فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

طبیعی است که هر انسانی دوست دارد از داشته‌‌هایش بهترین بهره را ببرد، و من هم به همین دلیل جذب عنوان این کتاب شدم؛ درک می‌کنید که هیچ دارایی مهمتر و با ارزش‌تر از زمان نیست (یکم کلیشه‌ای شد؟!)

             به خصوص برای من این یک فقره خیلی با اهمیت است، چرا که دائما احساس می‌کنم که کمبود زمان دارم!


به هرحال این کتابچه کوچک را خواندم و همچنین جلد دوم آن را هم خواندم، ولی آنچه می‌خواستم را نیافتم !!

یکی از دلایلی که این کتاب را در میان انبوهی از کتب مدیریت زمان انتخاب کردم، حوزوی بودن نویسنده آن بود؛ که به خاطر همین از نویسنده توقع داشتم که نظرات اسلام و دین را در این زمینه بیان کند، نه اینکه همان حرف‌های دیگران (به خصوص غربی‌ها) را بازگو کند و مانند برخی دیگر از آخوند‌ها چند روایت و آیه هم برای تایید آن‌ها بیاورد!!


خلاصه ما به دنبال چیزی دیگر در این کتاب می‌گشتیم که نیافتیم؛ ولی در کل کتاب آنچنان بدی هم نبود، اصولی را که البته ممکن است ۹۵ درصد آن‌ها را از قبل می‌دانستید و یا بدهی بوده است در کنار هم و در یک مجموعه آورده است.

در مورد جلد دوم این کتابچه بگویم که مانند جلد اول است و در تکمیل و ادامه‌ی آن آمده است، و البته اگر هم جداگانه خوانده شود مشکلی پیش نمی‌آید؛ یعنی می‌توانید بدون خواندن جلد اول، جلد دوم را بخوانید.


این مجموعه جلد سومی هم دارد، که البته هنوز موفق به خواندنش نشده‌ام، البته این جلد سوم که کمی مطالبش بیشتر است، ویژه شب‌های قدر است، یعنی مدیریت زمان در شب‌های قدر را بیان می‌کند که منتظر ماه مبارک هستم که فرا برسد و من بتوانم در حوالی شب با برکت قدر این کتاب را بخوانم.



کتاب مدیریت زمان ویژه شب‌های قدر 

نظرات  (۱)

به نظر من کتاب نسبتاً جامع، کامل و بدون پیرایه بود.
مصداق ها و نمونه سازی هایش هم با فرهنگ و عادت های مرسوم جامعۀ ما همخوانی داشت.
پاسخ:
و شاید من توقع زیادی داشتم، نمی‌دونم؟!