندن است وقتی که بیشتر حضور مجازی در شبکه‌های اجتماعی و یا پیامرسان‌ها است و سهم وبلاگ شاید بسیار ناچیز باشد.

بگذریم.

به نظر می‌رسد با وجود تغییرات وب۲ که فضای متن محور وب ۱ را که محل تامل و تفکر بود به یک فضای مدیا محور برده است ولی با این وجود هم هنوز هستند کسانی که در تلاش هستند همان حالت تامل را در شبکه‌های مجازی و پیامرسان‌ها حفظ کنند ولو به هزینه ریزش مخاطب و تعداد کم فالور؛ بعضی از این افراد هم از وبلاگنویسان هستند.


تصمیم گرفتم کانال‌های ایتایی وبلاگنویس‌ها را فهرست کنم؛ و از شما در تهیه این سیاه درخواست کمک دارم؛ هر یک از وبلاگنویسان را که در پیامرسان «ایتا» کانال دارند در نظرات معرفی کنید تا به امید خدا یک فهرست تهیه شود و در راستای نشر خوبی‌ها و توصیه به آن، این فهرست را بازنشر کنیم.

پی‌نوشت:
مواردی را که خودم هم می‌شناسم در نظرات می‌آورم.


#تجربه #تست


حجم بین الملل بسته اینترنتی ‌ام تمام شده است و تنها حجم داخلی باقی مانده است؛ با این بسته اینترنتی نرم‌افزار‌های داخلی را امتحان کردم که کدام با نت داخلی کار می‌کند.

در ادامه فهرست را مشاهده خواهید کرد.


نرم‌افزار‌هایی که با نت داخلی کار کردند:

۱. ویراستی 

۲. ایتا

۳.فیلیمو

۴. طاقچه

۵. بازار

۶. آپ

۷. همراه بانک ملی

۸. دیوار

۹. سایت بیان


فهرست نرم‌افزار‌های که با نت داخلی کار نمی‌کردند:

۱. روبیکا

۲. آپارات

۳. نشان(نقشه را می‌آورد ولی برای مسیر یابی به سرور متصل نمی‌شد، یعنی سرور داخلی نبود!)

۴. اسنپ

۵. همراه بانک رسالت

۶. کتابراه

۷. فیدیبو( اکثر بخش‌هاش با سرعت پایین کار می‌کرد ولی بخش اصلی که دانلود کتاب باشه، مشکل داشت!)


پی‌نوشت:

۱. ممنون می‌شوم اگر در این زمینه تجربه‌ای دارید، در نظرات بگویید! #اشتراک_تجربه

۲. این هم بماند که اپراتور نامحترم، در ساعات اوج مصرف نت، اونقدر سرعت را کاهش می‌دهد که بی‌خیال شوی!


بعدانوشت:

ظاهرا این سایتی که توی نظرات معرفی شده برای اینکار بهتره و به‌صورت تخصصی بررسی می‌کند.

linkirani.ir

یک بار بی خبر به شبستان من درآ
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ

از دوریت چو شام غریبان گرفته ایم
از در گشاده روی چو صبح وطن درآ

تا چند در لباس توان کرد عرض حال؟
یک ره به خلوتم به ته پیرهن درآ

مانند شمع، جامه فانوس شرم را
بیرون در گذار و به این انجمن درآ

خونین دلان ز شوق لقای تو سوختند
خندان تر از سهیل به خاک یمن درآ

دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است
بند قبا گشوده به آغوش من درآ

آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست
ای سنگدل به صائب شیرین سخن درآ
غزلی از جناب صائب تبریزی


❁پی‌نوشت:
۱. عنوان، بیتی از غزل جناب حافظ است؛ 
سخنِ عشق نه آن است که آید به زبان / ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شِنُفت

۲. اینگونه که آدرس این پست نشان می‌دهد، در این وبلاگ ۴۳۰ پست منتشر کرده‌ام؛ همه‌چیز درهم بوده است؛ از آنجایی که مخاطبین عزیز این وبلاگ تا ۴۳۰ پست من را تحمل کردند شایسته است که ایشان را به مکانی دعوت کنم که در آنجا با هویت واقعی خود می‌نویسم. بله در یک کانالی در پیامرسان ایتا با اسم و رسم حقیقی خود مشغول کیبرد فرسایی هستم؛ البته خیلی زود به زود بروز نمی‌شود؛ هر چند که آن کانال با یک وبلاگ در بیان ارتباط دارد و در واقع آن کانال اطلاع‌رسانی یادداشت‌های منتشر شده‌ی آن وبلاگ است، ولی دوست دارم از راه آن کانال با مخاطبانم در ارتباط باشم تا ببینیم در آینده چه می‌شود. به هر حال گفتم اینجا از مخاطبین عزیز دعوت کنم که هر کس مایل بود در نظرات همین پست بگوید تا لینک آن کانال تقدیم شود.

محمد علی جعفری نویسنده خوش‌قلم که عنوان‌های آثارش+ را هم اگر نگاهی بیاندازید، جذابیت را احساس خواهید کرد؛ در این ایّام جنگ چند جانبه، شروع کرده است با دستگیر شدگان و زندانی‌های اغتشاشات گفتگو کند؛ این گفتگو‌ها و همچنین کمی هم حواشی‌های پیرامون آن را در کانال ایتایی خود روایت می‌کند.

پیشنهاد می‌کنم بخوانید؛ تا قسمت ۱۸اُم هم بیشتر پیش نرفته است و به مرور زمان می‌نویسد؛ یعنی داغ داغ می‌توانید بخوانید!

عنوان این روایت‌ها را هم «اندر اندرزگاه» گذاشته است.

