دیروز با وجود آنکه جمعه بود و معمول جمعهها ناهار را دیرتر میخوریم، ولی دیروز زودتر ناهار را خوردیم و آمادهی رفتن به راهپیمایی بر علیه اغتشاشات و آشوبها شدیم.
نماز جمعه دیروز خیلی شلوغتر شده بود؛ شاید به راحتی بتوان گفت که سه یا حتی چهار برابر هفتههای قبل جمعیت آمده بود.
در راهپیمایی شرکت کردیم، هر چند هوا گرم بود و حتی قطرهای آب هم پیدا نمیشد و یک شیر آبی هم که کنار خیابان بود، یک شلوغی داشت که آدم پشیمان میشد از آنکه به سمتش برود، هر چند آن شیر آب گرم هم غیر شرب بود!
با تمام این وجود، راهپیمایی دل چسبی بود؛ اینکه میدیدی سیل خروشان مردم از زن و مرد و بچه و جوان و نوجوان و دختر و پسر و پیرمرد و پیرزن و ... برای حمایت از کشورشان، از نظامشان آمدهاند و این سیل مردمی تمامی ندارد، احساس هویت میکردی، احساس دلگرمی میکردی.
همانطور که در روزهای قبلش به نیرویهای نظامی غبطه میخوردم که کتک خور این نظام مقدس هستند، الان هم که این تکریمها، این احترامها و پشتیبانیها را از جانب مردم دریافت میکردند، باز هم به حال خوششان غبطه میخوردم. البته که نوش جانشان و گوارای وجودشان، اینها در قبال خدمتهایشان و زحماتشان است.
شرکت ما در این راهپیمایی، اصلا و ابدا از این باب نبود که جمعیت را زیاد کرده باشیم و یا اینکه دین خود را ادا کرده باشیم، اصلا و ابدا. شرکت ما فقط و فقط برای خودمان بود، برای آن بود که بهرهای از این حرکت ببریم، برای آن بود که خود را در این حرکت مقدس سهیم کنیم، مثل راهپیماییهای ۲۲ بهمن و دیگر راهپیماییها؛ حضور ما اصلا این برای افزایش جمعیت و به چشم آمدن جمعیت نبود، میدانستم آنقدری مردم میآیند که اصلا احتیاجی به حضور ما نیست، بلکه این ما هستیم که نیازمند حاضر شده و شرکت در این راهپیمایی هستیم، مانند نماز جماعت در مسجد؛ در مسجد نماز جماعت با شکوه در حال برگزاری است، اینکه ما تلاش میکنیم خود را به مسجد برسانیم و از ابتدای نماز، در آن شرکت کنیم، نه به خاطر با شکوهتر کردن نماز است که اگر این خیال باطل را داشته باشیم، خسران و دنیا و آخرا را برای خود خریدهایم، بلکه برای بهره بردن خودمان از این نماز جماعت است؛ دقیقا عین راهپیماییهایی که برای دفاع از این نظام مقدس شرکت میکنیم.
پینوشت:
تمام این حرفهایی که گفته شد را با جان و دل قبول دارم و از روی عقیده به این نظام و انقلاب و این کشور گره خوردهام، ولی اینها مانع نمیشود کاستیها و ضعفها و اشتباهات را نبینم و به دنبال توجیه و مالهکشی باشم.