یک شخص محترمی که پیج چند میلیونی داره و یا اصلا نه؛ شخص محترم دیگری که در چند سریال بازی کرده و حدود ۸۰ میلیون آدم او را میشناسند و کافی است که در خیابان ظاهر شود تا محل آماج سلفیها و امضاها بشود مهمتر است و کار خیلی مهمی انجام داده است؟ یا آن خوشنویسی که تاریخ خوش نویسی ایران را به قبل از خود و بعد از خود تقسیم کرده است و تنها دو یا سه نفر او را میشناسند که یکی از همین دو یا سه نفر هم همسر او است؟ و یا مثلا فیلسوفی که انقلاب فلسفی ایجاد کرد ولی تنها چند فلسفهخوان او را میشناسند؟
چرا ما این گونه هستیم؟ ظاهرا ایرانی و غیر ایرانی ندارد! مدتی به این فکر میکردم که این مسئله در گذشته هم بوده یا نه؟ به نتیجه خاصی نرسیدم ولی همین قدر میدانم که اگر هم بود، به شدت حالا نبوده؛ چرا که رسانهها به خصوص شبکههای اجتماعی در گذشته نبوده که این خوی و خصلت را در مردم نهادینه کند!
بله خیلی از اینها مقصرش رسانه است! و البته قسمتی از آن هم تقصیر خودمان است که در بُلد کردن اشتباه میکنیم! اصلا یه چیز دیگه؛ بُلد کردن و مهم و معروف و به عبارت دیگه گولاخ شدن چقدر اهمیت دارد؟
فک میکنم در گذشته کسی به معروف شدن فکر نمیکرد، بلکه سعی میکرده وظیفهاش را به نحو احسن انجام دهد؛ مثلا حضرت حافظ؛ آیا نعوذ بالله به فکر شهرت بوده که این همه شعر گفته؟
این شهوت شهرت که باعث شهرت پرستی ما شده، را باید چی کارش کنیم؟ شما با این شهوت چه میکنید؟ جوابش را میدید یا سرکوبش میکنید؟ از چه راهی برای جواب دادن به آن یا سرکوب کردنش استفاده میکنید؟