شهید آرمان علی‌وردی زیر شکنجه، علی ورد زبانش بود. عمّار دارد این خاک، اما علی تمّار هم می‌خواهد. «سرِ خُمّ می سلامت» می‌گفت آنگاه که میثم، سرِ چوب‌پاره سرخ می‌کرد. منصور می‌داند زبانِ سرخی که سرِ سبز به باد دهد، آرزو و «آرمان» ماست. اینجا ایران است و وقتی خواصّ پیر در دفاع از حق لکنت می‌گیرند و نطق نمی‌زنند، نطق شیربچه‌‌ها باز می‌شود. بر شاخه‌های سرو تناور انقلاب، جوانه‌های نو جای برگ‌های پلاسیده را می‌گیرند. ملتی که ریشه در دشت شقایق دارد را از داغ جوان می‌ترسانند! اهل خباثت چه می‌فهمد که ما با شهادت زنده‌ایم. تَرَکه‌ی داعش کجا می‌داند که شهادت، ماتَرَک ماست.


آنها که آشیانه بر دهانه‌‌ی آتشفشان دارند، با واژه‌ی «براندازی» با ما شوخی می‌کنند. روی زمین تور «مجازی» پهن می‌کنند و نمی‌دانند که آشیانه‌ی عنقا بلند است. فرعون هم به موسی (ع) می‌گفت: «عصایت فتوشاپ است»؛ زیرِ آب کردن سر عوامل داخلی موساد که دیگر معجزه‌ی باهره نمی‌خواهد. بُرد رسانه‌ای فقط «پیام عاشورا» که زمان، فرکانس آن را تضعیف نه بلکه تشدید می‌کند؛ پروپاگاندای یزیدیان زمان ما که «نویز» هم نیست. باطل، کف روی آب است و حباب فتنه‌اش به پُفی می‌ترکد اما تایتانیکِ غرب را امواج انقلاب ما غرق خواهد کرد.


مصدق گواه است که لانه‌ی جاسوسی شیطان بزرگ را باید قبل از مرداد ۳۲ می‌بستیم، نه در آبان ۵۸. تومور سرطانی اگر زود خارج نشود، در دیگر ارگان‌های بدن میزبان ریشه می‌دواند. جمهوری اسلامی امروز مشغول شیمی‌درمانی است تا خود را از دست تربیت‌یافتگانِ پشت میز نشین غرب و شرق آزاد کند. افول آمریکا از آنچه در رسانه‌ها می‌بینیم، نزدیک‌تر است. ما اما تازه میخمان را در عالم کوبیده‌ایم. ما، خودمان «مرگ بر آمریکا» هستیم.


یادداشتی از زهرا محسنی‌فر


چقدر اهل مباحث اقتصادی هستید؟ از علم اقتصاد مطالعه‌ای داشته‌اید؟ 

حداقل آن است که این چند سال شعار اقتصادی که آقا برای سال انتخاب کرده‌اند را شنیده‌اید؟

این روزها با داغ شدن انتخابات، به مباحث اقتصادی بسیار نیاز است تا کاندیدا‌ها با وعده‌های پوچ،‌ فریب‌مان ندهند!

یک صفحه آپارات خدمت‌تان معرفی می‌کنم که برای از اقتصاد دانستن خوب است. البته معمولا کلاس‌های اقتصادی آن طولانی است ولی ارزش وقت گذاری دارد. البته من تنها موفق به دیدن یکی از فیلم‌ها شدم. این صفحه تازه راه افتاده است با معرفی آن از این دست کار‌ها حمایت کنید، به امید روزی که از این قبیل دانشگاه‌ها در ایران فراوان شود.


آپارات | دانشگاه مردمی اقتصاد مقاومتی (aparat.com)


به دنبال کتاب «تلخ‌ترین نوشته من» از حیدر رحیم‌پور می‌گشتم؛ پدر همین آقای رحیم‌پور معروف؛ هر چند کتاب را پیدا نکردم ولی در یک سایتی دیدم که قسمت‌هایی و خلاصه‌هایی از آن کتاب آورده است. واقعا با خواندن این قسمت‌‌های کم از کتاب، بسیار غمگین شدم و بسیار حرص خوردم. اگر توانستید این کتاب را پیدا کنید و بخوانید ولی قبل از آن که به دنبال کتاب بگردید، به این سایت مراجعه کنید و این چند خط را بخوانید تا بدانید از چه سخن می‌گویم. البته عناوینی که دیگر مطالب این سایت دارد هم جالب به نظر می‌رسند ولی چون نخوانده‌ام نمی‌توانم به شما توصیه کنم. 


این قسمتی از آن خلاصه در سایت است:

من کوچک بودم. روزی درشکه مامور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رییس صنف بود آمد و گفت : ما فلان مقدار هیزم پسته می خواهیم. در آن ایام، خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می کردند و به سفارت خانه انگلستان می فروختند و سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می کرد تا می توانید زغال سنگ، که کربنش موذی است مصرف نکرده و کنده پسته که همه چیزش بهتر است مصرف کنید! این جنایت تا روزگاری که دولت مصدق قطع بوته های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت!


روزی در آینده خواهند نوشت که چقدر مسئولان به خصوص در این ۸ سال اخیر، چقدر تولیدی‌ها‌ی خرد مردمی را نابود کردند...به امید آن که ننویسند خائن بودند و تنها ابلح و احمق بودند.


این روز‌ها روز‌های انتخاب است، انتخاب مسئول و انتخاب شیوه فکر حاکم بر ۸ سال مدیریت کشور؛ این‌بار بیایید کمی با تامل بیشتر انتخاب کنیم تا در آینده نام ما در جرگه‌ی بی‌غرتان و منفعلان نوشته نشود.

