قبلا هم گفته بودم که درستنویسی در دو عرصهی املا و انشا، جامهی معنا را به تن میکند. مهمترین نکته در املا، چنانچه مهمترین در نویسندگی نیز هست، تمرین و نوشتن است. بنویسید و خوشحال باشید که کسی غلطهای شما را میگیرد!
همانگونه که در نویسندگی، درستنویسی مقدم بر سادهنویسی و زیبا نویسی است و باید ابتدا درستنویسی را بیاموزیم، در مقام یادگیری درستنویسی هم ابتدا به کلاس املا میرویم و سپس نوبت به زنگ انشا میرسد.
دوستانی که کمی قلم روی کاغذ کشیده باشند متوجه هستند و میدانند که انشا چقدر ضرورت دارد. اصلا اگر حواسمان به غلطهای انشایی نباشد، نیمی از درستنویسیمان لنگ میزند. و اگر به عنوان یک نویسنده درست ننویسیم و یا در راه آموختنش تلاش نکنیم، کلاهمان پس معرکه است. و اگر هنوز ضرورت درستنویسی را نیافتهای، به این مطلب مراجعه کن، شاید کمکت کند.
از مقدمات که بگذریم، سخن از انشا است. هنگامی که کلمه یا ترکیب چند کلمه را به نحوی استفاده کنیم که با یکی از قواعد دستوری ناسازگاری داشته باشد، و یا یکی از سنتهای نوشتاری را زیر پا بگذاریم و یا با نوشتهی خود دست به تخریب طبیعت زبان فارسی بزنیم، دچار غلط انشایی شدهایم.
خطاهای انشایی شدت و ضعف دارد، یعنی بعضی از آنها آنقدر فاحش است که مانند فحش ناموسی قابل چشمپوشی نیست، و برخی دیگر را میتوان با آسانگیری از آنها گذشت، ولی نباید به حدی برسد که منظور و مراد نوشته را تغییر دهد و یا باعث اجمال و نامفهومی شود و درستنویسی را خدشهدار کند.
این خطاها گاه در ساختار و ساختمان کلمه است و گاه در ساختار جمله و ترکیب. قصد جمع آوری همهی این غلطها را نداریم و اصلا ممکن هم نیست!
ولی مقداری اندک از آنها را که هر دست به قلمی بدان نیازمند است را با هم مرور میکنیم؛ از جمله : استفاده از واژههای بیگانه، گرتهبردای، استفاده از کلمات باردار، استفادههای بیمعنا و نابجا و.... که به یاری خدا در پستهای جداگانه به هریک پرداخته میشود و البته اگر حوصله خواندنِ کیبورد بازیهای من را ندارید، میتوانید به دو کتاب «بهتر بنویسیم» آقای رضا بابایی و «غلط ننویسیم» آقای نجفی رجوع کنید. و اگر کتاب دیگری هم میشناسید به من هم معرفی کنید!