یا الله
خلاصه: موسیقی از آن پروندههایی است که قرار است چندین یادداشت از ۱۰۰۱ یادداشت را به خود اختصاص دهد. و از آنجایی که مدتی از معرفی کار ۱۰۰۱ یادداشت گذشته و هنوز یادداشتی آمادهی انتشار نشده است، تصمیم گرفتم اولین یادداشت که در باب موسیقی است را خدمتتان تقدیم کنم. البته این یادداشت خلاصه برداری از یکی از سخنان رهبر انقلاب است.
موسیقی متعالی، موسیقیای است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت میشود موسیقی را پاک و مقدس نامید. آن وقت میشود ما هم مثل غربیها کنسرتی داشته باشیم که مردم -اعم از معمولی و متدین- بلیت تهیه کنند و برای شنیدن ساز و آواز شما به آن محفل بیایند.
در ۹ مرداد ۱۳۷۵ رهبر انقلاب بازدیدی سرزده از سازمان صدا و سیما داشتند که در سایت khamenei.ir که مسئولیت حفظ و نشر آثار معظمله را بر عهده دارد تنها خبر این بازدید وجود دارد. و سخنان ایشان در این بازدید در سایت یافت نمیشود. از جمله سخنان ایشان که در جمع اهالی موسیقی در این بازدید بوده است نیز در این سایت یافت نمیشود. چند جملهای از این سخنان برایم در مکانهای مختلف نقل شده بود که باعث جلب توجه من به این سخنان شده بود. مثلا اینکه مقوله موسیقی را یکی از ویژگیهای مثبت غرب میدانند و یا اینکه در کنار موسیقیهای لهوی غرب، موسیقی معناداری هم وجود دارد که انسان عارف واقف خردمندی، میتواند بلیط تهیه کند و به سالن کنسرت برود و از آن لذت ببرد. و از این قبیل جملات دیگر که با توجه به مرجع تقلید بودن و وجهی حوزوی و روحانیت داشتن ایشان، این جملات توجه آدمی را به خود جلب میکند. لذا بر آن شدم که خلاصهای از این سخنان را خدمتتان تقدیم کنم و همچنین در پایان فایل pdf کامل این سخنان را قرار میدهم برای کسانی که نسخه کامل را میخواهند. البته این فایل و خلاصهای که من از این فایل برداشتهام همان فایلی است که در فضای مجازی منتشر شده است و با یک سرچ در گوگل میتوانید پیدا کنید؛ امّا در سایت khamenei.ir وجود ندارد که بتوان از لحاظ اعتبار سند به آن استناد کرد؛ ولی با این وجود از لحن کلام میتوان فهمید که این سخنان از ایشان صادر شده است.
موسیقی؛ هنری دقیق؛ تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت
اساسا موسیقی، که در تقسیمبندیهای علوم قدیم، از شعب ریاضی است، و چون با دقت و محاسبه و اندازهگیری دقیق سر و کار دارد، جزو بخشهای دانش ریاضی محسوب میشود، هنر دقیقی است. به تعبیری دیگر، هنر موسیقی، محاسبه متکی به طبیعت و فطرت بشری است؛ که خرد انسانی، آن محاسبه را براساس تجربه استخراج کرده و برای آن، پیشرفت قواعدی - موازینی گذاشته است.
هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسانها و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسانها ساحته شده است. پس میبینید که پایه، پایهی الهی است.
این هنر را در راه خدا مصرف کنیم
در عالم واقع صدایی که از حنجره خواننده صادر میشود، با یک پایه الهی و خلقی که مربوط به خدای متعال است، مانند بنایی مستحکم و وسیع، پرجاذبه و رنگین شکل میگیرد. من این نکته را میخواهم به شما آقایان -اعم از خواننده، نوازنده، آهنگساز و موسیقیدان- عرض کنم که این هنر ساخته و پرداخته نعمتهای الهی را که بر اساس یک ذوق و قریحه ذاتی و یک نظم و انتظام خردمندانه شکل میگیرد، و در واقع جان دادن به بیجانهاست، در راه خدا و رضای او مصرف کنید.
موسیقیهایی که یک ملت را نجات داده
البته ما از دوران جوانی خودمان حرفهای برخی از اهالی هنر را میشنیدیم، که روشنفکر مآبانه و واقعا بیپایه و اساس، معتنی به این نکته بود که « ما هنر را در راه فکر و پیشبینی و سیاست به کار نمیبندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان -اعم از شعر و دیگر فنون- بیش از سایرین در خدمت سیاست قرار میگرفت. هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هرچه هدف متعالیتر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر میشود.
تاریخ موسیقی ایران در طول قرون متمادی -چه قبل و چه بعد از اسلام- را خواندهام، و از سیر و سرنوشت موسیقی عرب -بخصوص بعد از اسلام- مطلعم. آنچه براساس مطالعات خود میتوانم بگویم، این است که موسیقی در منطقه ما، برای هدفهای متعالی به کار نرفته است و این، به خلاف سر موسیقی در اروپاست. میدانید که من بهطور طبیعی از جمله آدمهای غرب ستیزم. چنانچه هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت نمیکند. در عین حال ویژگیهای مثبت غرب را از روی محاسبه تایید میکنم. یکی از این ویژگیها مقوله موسیقی است.
درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقیهای منحط وجود دارد، امّا در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقیهای آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقیای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، میتواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است.