آیا تا به حال در مورد «متدلوژی شکنجه خاموش» چیزی شنیده‌اید؟ و یا تا به حال اسم «ژنرال ویلیام مایر» به گوش‌تان خورده است؟

بعداز جنگ آمریکا با کره، حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان از همه‌ی امکانات رفاهی طبق قوانین بین الملل برخوردار بود. و تا حدودی محصور هم نبود و امکان فرار نیز تاحدی فراهم بود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت می‌شد. و از هیچ یک از تاکتیک‌های شکنجه استفاده نمی‌شد.

اما با وجود این همه امکانات فراوان، بیشترین آمار مرگ زندانیان از این اردوگاه گزارش شده بود؛ عجیب هم اینکه با وجود راه‌های فرار، زندانیان به مرگ طبیعی می‌مردند. اکثر آن‌ها شب می‌خوابیدند و صبح بیدر نمی‌‌شدند.

دلیل این رویداد، سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه‌ی تحقیقات خود را به شرح زیر ارائه کرد:

‏۱. در این اردوگاه، فقط نامه‌هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان می‌رسید و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل داده نمی‌شد.
۲. هرروز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده‌اند یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده‌اند را تعریف کنند.
۳. هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را می کرد، سیگار جایزه می گرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمی‌شد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستان‌شان نداشت) عادت کرده بودند.

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.

و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، «شکنجه خاموش» نامیده می‌شود.

 

این روزها همه فقط خبر‌های بد را به گوش‌مان می‌رسانند و همگی در فکر زیرآبزنی هستیم. نقل و نبات محافل‌مان ـ چه خانوادگی و چه دوستانه ـ صحبت از خبر‌های بد و بدبختی و نا‌امیدی است. البته من منکر مشکلات نیستم، اما تا این حد فقط مشکلات را دیدن و اصلا از اتفاقات خوب خبری نداشتن، نشانه سندرم « شکنجه خاموش » است؛ اگر دوباره به ما نمی‌گویید توهم توطئه دارید.

خبر‌هایی که از درستی آن مطمئن هم نیستیم را به راحتی برای دیگران می‌فرستیم و نقل می‌کنیم و حتی احساس تکلیف می‌کنیم که باید این اخبار را به گوش هم وطنانمان برسانیم؛ امّا از اثرات آن اصلا آگاه نیستیم.

این روزها نه تنها هیچ کس به فکر عزت نفس جامعه نیست، بلکه مدام تخریب هم می‌شود؛ که ما ایرانی ها زیرکار دررو هستیم، کارگر می‌خوایی فقط افغانی. ایرانی‌ها هیچ هنری ندارند. ما دانشمند و آدم حسابی نداریم و ...
در همین محیط مجازی چقدر به هخودمان بد می‌گوییم و با مسخره کردن اقوام لذت می‌بریم. به خودمان فحش می‌دهیم و  صغیر و کبیر ایرانی را مسخره می‌کنیم.

بیایید کمی از اخبار منفی که در فضای مجازی منتشر می‌شود، فاصله بگیریم و تا می‌توانیم به خود و اطرافیان‌مان امید بدهیم، به یک دیگر احترام بگذاریم، تواصی به صبر داشته باشیم و مدام آیه یأس نخوانیم. البته پر واضح است که این رفتار به معنای گول‌زدن خود و ندیدن مشکلات و عدم برنامه‌ریزی برای رفع آن‌ها نیست.

در کنار این‌ها باید اخبار خوب را هم بشنویم، از موفقیت‌ها با خبر بشویم. برای این خصوص یک صفحه در اینستاگرام به شما معرفی می‌کنم. در این مدتی که من پی‌گیر مطالب آن بودم، اخبار موفقیت‌ها و امیدبخش را منتشر کرده است. صفحه‌ی خبر خوب؛ برای ایران ما به این آدرس : khabar khoub (@khabar_khoub) • Instagram photos and videos

تا جایی که یادم می‌آید از خرید اینترنتی کتاب خوشم نمی‌آمد و تا مجبور نشوم اینترنتی کتاب نمی‌خرم. هرچند تخفیف خورده باشد و یا سریع‌تر وصال کتاب حاصل شود؛ باز هم من قدم زدن در کتاب‌فروشی‌ها، مخصوصا قدیمی‌هایش که معمولا هم کوچک‌تر هستند را به همه‌ی مزیت‌های اینترنتی خریدن ترجیح می‌دهم.

کرونای لعنتی کاری کرده که نمایشگاه کتاب را مجازی برگذار کردند؛ هر چند خرید از نمایشگاه‌ها را هم زیاد نمی‌پسندم و باز هم ترجیحم بر خرید از کتابفروشی‌های کوچک و قدیمی است، اما باز هم قدم زدن در نماشگاه و گاها خرید کردن و یک ساندویچ در کنار نمایشگاه بر بدن زدن هم کیف و حال خودش را داشت که این تفریح را هم کرونا از ما گرفت.

در اینجا آقا‌گل در خانه‌ی جدیدش راهنمای تصویری خرید از نماشگاه کتاب تهران را گذاشته است. مراجعه به این آدرس یک تیر و دو نشان است؛ هم اگر قصد خرید از نماشگاه مجازی دارید می‌توانید راهنمایی را بخوانید و هم با خانه‌ی جدید آقاگل آشنا می‌شوید. و البته انتهای یادداشت آقاگل لینک یک فهرست رمان هم قرار گرفته است.

