غلط دوم انشایی گرتهبرداری یا گردهبرداری یا عکسبرداری است
معنای لغوی گرتهبرداری در فرهنگ لغت معین این چنین آمده است: طراحی چیزی به کمک گرده (یا خاکه)، زغال و ...
در اصطلاح یعنی برگرداندن جزءبهجزء ترکیبهای غیرفارسی به فارسی؛ بدون اینکه ترکیب حاصل، مطابق دستور یا دیگر هنجارهای زبان فارسی باشد.
ترجمههای مکانیکی و شتابزده و تعاملات فرامرزی منشأ اصلی اینگونه خامنویسیها است. اکثرا مترجمان ناشی و تازه کار دچار این اشتباه میشوند و زبان فارسی را پر از عبارات و آمیزههای فارسینما و بدقواره میکنند.
به مثالها توجه کنید تا آشکار شود که زبان فارسی چه اندازه دچار این اشتباه شده است؛
روی کسی حسابکردن: به کسی امید بستن، چشم به یاری کسی داشتن.
روی کسی حسابکردن: چشم به یاری کسی داشتن، به کسی امید بستن.
حمامگرفتن: حمامکردن.
نقطهنظر: دیدگاه
نکته: برخی از مصادیق گرتهبرداری را دیگر نمیتوان از مجموعهٔ واژگانی زبان فارسی بیرون کرد؛ مانند «راهآهن» یا «سیبزمینی» که کوشش برای حذف آنها بیهوده است.
در نظر نویسنده کتاب بهتر بنویسیم از گرتهبرداریهای زیر باید دست کشید:
فکرکردن بهمعنای گمان کردن؛
فهمیدن کسی؛
بهتماشانشستن؛
دریافتکردن؛
نقشداشتن؛
درسگرفتن؛
به نظر شما چه کلماتی دچار اشتباه گرتهبرداری شده است؟
میتوانید مثال بزنید؟