آخرین باری که سریالی را به صورت کامل دیدم، مربوط میشود به زمانی که همه فرار از زندان میدیدند. کامل و با شوق زیاد با همراهی دوستان دنبال میکردیم. بعد از آن کمتر میشد که سریالی ببینم، چه برسد که آن را دنبال کنم و کامل آن را ببینم. حتی سریالهای صدا و سیما هم پراکنده میدیدم. آن زمانی هم که سریالهای اینترنتی و سریالهای مهران مدیری مثل قهوه تلخ و شوخی کردم و ... طرفدار داشت، من نمیدیدمشان.
امّا وقتی که چرنوبیل سر و صدا کرد و این همه حرف در موردش در فضاهای مختلف پراکنده شده بود، قلقلک شدم که ببینمش. اتفاقا یک حجم اینترنتی رایگان هم نصیبم شد که در اولین فرصت دانلودش کردم. و چند ساعت پشت سرهم فرصتی دست داد که تمام ۵ قسمتش را در یک نشست تماشا کنم.
در مورد فرم و مباحث فنی فیلم که تخصصی ندارم، و ظاهر آن برای یک مخاطب عام در این زمینه که من باشم، خوب بود؛ حتی میتوان گفت که عالی بود. البته بعید هم نبود که این چنین باشد.
امّا در اینکه آمریکا و انگلیس که سازندگان این فیلم بودند، قسمتی از حقیقت را پوشاندهاند شکی نیست. به خاطر سابقه این کشور میگویم. وگرنه از حادثه اطلاعات دقیقی ندارم که با سند و مدرک بگویم کجاها را دروغ گفتند و البته وظیفه من نیست، چرا که این یک فیلم در مورد ایران نیست و کسانی که این وظیفه را بر عهده دارند، گفتهاند که فیلمی در پاسخ این فیلم خواهند ساخت. روسیه را میگویم. و البته باید دید که از عهده آن برمیآیند یا نه؟!
ولی نکتهای که برای من جالب بود این است که دروغگو ترین کشورها هزینهای زیاد را متحمل میشوند تا مخاطب را متوجه هزینه دروغ کنند! و حتی در جایی که از بدی دروغ حرف میزنند باز هم خود از دروغ دست برنمیدارند.
نکتهی دیگر اینکه احساس میکنم این سریال هم مثل خیلی از کتابها که با هدف مشهور میشوند برای اغراض خاص، با هدف مشهور شد با غرض ورزیهای خاص. به خصوص وقتی که در ایران شهرت پیدا میکند.
و بعضی از سکانسها هم جالب بود، مثلا سکانسی که ربات آلمانی را برای حل مشکل میآورند. البته اگر حقیقت داشته باشد.
به دوستانی که این سریال را دیدهاند و یا قصد دیدنش را دارند پیشنهاد میکنم مستند « من مرگ میشوم » را هم ببینند. شاید بعد از تماشای این مستند بتوانند درک کنند که چرا آمریکا اینقدر برای ساخت این سریال هزینه میکند. بالاخره باید برای تبرئه خود هزینه کرد.