با گلرخ خویش گفتم: ای غنچه دهان/هر لحظه مپوش چهره چون عشوه دهان

زد خنده که: من بعکس خوبان جهان/در پرده عیان باشم و بی پرده نهان

فکر نمی‌کردم به این زودی فصل بعدی زندگانی این وبلاگ فرابرسد. چرا که زمان زیادی طول کشید تا وارد فصل نوجوانی بشود و امیدوار بودم بیشتر از این‌ها نوجوان بماند ولی از حال و هوای نوجوانی در آمده است و اگر نگوییم میان سال شده است دیگر اواخر عمر جوانی را سپری می‌کند. 

در این فصل از فانوس، رنگ و بوی نوشته‌ها تغییر می‌کند و همانطور که از لحاظ کمیتی کم می‌شود، بر کیفیت آن افزوده می‌شود؛ البته امیدوارم اینگونه باشد. به‌هر حال کم نوشتن بهتر از حذف کردن و رها کردن است؟ از باب قاعده دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن.
خودمانی‌تر بگویم؛ دلم نمی‌آمد اینجا را رها کنم.

در جاهای دیگر مشغول نوشتن هستم یک نمونه آن کانال ایتا فانوس است که دوست دارم مخاطبین اینجا را آنجا داشته باشم. البته آنجا معمولا کوتاه می‌نویسیم و یا فوروارد از جاهای دیگر است و البته موارد خیلی زیادی هم مدیا با شما به اشتراک می‌گذارم. و خیلی خوشحال می‌شود که در ایتا در ارتباط باشیم.

اما علاوه بر آن در اینستا هم اکانتی به نام این وبلاگ دارم که کمتر در آنجا فعالیت دارم، بیشتر برای در ارتباط بودن با دوستان است. اگر اینستا دارید و می‌خواهید هنوز هم ارتباط مجازی با نویسنده این وبلاگ داشته باشید، پیج اینستا را دنبال کنید و البته اگر بگویید وبلاگ‌نویس هستید و اینکه در کجا می‌نویسید، خوش‌حالم می‌کنید.

مورد سوم یک وبلاگ در همین بیان است که در آن با شخصیت حقیقی می‌نویسم؛ با عرض معذرت آدرس این وبلاگ را به صورت عمومی و همگانی منتشر نمی‌کنم، و قصد ندارم آدرس آن را به همه بگویم؛ امّا مخاطبانی از این وبلاگ هستند که دوست‌دارم یادداشت‌هایم را بخوانند، شما هم اگر احساس می‌کنید از آن دست مخاطبان هستید،در قسمت تماس با نویسنده یک نظر بگذارید؛ اگر جزء آن دسته بودید که آدرس را خدمت‌تان تقدیم می‌کنم و اگر هم نه، که دیگر هیچ؛ گنجیشک مفت و سنگ هم مفت. و اگر به صورت اتفاقی آن وبلاگ را پیدا کردید لطفا به روی من نیارید و بگذارید من در خیال خود خوش باشم :)

*تا چند روز دیگر به طور کامل نظرات این وبلاگ بسته می‌شود، البته به غیر از نظرات این پست که آن هم تا آخر باز نیست بلکه بعد از چند صباحی بسته خواهد شد. و نظرات پست‌های جدید که قرار است تعدادشان کم و با فاصله باشد، آن هم به صورت خصوصی است. و اگر بخواهم در وبلاگی نظر بگذارم که نیاز است پاسخ را بشنوم، با همین اکانت نظر می‌گذارم و اینکه با همین اکانت می‌خوانم‌تان.

امیدوارم دوستان وقت‌هایی که از عمر با ارزش‌شان در این وبلاگ تلف شده را، حلال کنند.

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر
خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

چند وقتی می‌شود که سایت و یا وبلاگی معرفی نکردم(+). البته این از نکات وبلاگ‌نویسی است که سایت یا وبلاگ معرفی کنیم که اگر عمری باقی بود در فرصتی دیگر در موردش می‌نویسم. امّا امروز می‌خواهم سایت خودنویس را معرفی کنیم که شاید برای وبلاگ‌نویس‌ها جذاب باشد. این‌بار سایت خودنویس مسابقه کلمات علیه کرونا را برگذار کرده و جوایز مالی نسبتا خوبی هم در نظر گرفته است.
می‌توانید شرکت کنید و قلم خود را محک بزنید و شاید پولی هم به جیب بزنید!

با بعضی دوستان فقط به صورت مجازی رفاقت دارم و با بعضی‌های دیگر در واقعیت هم رفاقت دارم. فرقی نمی‌کند که اول رفاقت واقعی بود و بعد رفاقت مجازی یا برعکس. و مثل همیشه به هنگامِ معرفیِ فضاهایِ جدید، التماس تفکر دارم!
*سعی کردم ترتیب لیست بر اساس زمان آشناییت باشد؛ یعنی با هر کدام زود‌تر آشنا شدم بالاتر قرار دارد.

✔️ میرزا مهدی
✔️ وبلاگ کشکولک من
✔️ وبلاگ سفر نویسنده
✔️ وبلاگ دو کلمه حرف حساب (آقاگل)

      خونه جدید آقاگل: aghagol.me
✔️ فیشنگار
✔️ حسن قاسمی (پاراگراف)
✔️ وبلاگ الرّقیم (رئوف)
✔️ سید جواد (سکوت)
✔️ آقای صفایی‌نژاد
✔️ مجید اسطیری (آلپرولازم)
✔️ وبلاگ انار
✔️ وبلاگ سِرِه
✔️ وبلاگ سوزستان
✔️ وبلاگ موزه درد معاصر
✔️ نقل بلاگ

همواره مایلم که دایره رفاقتم را زیاد کنم.

