فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

روایت داستانی کتاب مخصوصا قسمت‌های پایانی سردرگمی و گیجی عجیبی دارد که آدام احساس می‌کند که حتی خود نویسنده‌ هم نفهمید که آخر این عارفه است که توانست به پیاده‌روی اربعین برود یا مسعود؟

و البته من که از این قبیل داستان‌ها را می‌پسندم و دوست دارم؛ هرچند روایت ساده‌ای بود. ولی مشکل اصلی من با قسمتی از روایت بود که به زندگانی حضرت زینب سلام الله علیها می‌پرداخت؛ و شاید شما گمان کنید که من به لحاظ اسناد تاریخی با جریان‌های نقل شده مشکل داشتم، ولی این مشکل من با کتاب نیست، که البته این هم حای بررسی دارد که متخصصان خودش را می‌خواهد، اما در بخش‌هایی که تاریخی بود، من احساس می‌کردم که شان حضرات حفظ نشده است! نه تنها در مورد حضرت زینب سلام الله علیها بلکه در مورد امیرالمومین صلوات الله علیه و یا حسنین علیهما السلام  وحتی حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ و بعضی از قسمت‌ها بر من سنگین می‌آمد. 

البته این که عرض می‌کنم جدای از آن قسمت‌هایی است که به صورت واضح مقام حضرات را پایین می‌آورد؛ مثل جایی که حضرت زینب سلام الله علیها از خوش‌حالی جیغ می‌کشد و بالا می‌پرد؛ که این قسمت‌ها را نمی‌دانم چگونه در وزارت ارشاد اجازه چاپ گرفته است؟!

ولی به‌هر حال نویسنده این حق را ندارد که خیال خود را برای پروراندن داستان به هرکجا که خواست راه بدهد.


از قبل هم این درگیری را در ذهنم داشتم که اگر قرار باشد زندگی معصومین علیهم السلام تبدیل به ادبیات داستانی شود، باید به چه نحو باشد، ولی اصلا این سبک آقای موذنی در ذهنم نمی‌گنجید! کمی احساس می‌شود که ایشان قصد داشته به پیروی از آقای شجاعی وارد این عرصه بشود، ولی اصلا موفق نبوده است؛ چرا که وقتی آثار آقای شجاعی مثل کشتی پهلو گرفته، خوانده می‌شود این حس که به شان و مقام حضرات پایین آمده باشد احساس نمی‌شود.

البته کتاب می‌خواهد تلقین کند که این متن را عارفه با همان حس زنانه و خواهرانه خود و با اعتقادات خود و میزان اطلاعات خود نوشته است، و نباید زیاد به آن خورده گرفت، ولی باز هم جای سوال است که مگر همین عارفه زایده‌ی ذهن نویسنده نیست؟ پس نباید اینچنین بی‌پروا قلم بسراید، ما نوشته عارفه و ستون‌نویسی های مسعود را به پای شما می‌گذاریم.

چرا می‌گویم کتاب می‌خواهد این سبک نوشتار را به عارفه نسبت بدهد؟ 

چون وقتی نوبت به ستون‌نویسی‌های مسعود می‌شود نوع نگارش کمی متفاوت می‌شود.


ولی جدای از این‌ها قسمت‌های که وارد تاریخ می‌شود؛ روضه‌هایی زیبا است، که آدم از گریه کردن با آن‌ها سیر نمی‌شود.

نظرات  (۳)

ممنون بابت معرفی. اسم کتابو شنیده بودم و می‌خواستم درباره‌ش بدونم.
سید مهدی شجاعی خیلی خوبه واقعا.
پاسخ:
سید مهدی شجاعی که اصلا عشقِ

ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﮐُﻦ
ﻭﻟﯽ ﻭﺍﺭﺩِ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﻮ
” ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻫﻢ، ﺑﻪ ﺟُﻔﺖ ﻫﺎﯼ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . . . ”

 

پاسخ:
ربطش؟!!!

البته ذر مورد همه‌ی حیوانات صادق نیست!
از علی موذنی خیلی خوندم.
وقت کردی بهم سر بزن.
پاسخ:
خیلی هم خوب