از دور که به چهارراه نزدیک میشدم جمعیتی که جمع شده بودند مشخص بود. کمی که نزدیکتر شدم، دیدم خانمی که ماسک زده بود داد میزد و میگفت : مگه خیابون مال باباته؟ ماسکی که البته کمی هم خونی بود، را با دست بدون دستکش پایین آورد و همین که خواست دوباره فریاد بزند جمعیت دو یا سه متر از او فاصله گرفتند. همین فاصله گرفتن باعث شد که حرفش را بخورد و راهش را کج کند و فرار را بر قرار ترجیح دهد.
اما جریان از چه قرار بود؟ دختری جوان به این خانم تذکر داده بود که شما که بیمار هستید و ناقل کرونا، نباید از خانه بیرون بیایید! و آن خانم قصد داشته که با داد و بیداد جمعیت را دور خود جمع کند تا با حمایت مردم بتواند جواب آن دختر را بدهد. مثل وقتی که در مورد حجاب به این خانمها تذکر داده میشود. اما اینجا دیگر این ترفند جوابگو نبوده است و بیشتر مایه خجالت و شرمساری خودش را فراهم کرد.
اما چرا در جایی که تذکر مربوط به پوشش نامتعارف باشد مردم پشت خطاکار میایستند و از او حمایت میکنند ولی در این مورد از خطاکار حمایت نکردند؟
در هر دو مورد شخص تذکر دهنده به خاطر جامعه و مردم وارد عمل می شود. در یکی مشکل جسمی برای جامعه به وجود میآید و در دیگری روح و روان جامعه خراب میشود. چه فرقی دارد جامعه از کرونا رنج ببرد یا از مریض بودنِ روان و روح؟
شاید خیلیها خطرات پوششهای نامتعارف را احساس نکنند، ولی این ندیدن و احساس نکردنِ ما دلیل نمیشود که تاثر نگذارد. وقتی میگویم پوشش نامتعارف منظورم اعم است از مرد و زن. همچنین پوشش نامتعارف، چادری و غیرچادری نمیشناسد.
مشکل از نوع تذکر دادن هم هست. خیلیا نگاه از بالا به پایین دارن و تند صحبت میکنن یا گیر میدن به طرف عوض اینه صمیمانه و گرم و کوتاه بگن و بگذرن...