یکی از زیبا‌ترین کار‌ها و فرهنگ‌ها که در دفاع مقدس زیاد بود و شاید رواج آن از آن زمان بود صلواتی کار کردن است. دوستانی که اربعین پیاده‌روی رفته‌اند این زیبایی را به خوبی درک می‌کنند. 

هرچند بعد از دفاع مقدس، سازندگی این فرهنگ را حتی در ببین مذهبی‌ها از بین‌برد، ولی هنوز هم گاهی از این قبیل‌ کارها انجام می‌شود. این‌جا زحمت یکی از بلاگر‌ها که از این جنس‌ کار‌‌ها کرده است البته از جنس مجازی، مشاهده می‌کنید. آموزشی که امکان پشتیبان‌گیری از مطالب بیان را می‌آموزد.

http://naghl.blog.ir/post/backup

در پست قبل کمی از اینوریدر حرف زدم و قول داده بودم که کمی از مزیت‌هایش نسبت به دنبال‌کنندگان بیان بگویم. قبل از شروع بگویم که من از قدیمی‌های بیان هستم، سال‌های ۹۲ و روی آن نسبت تعصب دارم و به این راحتی با شبکه‌های اجتماعی و یا امثال ویرگول عوضش نمی‌کنم.
 

ویژگی‌های اینوریدر که فکر می‌کنم بیان ندارد:

- می‌توانید غیر از بیان هر وبلاگ یا وبساتی که rss داشته باشد دنبال کنید

- می‌توانید برچسب اضافه کنید

- برعکس بیان فقط پست آخر را نشان نمیدهد.

- می‌توانید وبلاگ‌هایی که دنبال می‌کنید دسته‌بندی کنید و هرکدام را در پوشه‌های مختلف بگذارید؛ مثلا من در وبلاگ‌ها ۵ اولویت درست کرده‌ام، بعضی از وبلاگ‌ها هستند که نباید مطالبش را از دست داد و باید در اولویت اول باشد و بعضی‌ها هم باید تفریحی خواند که در اولویت پنجم قرار می‌گیرند، البته علاوه بر این دسته‌بندی دسته‌بندی موضوعی هم دارم

- می‌توانید نوشته‌ها را بایگانی کنید و مانند دفترچه بعدا به آن‌ها رجوع کنید.

- اگر وبلاگ یا سایتی که دنبال می‌کنید حذف شود و یا حتی خود نویسنده مطلبی را حذف کند، باز هم شما آن مطلب و تصاویر آن را دارید.

- نرم‌افزار تلفن همراه یکی از ویژگی‌های شاخص است.

- می‌توانید کلیدواژهایی در گوگل دنبال کنید.

- می‌توانید مطالب‌ را در Pocket, Evernote, OneNote, Google Drive, Dropbox ذخیره کنید.

- می‌توانید در تنظیمات، دریافت ایمیل را فعال کنید تا هشدار‌های پست‌های جدید را دریافت کنید.

- می‌توانید در برنامه تلفن‌همراه مطالعه آفلان داشته باشید.

- صاحب وبلاگ نمی‌تواند شما را بلاک کند.

 و خیلی چیز‌های دیگر که من هنوز کشف نکردم. اگر شما استفاده می‌کنید و چیز جدید می‌دانید به من هم یاد بدهید!

 

برتری‌های دنبال‌کنندگان بیان:

- اگر آدرس وبلاگ را تغییر داده‌شد، باز هم به آن دسترسی دارید برخلاف اینوریدر.

- در پنل وبلاگتان است و به راحتی دردسترس.

- محدودیت تعداد ندارد. در نسخه رایگان اینوریدر شما تا ۱۵۰ مورد را می‌توانید دنبال کنید که راه‌حل دور زدن آن حساب جدید باز کردن است؛ مثلا وبلاگ‌ها را با یک حساب دنبال کنید و سایت‌ها را با حسابی دیگر.

- بلاگ‌هایی که دنبال می‌کنید متوجه حضور شما می‌شوند و حس خوبی نسبت به شما و وبلاگ‌تان پیدا می‌کنند. البته شما با نظر گذاشتن هم می‌توانید این ضعفِ اینوریدر جبران کنید.

- موارد دیگر را شما بگویید که شاید من هم قانع شوم و به دنبال‌کنندگان بیان برگردم؟

 

مقدمه اول:
قبل از آنکه اینستاگرام مُد شود، بیان امکان دنبال کردن داشت ... و از وقتی که اینستاگرام در ایران رواج پیدا کرده است، اکثر فرهنگش را به فضا‌های دیگر هم برده است؛ مثلا همین فالو کردن که فضای بیان را هم به‌هم ریخته است. وبلاگ‌نویسان می‌فهمند چه می‌گویم. کافی است چرخی در نظرات وبلاگ‌ها بزنید، نظراتی که می‌گویند دنبالت کردم، دنبالم کن، توجه‌تان را به خود جلب می‌کند. و قس علی هذا دیگر فرهنگ‌ها اینستاگرامی.

مقدمه دوم:
آن زمانی که چالش درخواست ارتقا از بیان توسط آقای صفایی‌نژاد مطرح شد و تا حدی هم خوب استقبال شد، خیلی از پیشنهادات مربوط به بخش دنبال کنند‌گان بود. که خوب البته ظاهرا باید از بیان قطع امید کرد و همین که زنده است و همه‌ی خاطراتمان را پاک نکرده و با یک خدا‌حافظی حال‌مان را نگرفته باید تشکر کنیم.

