فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

این ها حرف های بچه هاست که از بسیاری از شعارها و تبلغات فرهنگی امروز ما بهتر بیان شده اند. شاید بتوانیم از این جملات ایده بگیریم:


کاشکی من خدا بودم

به همه آدم ها یک عالمه بچه می دادم 

فاطمه،۵ و نیم ساله


دوست دارم یه مردی داشته باشم که اجازه نَده من برم سر  کار…

دختر. سه سالگی


مامان! اون وقتی هم که عروس بودی دوست داشتی منو به دنیا بیاری؟

دختر/ پنج سال و چهار ماهه


بابا چرا بابا نمی شم؟

پسر/سه ساله


خطاب به خواهرش با حسرت:

می دونستی خوبی زن ها اینه که می تونن بچه دار بشن؟

پسر/ پنج ساله


در آغوش پدر:

بابا! من کاملا درکتون می کنم که بچه داشتن چه حس خوبیه!

محمدعلی عابدی/ 7 ساله


مامان دلم میخواد وقتی بزرگ شدم پلیس شم اما نمیشه...

برادرش: چرا نمیشه مگه ندیدی تو گاندو اون خانمه پلیس بود؟

چرا دیدم آخه قبلا می خواستم وقتی بزرگ بشم مامان بشم... هنوزم دلم میخواد ...

حانیه/ 5 ساله


مامان به خدا بگو یه دیقه پیرت نکنه یه خواهر برای من به دنیا بیاد

فاطمه رقیه/5 ساله


مامان ماهی زینب چون تک بود احساس تنهایی کرد مُرد

حلما 5 ساله


+می دونی خدا توی قلبش یه عالمه بچه داره؟

_ خب؟ چه کار می کنه با این همه بچه؟

+ هرچقدر بخواد به دنیا میاره می ده به مردم

محمدامین 4 ساله


میخوام به این قاصدک بگم بره به خدا بگه بهمون یه بچه ی دیگه بده...

حانیه ۶ ساله از قم


منبع: کانال شعر و کودکی

نظرات  (۲)

  • میرزا مهدی
  • حامد جان سلام
    این نظر شخصیِ بنده است و ممکنه هیچ ارزش علمی ای نداشته باشه.
    ما آدم بزرگا دیگه دوران کودکی رو طی کردیم وتمام.
    اما درمورد بچه های خودمون باید به این باور برسیم که از دنیای پاکی پا به این دنیا گذاشتن که بعضی ها ادعا میکنن، ممکنه خوبی هایی رو هنوز به یاد داشته باشن.
    باید باور کنیم و بپذیریم که دروغ گفتن رو ما به بچه ها یاد میدیم انقدر که کم کم قلبشون سیاه میشه و دروغ یا خفیفترش، چاخان میشه براشون هلو، برو تو گلو.
    از کِی؟ از همون بچگی. همون موقع که میگه خدا بچه ها رو تو قلبش نگه میداره و به هرکی دلش خواست میده. بعضی از مامان باباها اینجور مواقع میگن: نگو زشته. گناه داره. خدا که بچه نداره الان از دستت ناراحت میشه. در حالیکه کی میدونه خدا از این حرف بچه ناراحت میشه یا نه؟ اصلا چرا باید بشه؟ بچه اینجا تخیلی اینچنینی رو برای همیشه میریزه دور. چیزی که اگر پرورش پیدا کنه میتونه مبحث مهمی تو زندگیش باشه.
    یا مثلا فلان حرف رو نزن عمو ناراحت میشه. عمو چرا باید از یه ذره بچه ناراحت بشه.؟
    یا این کار رو نکن لولو میخوردت. اول اینکه لولو رو چرا نمیریزن دور این مامان باباها؟ و دوم اینکه لولو برای چی باید بیاد بچه ی معصوم رو بخوره؟ اول صبحی حضور ذهن ندارم بیشتر و بهتر مثال بزنم اما شما متوجه منظورم میشید.
    متاسفانه بچه وقتی تمام عمرش دروغ میشنوه و یه زمان طولانی ای میگذره و بزرگتر میشه و میفهمه که پدر مادرش همیشه در همه ی موارد بهش دروغ گفتن و دروغ یادش دادن، دیگه اعتمادش رو نسبت به اونها از دست میده و یه بار هم تو یه مطلبی گفتم، دیگه حتی به اونها گوش هم نمیده و فاجعه آغاز میشه. فاجعه ای نظیر ما. و این مدام تکرار میشه و نسلها پشت هم میان و میرن و مدام دروغ یاد میگیرن. و هرچه شگفتی مثل نامه هایی که شما در بالا بهشون اشاره کردی، دیده میشه فقط و فقط در یک محدوده ی سنی وجود داره و بعد تمام میشه
    پاسخ:
    سلام و نور

    توی یه ادبیات فنی‌تر، همین بحثی که می‌فرمایید؛ در فطرت انسانی خیلی از چیز‌ها روشن‌ است و خیلی از خواست‌ها حق است؛ امّا فطرت را معمولا خاموش می‌کنند و یا به عبارت دیگر غبار غفلت روی آن می‌نشیند و ...
    و این تنها در حیطه دروغ یادگرفتن نیست؛ و فقط هم پدر و مادر در این تاثیر ندارند هر چند نزدیک‌ترین اثر گذاری را دارند.

    خیلی ممنونم از این کامنت.
    همیشه با نظراتت به وجد میام؛ هر بار که تصمیم می‌‌گیرم این وبلاگ را حذف کنم یا کنار بگذارم نظراتت من رو منصرف می‌کنه؛ این چند وقت این فکر که وبلاگ جوان مرگ شده است و دیگر نباید خیلی روی آن حساب کرد و باید از آن دل بکنم.
  • مسعود کوثری
  • دنیای عجیبی دارن این بچه ها
    پاسخ:
    به نظر من که دنیا‌شون قشنگه