این چند روز شروع کردم به پر کردن سر رسید، مثل قبل که از بین دفترهای مدرسه، قشنگترش را با نوشتههایی پر میکردم که هیچ ربطی به مدرسه و درس نداشت. و این یکی از علل کم رنگ بودنم در وبلاگ است، درکنار ذهن مشغولی و درگیری و حیرانی فکری که عجیب زندگیام را مختل کرده، چه برسد به زیست مجازی. شاید بتوان گفت مسبب اصلی این دوری از نوشتن با کیبورد، همین حیرانی اخیرم باشد، چرا که هم او مرا به نوشتن در سررسید واداشت. والبته به نوشتن با خودکار عادت کردم و اینکه راحت بدون استرس چه کسی میخواند و چه فکر میکند، هر آنچه دلم خواست مینویسم، بدون آن که احساس گناه کنم به خاطر اتلاف وقت خوانندگان با کلمات و افکار سردرگم و پریشانم. و از هنگامی که آشنایان فضای واقعی اینجا را میخوانند، نوشتن برایم سخت شده.
و البته در نظر دارم یادداشتهای سررسیدم را با بازنویسی در اینجا بیاورم.
تا ببینیم چی پیش میاد!
به نظرتون این پریشانی دم عیدی را چه کنم؟