مقدمه سوم:
بعضی خبرخوان‌ها هستند که امکانات جالبی دارند و تا حدی می‌توانند جایگزین این ویژگی دنبال کردن بشوند ولی در مجموع هر کدام نقص‌هایی دارند و هیچ‌کدام به صورت کامل انتظارات را برآورده نمی‌کنند و بعضی‌ها‌شان هم که چشم به جیب‌خالی ما دوخته بودند. یکی از خبرخوان‌هایی که نظرم را تا حدی جلب کرد https://www.inoreader.com/ بود که توی این پست یکی از وبلاگ‌نویسان بیان باهاش آشنا شدم ولی باز هم نتونستم جایگزین دنبال‌کننده‌های بیانش کنم.

مقدمه چهارم:
چند وقتی هست که همین خبرخوان اینوریدر نه تنها زبان عزیز فارسی را اضافه کرده و بلکه برای گوشی‌های هوشمند هم برنامه زده که به راحتی نمی‌توان کنارش گذاشت. در پستی دیگر تفاوت‌های اینوریدر با دنبال‌کنند‌گان بیان را می‌گم شاید شما هم مثل من تصمیم گرفتی به جای بیان از آن استفاده کنید.

 

نتیجه:
ببخشید که مقدمات طولانی شد و خسته‌تان کرد. نتیجه آن که اگر رشد نکنی و خودت را بالا نبری هر آن ممکن است که رها شوی. خدا ما را برای رشد کردن خلق کرده است. باید رشد کنیم. رشد در زمینه‌های مختلف.
در این فضای سرعتی که در جهان است حتی همین وبلاگ بیان که این‌قدر به آن دل بسته هستیم ممکن است روزی رها شود مگر نبود بلاگفا؟! پس اگر کسی به مدیران بیان دسترسی دارد بگوید که رها شدن‌شان نزدیک است.

جعبه‌ پیوند‌های روزانه را محدود کرده‌ام به ۱۰ عدد، تا زیاد شلوغ نباشد و شما هم رغبت کنید به خواندنشان و از‌ آنچه که لذت برده‌ام، شما هم با خواندنش لذت ببرید!
و برای مرور‌شان این آرشیو رو به وجود آورده‌ام که البته برای کسانی هم که دیر می‌رسند، مفید است. به مرور هرچه از جعبه پیوند‌های روزانه‌ی کنار وبلاگ حذف می‌شود به این آرشیو اضافه می‌شود.


سال ۱۴۰۰ :

  •  



سال ۱۳۹۹ :



سال ۱۳۹۸ :

 

سال ۱۳۹۷ :

خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم توی این اوضاع وبلاگ، پویش موثر ترین وبلاگ‌ها در حال شکل‌گیری است. مخصوصا اینکه همزمان با وقتی است که بیان بهترین وبلاگ‌های سالش را معرفی می‌کند؛ دوستان بیانی می‌دونند که ملاک بیان برای انتخاب کیفیت محتوا نیست، چیزی که باید برای ما وبلاگی‌ها مهم باشد، واگرنه شبکه‌های اجتماعی را ترجیح می‌دادیم.

البته این پویش قوانین خودش رو داره.


من که نفهمیدم کدام وبلاگ بیشترین تاثیر را روی من گذاشته، و هرچه تلاش نمودم، بی‌فایده افتاد !!!! لذا تصمیم گرفتم وبلاگ‌هایی رو که دوست دارم بیارم، فک کنم این همون تاثیر گذاری باشه ؟؟

نمی‌دونم شما هم دیدن که قبلا یه پویش بود تحت این عنوان که اگر قرار باشه تمام برنامه‌های گوشی خود را حذف کنید، و تنها بتوانید ۵ مورد از آن‌ها را نگه‌دارید، و خواسته بود که اون ۵ مورد رو بگیم ؟ 

من هم بر این اساس وبلاگ‌های زیر رو انتخاب کردم، یعنی اگه قرار بود، دیگه هیچ وبلاگی رو نخونم الا ۸ مورد، این موارد رو انتخاب می‌کردم.

* بدون هیچ اساسی این ترتیب به وجود آمده است*


۱. اقیانوس سیاه

       یادداشت‌هایی از روی دغدغه‌های اجتماعی یک طلبه‌ی جامعه‌شناس؛ هرچند مثل خیلی از وبلاگ‌ها آنچنان پرطرفدار نیست ولی من مشتری پای ثابت مطالبش هستم.


۲. انـــــــار

     هم قلمش خواندنی است و هم مطالبش؛ کم پیدا می‌شود که همزمانی محتوا و قلم رخ دهد.


۳. کشکولک من

         همانگونه که در عالم واقعی و بیرون از این مجازی‌ها از او بسیار آموختم، در این کشکولواره هم از او آموختنی‌ها آموختم و می‌آموزم.


۴. دقیقه‌های خیالی 

       هرچند همه‌ی نقد‌هایش به کتاب‌ها را قبول ندارم، ولی چون با روی کردی متفاوت به کتاب‌های که بین مردم مشهور می‌شود نگاه می‌کند دنبالش می‌کنم!


۵. پاراگراف

    شاید چون بیشتر نزدیک به فکر من می‌نویسد و مهم‌تر اینکه خود احتمال درست و غلط بودن یادداشت‌هایش را می‌دهد.


۶. شواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه

        هرچند خیلی وقت است که بروز نشده، ولی آنقدر دنبالش می‌کنم که دوباره بروز شود.


۷. فرهنگ پرواز

       نمی‌گویم همه‌مطالبش را قبول کنید، چنانچه در مورد هیچ‌کدام از موارد بالا این عقیده را ندارم، بلکه در هیچ موردی این فکر به ذهنم خطور نمی‌کند، ولی اکثر مطالبش جای تامل دارد و درچه فکر را به روی‌مان می‌گشاید. ولی حیف که مدتی است به روز نمی‌شود!


