فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

آیا تا به حال در مورد «متدلوژی شکنجه خاموش» چیزی شنیده‌اید؟ و یا تا به حال اسم «ژنرال ویلیام مایر» به گوش‌تان خورده است؟

بعداز جنگ آمریکا با کره، حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان از همه‌ی امکانات رفاهی طبق قوانین بین الملل برخوردار بود. و تا حدودی محصور هم نبود و امکان فرار نیز تاحدی فراهم بود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت می‌شد. و از هیچ یک از تاکتیک‌های شکنجه استفاده نمی‌شد.

اما با وجود این همه امکانات فراوان، بیشترین آمار مرگ زندانیان از این اردوگاه گزارش شده بود؛ عجیب هم اینکه با وجود راه‌های فرار، زندانیان به مرگ طبیعی می‌مردند. اکثر آن‌ها شب می‌خوابیدند و صبح بیدر نمی‌‌شدند.

دلیل این رویداد، سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه‌ی تحقیقات خود را به شرح زیر ارائه کرد:

‏۱. در این اردوگاه، فقط نامه‌هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان می‌رسید و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل داده نمی‌شد.
۲. هرروز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده‌اند یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده‌اند را تعریف کنند.
۳. هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را می کرد، سیگار جایزه می گرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمی‌شد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستان‌شان نداشت) عادت کرده بودند.

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.

و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود. این سبک شکنجه، «شکنجه خاموش» نامیده می‌شود.

 

این روزها همه فقط خبر‌های بد را به گوش‌مان می‌رسانند و همگی در فکر زیرآبزنی هستیم. نقل و نبات محافل‌مان ـ چه خانوادگی و چه دوستانه ـ صحبت از خبر‌های بد و بدبختی و نا‌امیدی است. البته من منکر مشکلات نیستم، اما تا این حد فقط مشکلات را دیدن و اصلا از اتفاقات خوب خبری نداشتن، نشانه سندرم « شکنجه خاموش » است؛ اگر دوباره به ما نمی‌گویید توهم توطئه دارید.

خبر‌هایی که از درستی آن مطمئن هم نیستیم را به راحتی برای دیگران می‌فرستیم و نقل می‌کنیم و حتی احساس تکلیف می‌کنیم که باید این اخبار را به گوش هم وطنانمان برسانیم؛ امّا از اثرات آن اصلا آگاه نیستیم.

این روزها نه تنها هیچ کس به فکر عزت نفس جامعه نیست، بلکه مدام تخریب هم می‌شود؛ که ما ایرانی ها زیرکار دررو هستیم، کارگر می‌خوایی فقط افغانی. ایرانی‌ها هیچ هنری ندارند. ما دانشمند و آدم حسابی نداریم و ...
در همین محیط مجازی چقدر به هخودمان بد می‌گوییم و با مسخره کردن اقوام لذت می‌بریم. به خودمان فحش می‌دهیم و  صغیر و کبیر ایرانی را مسخره می‌کنیم.

بیایید کمی از اخبار منفی که در فضای مجازی منتشر می‌شود، فاصله بگیریم و تا می‌توانیم به خود و اطرافیان‌مان امید بدهیم، به یک دیگر احترام بگذاریم، تواصی به صبر داشته باشیم و مدام آیه یأس نخوانیم. البته پر واضح است که این رفتار به معنای گول‌زدن خود و ندیدن مشکلات و عدم برنامه‌ریزی برای رفع آن‌ها نیست.

در کنار این‌ها باید اخبار خوب را هم بشنویم، از موفقیت‌ها با خبر بشویم. برای این خصوص یک صفحه در اینستاگرام به شما معرفی می‌کنم. در این مدتی که من پی‌گیر مطالب آن بودم، اخبار موفقیت‌ها و امیدبخش را منتشر کرده است. صفحه‌ی خبر خوب؛ برای ایران ما به این آدرس : khabar khoub (@khabar_khoub) • Instagram photos and videos

نظرات  (۱)

اعتیاد به حال و اخبارِ بد آخه مد شده(!)