موسیقی را نجات دهید
در شرق -محدوده جغرافیایی ایران و کشورهای عرب- موسیقی عبارت از آهنگها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کردهاند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شبی دچار بیخوابی میشده است. موسیقیدانها همراه با کنیزکان مغنی، بایستی میآمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند. موسیقیدان باید خود را میشکست تا خلیفه از حالت افسردگی که لازمه خونریزیها، قساوتهای وی بود، بیرون آید. عین همین قضیه در مورد سلاطین ایران هم صدق میکند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده،کم نیستند. از جمله آن میتوان به دربار قاجار و پادشاهان آن اشاره کرد.
توجه میکنید که موسیقی در خدمت چه جریانها و کسانی بوده است؟! اینکه میبینید در کلمات فقها، موسیقی مقولهای حرام و ممنوع است، به همین خاطر است. در منطقهای که تاریخ موسیقی ما شکل گرفته است، موسیقی معنای صحیح ندارد. شما باید به آن معنا و مفهوم صحیح بدهید و در واقع باعث نجات آن شوید. حرف من با موسیقیدانها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدفهای متعالی ببرید؛ هدفهایی فراتر از هدف عیاشی فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذاییتر را دوست میداشته و چون مورد بیاعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، میخواهد پای ساز بنشیند و اشکی از ره فراق بریزد.
چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست.چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را چنین خوار و ذلیل کنند؟
موسیقی متعالی، موسیقی است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، میشود موسیقی را پاک و مقدس نامید. آن وقت میشود ما هم مثل غربیها کنسرت داشته باشیم که مردم -اعم از معمولی و متدین- بلیت تهیه کنند و برای شنیدن به آن محفل بیایند.
همه آنچه از صدا وسیما پخش میشود، تایید نمیکنم
بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرامی نواخته شد، بنشینم و به آن گوش بسپارم. آنچه در این مقوله حرام بوده، هنوز هم حرام است.
اخیرا در پاسخ به سوال برخی از دوستان گفتم همه آنچه را که از صدا و سیما پخش میشود، از حیث بلااشکال بودن شرعی، تایید نمیکنم. بعضی از نواها، واقعا اشکال دارد. مسلما آهنگهایی که از آرشیو صدا و سیما بیرون میآیند، حرام است. این آهنگها زمانی به رسم دربار هارون الرشید، برای افرادی ازخاندان قاجار و پهلوی ساخته شده است. در این آهنگها ذرهای وجه حلیت نیست.
کلام از محسنات موسیقی ماست
اصلا نقطه قوت در موسیقی فارسی و عربی وجود کلام به صورت اغلبی است. در بعضی اوقات کلامی که با آهنگ نواخته شده همراه است، وجه هدایتگری دارد. و این وجه، در معنای عرفانی، اخلاقی، اجتماعی یا سیاسی کلام، نهفته است. آن وقت است که میتوان گفت: کلام هدایتگر، موسیقی را دارای جهت متعالی میکند. این هنر شما است که بگردید و شعرهای خوب را پیدا کنید.شعری پیدا کنید که حقیقتا معنای عرفانی یا اخلاقی داشته باشد؛ مثل خیلی از غزلهای صائب.
موسیقی را معنادار کنید
خوشبختانه به خاطر محدودیتهای قهری انقلاب، آن ابتذالها از پیکر موسیقی فرو ریخت. تنها به اینکه آن ابتذالها از بین برود، قانع نیستم. بلکه میگویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهتگیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما هدفدار کردن موسیقی است. من این توقع را هم از آقایان خواننده و هم از آقایان آهنگساز و موسیقیدان، دارم. من دعوت به غمانگیز بودن و بیذوقی نمیکنم؛ بلکه دعوت من، به تعالی شدن و پدیده موسیقی را از ابتلائات مادی بشر بیرون کشیدن و فراتر آوردن است.
در زمینه موسیقی، باید آثاری پدید آورد که برای ملتها و انسانهای صاحب اندیشه و خردمند، راهگشا باشد. والّا اینکه هر آدم بیسر و پا و هر لات عرق خوری از موسیقی التذاذ ببرد و خیال کند ویژه او ساخته شده است، ارزش و اهمیتی ندارد. موسیقی ارزشمند است که انسانهای خردمند و صاحب اندیشه از آن بهره ببرند و استفاده کنند.
دانلود فایل کامل سخنان رهبری
بعضی از موسیقیها، خصوصاً موسیقیهای سنّتی مثل شجریان یا شهرام ناظری - جدا از بحثهای سیاسیِ احتمالی - خیلی زیبا هستند و به معنای واقعی، هنری. مگه هنر، نشانهی سرشتِ زیبای انسان نیست؟ مگه انسان از یک اثر هنری لذّت نمیبره؟ درست مثل همین موسیقیها.
در عوض، بعضی از موسیقیهای امروزی، اصلاً به درد گوش دادن نمیخورن و اصلاً هنری نیستن و مثل یک توپ پلاستیکی، مدام در حیاط مغز آدم، بالا و پایین میپرن؛ یعنی یک ریتم دارن. حتّی بعضی از مداحی های امروزی هم ریتم دارن؛ بیست و یک، بیست و یک، بیست و یک... .
+ حضرت آقا همیشه یه نگاه متفاوت دارن، چه در زمینه ی موسیقی، چه سینما، چه ادبیات و... . :)