۸. دختر لبخند خداست

       این هم مدتی است بروز نمی‌شود! ولی مطالب قبلی آن شاید بتواند حالتان را خوب کند.


۹. الرقیم

     اوایل احساس می‌کردم طلبه است، اما خود گفت که نیست. ولی بی‌شباهت هم نبود.


۱۰. سکوت

      یک جواد طلبه بسیجی دهه هفتادی می‌نویسد


۱۱.فرهنگ شکیبایی

      کاش از این فرهنگ‌ها زیاد شود، و از چندکلمه خوانی به چند خط خوانی و حتی چند صفحه خوانی برسیم. 


۱۲. معرفت النفس

     پست‌های مرتبط به هم که باید همه‌اش را بخوانی تا از توهم فهمیدن وبلاگ بیرون بیایی. و حیف که دیگر ادامه نمی‌دهد!



دعوت می‌شود از : 

تمام ۸ نویسنده وبلاگ‌های بالا به علاوه دو نویسنده دیگر که وبلاگ‌های‌شان جزء بالایی‌ها نیست، آقاگل و میرزا ، البته نه اینکه این وبلاگ‌ها خوب نباشند چرا عالی هستند، ولی به چند دلیل جز بالا نیاوردمشان. اولا نمی‌خواستم با زیاد کردن تعداد خسته‌تان کنم ثانیا این دو وبلاگ آنقدر خوب هستند که اکثر بلاگر‌ها می‌شناسندشان. 


دیگران؛ یک شبکه تحلیلی نخبگان است که از زیرمجموعه‌های سایت KHAMENEI.IR به حساب می‌آید. نمی‌گویم تمام مقالات و نوشته‌های آن درست و بی‌عیب و نقص است؛ بلکه خداوند حکیم عقل را به ما بخشیده است و ما هم ملزم به استفاده از آن هستیم، ولی تحلیل‌ها واقعا ارزش خواندن دارد؛ از دو جهت: اولا به‌روز و جدید هستند و با مسائل جدید سر و کار دارند و دوما از عمق کافی برخوردار هستند که بعد از خواندن به خاطر وقتی که گذاشتی تاسف بخوری.


علاوه بر یادداشت‌ها که از افراد مختلف است، قسمت‌های گفتگو و خاطرات و گزارش هم جذابیت خاصی دارند که مانع از خروج سریع شما می‌شود. خیلی از چیز‌های دیگر را هم مانند ضمیمه‌ها، پرونده‌ها، مقالات جستار و .... باید خودتان کلیک رنجه فرماید و ببینید.


اما یک بخش جالب قسمت وبلاگستان است؛ که بعضی از پست‌های وبلاگ‌ها را لینک کرده است. و این کار باعث آشنا شدن با بسیاری از وبلاگ‌ها می‌شود. هرچند فعالیت در این قسمت کم است ولی امیدوار کننده است. به امید آن که این کار ادامه پیدا کند!

http://farsi.khamenei.ir/others

اصلا چشمی که برای کتاب خرج نشود، چشم نیست! بگذارید نور چشم‌هایتان به خاطر مطالعه کتاب کم شود؛بخواهی نخواهی دید چشم کم می‌شود، و با وجود این گوشی‌ها و شبکه‌های اجتماعی خیلی زودتر از این‌ها چشمان از کار می‌افتد و به قول خودمان عینکی می‌شویم ... و چه بهتر که در عوض این بینایی که از دست می‌دهیم، متاعی با ارزش به دست آوریم ! و چه چیزی بهتر از نتیجه زحمات علما و دانشمندان و محققان که در کتاب‌هایشان گردآوری کرده اند؟؟

خلاصه آنکه کتاب بخوانید.


به مناسبت هفته کتابخوانی می‌خواستم ابراز فضلی کرده باشم که نتیجه‌اش شد این پست و البته در ادامه می‌خواهم برای کتابخوان‌ها شبکه‌ای اجتماعی معرفی کنم!!!! که البته احتمالا خیلی‌ها عضو آن باشند و اطلاع از آن داشته باشند؛ منظورم Goodread's است.


یک شبکه اجتماعی کتاب دوستان و کتابخوانان به خصوص کتاب‌باز‌ها؛ اگرچه معتاد شبکه‌های اجتماعی هستیم و قصد ترک آن را نداریم بهتر نیست که در شبکه‌ای بگردیم که سود فراوانی برای ما دارد؟ در حالی که به اندازه‌ی اینستا حجم مصرف نمی‌کند!

و شما هم با دوستان کتابخوانی بشتری آشنا می‌شوید و در مورد کتاب‌ها گفتگو می‌کنید، و همچنین می‌توانید از کسانی که کتابی را خوانده‌اند مشورت بگیرید.

و این نکته را بگم که هم نسخه تحت وب داره و هم اندروید !

 و توضیحات ویکی‌پدیا 


این هم اکانت من، منتظرتون هستم؛

یه کتابخونه مجازی برا خودت درست کن،

و با ۲۵ میلیون عضو آن به اشتراک بگذار!

 
دومین سایتی که می‌خوام خدمت‌تون معرفی کنم، سایتی است که حداقل روزانه یک بار به آن سر می‌زنم! (اینجا اولین معرفی)
 
قصد معرفی سایت لب المیزان را دارم، سایتی که  توسط گروه فرهنگی المیزان، سلسله مباحث معرفت دینی را ارائه می‌دهد. 
اگر بخواهم خلاصه بگویم سایت استاد اصغر طاهرزاده است. مایه تعجب است اگر کسی اهل کتاب باشد و ایشان را نشناسد! آدمی که بیش از ۵۰ عنوان کتاب چاپ کرده و در بازار این کتاب‌ها موجود است.
 
