بارها به من گفته اند که حرف هایت خریدار ندارد پس چرا وقت خود را بیهوده تلف می کنی ولی من مثل آنها فکر نمی کنم از جهت اخلاقی هم معتقدم که اگر کسی چیزی می داند و حرفی دارد با این عذر و بهانه که کسی به حرفم گوش نمی دهد نمی تواند و نباید سکوت کند.
برای آشنایی با عدل و رسیدن به دیار یاران و زندگی کردن در سایه آنان باید علم سماوات آموخت و راهی به خرابات یافت. آن علم را در مدرسه نمی آموزند و این راه را اهل دانش رسمی نمی شناسند و وقتی این راه پیدا نشود چه بسا که عدل با ظلم اشتباه شود
______________________
پینوشت:
این سه پاراگراف را از یکی از پستهای وبلاگی(+) که به تازگی با آن برخورد داشتم برای شما دوستان گلچین کردهام؛ البته آخری با کمی دخل و تصرف !
آن پست با عنوان «فکری برای عدالت»؛ به آقای عبدالجواد موسوی به دکتر داوری و پاسخ دکتر داوری و همچنین نظرات اقای طاهرزاده ذیل این نامه پرداخته است، درست است که مربوط به چندسال قبل است ولی تفکر که تاریخ انقضا ندارد! و از کارهای خوب این وبلاگ این است که قسمتهای مهم را بلد کرده است تا اگر حوصله خواندن تمام آن را نداری، به یک خوانش فستفودی اکتفا کنی!