بیشتر دوست داشتم اندیشه این استاد را معرفی کنم تا سایت، ولی خوب با معرفی سایت شاید توانسته باشم کمی هم اندیشه این استاد را به شما معرفی کنم، چرا که در سایت تمامیِ کتاب‌ها و یاداشت‌ها و جزوات استاد در دو فرمت ورد و پی‌دی‌اف به صورت رایگان وجود دارد و همچنین اکثر سخنرانی‌ها و صوت‌های تدریس ایشان نیز موجود می باشد که شما به راحتی می‌توانید دانلود کنید.
 
علاوه بر تمام این موارد، یکی از مهمترین ویژگی‌های این سایت که آثار استاد را نشر می‌دهند این است که قسمتی تحت عنوان پرسش و پاسخ تعبیه شده است که خود استاد سوالات را در کمترین زمان پاسخ می‌دهند، و یک فرصت است که با یک متفکر و نویسنده و اندیشمند بدون واسطه در ارتباط باشیم.
 

توی یه کتابی خوندم که یکی از ایده‌های خوب برای وبلاگ‌نویسی، معرفی سایت و وبلاگ‌هایی هست که می‌خونید، و می‌گفت سردبیر اینترنت بشید!

توی همین راستا تصمیم گرفتم چند‌تایی از اونچه تو فضای مجازی می‌خونم، به شما هم معرفی کنم؛ مثل بخش کتاب‌ها که معرفی میشه؛ اگه کارم گرفت و خوشتون اومد و حال کردید ادامه می‌دم.

***************************

و امّا اولین سایتی که معرفی می‌کنم، سایت دفتر حفظ و نشر آثار آقا هست. KHAMENEI.IR 

نکته اول اینکه این سایت با leader.ir (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری) فرق دارد. من به شخصه به دومی کمتر سرک می‌کشم، شاید در کل عمر مجازی گردیم، به تعداد انگشتان دو دستم نشود، ولی مورد اول فرق می‌کند، اگر هر روز سر به این سایت نزنم، حداقل یک روز در میان سایت KHAMENEI.IR را باز می‌کنم و اگر باز هم نشد، حداقل دو روز یک‌بار تیتر‌های سایت را نگاهی می‌اندازم!

 

اما معرفی کامل این سایت که حکم یک منبع پژوهشی بزرگ و جامع را دارد، کار آسانی نیست و باید خودتان کلیک رنجه کنید و تشریف ببرید و سرک بکشید تا سر در بیاورید. ولی من هم از بعضی قسمت‌های جالب آن، چشم پوشی نمی‌کنم و خدمتتان معرفی می‌کنم؛

مثلا قسمت کتاب سایت، که خود شامل تلمیحات و اشارات، کتابخانه و در نهایت انتشارات می‌شود؛ از قسمت‌های فوق العاده‌ای است که من همیشه به آن سر می‌زنم، و جالب است بدانید که رهبر انقلاب با تمام مشغله‌هایی که دارند،‌کتاب از دست‌شان نمی‌افتد. و یادداشت‌هایی که بر کتاب‌ها دارند فوق العاده است.

و یا قسمت دیگر رسانه‌ها اخبار جالبی را به سمع و بصرتان می‌رساند.

و از قسمت عکس و فیلم و صوت و متن سخنرانی و خاطرات دیگر نگویم، ولی شما اگر شده حتی یک‌بار هم کلیکی در این قسمت داشته باشید. ضرر ندارد؛ این همه حجم اینترنت در جاهای دیگر مصرف کردید، این یکی هم به حساب ما خرج کنید! 

 

و یا مثلا قسمت چندرسانی انتهای سایت؛ که خود شامل بخش‌های جذابی است، ازجمله : مروری بر زندگی‌نامه پدر رهبر، عبد صالح، درس عبرت، افطاری ساده، اگر در فلسطین بودم و ...
 

قسمت مهم دیگر سایت شبکه تحلیلی نخبگان، تحت عنوان دیگران است که مطالب مفید و مقالات درج۱ را به خود اختصاص داده است؛ این قسمت هم مانند بخش کتاب‌ها از قسمت‌های مورد علاقه‌ی من است.شما هم اگر می‌خواهید از مسائل روز تحلیلی دقیق و ریزبین داشته باشید به این قسمت سری بزنید!

 

و اما قسمت پایانی و مهم که این سایت را به یک مرجع جامع پژوهشی تبدیل کرده است؛ بخش جستار سایت است. در این قسمت شما با انبوهی از فیش‌ها و مقالات موضوعی در دسته بندی به ترتیب حروف الفبا برخورد می‌کنید که شما را از هر منبع دیگری برای پژوهش در سخنان آقا بی‌نیاز می‌کند. (این قسمت رو حداقل کلیک کنید)

 

بعد از این همه معرفی و تمجید و تعریف یک نقدی که دارم این است که در نسخه زبان فارسی سایت اصلا خلاقیت وجود ندارد، منظورم در طراحی سایت است، ولی در زبان‌های انگلیسی و عربی تا حدودی خلاقیت به خرج داده اند و نسخه نو+جوان هم کمی بهتر است ولی واقعا یک تیم طراح خلّاق لازم است که سایت را باز طراحی کنند.

یک سوالی که برای من هست اینکه؛ آقا خودشان چقدر روی این سایت نظارت دارند؟ و چه مقدار از عمل کرد سایت راضی هستند؟ به نظر من که فک نکنم آن چنان راضیِ راضی باشند، کسی در این مورد چیزی می‌داند؟

 

و نکته آخر اینکه یک کلیکی هم در این راه بکنید و ببنید چه خبر است و بگذارید سابقه‌‌تان زیاد شود :))