چه کسی باورش میشد که از بوسه زدن بر در و دیوار تو مَنع شویم ای حَرَم؟ به ذهن چه کسی خطور میکرد که ممکن است این فاصله بین ما و ضریح ایجاد شود؟ ای حرم تو بگو چگونه زندگی کنیم وقتی که حق زیارت نداریم؟ زیارت با فاصله کجا؟ در آغوش ضریح زیارت کردن کجا؟
اصلا لعنت به هرچه تکنولوژی پیشرفته اگر قرار باشد فاصله ایجاد کند!
شما اینجا تصویر را میبینید، اما من وقتی این فاصله را میبینم، وقتی میبینم زائری دور ضریح طواف نمیکند، آنچنان بغض گلویم را میفشارد که توان ایستادن را از پاهایم میگیرد. اگر بتوانم اندکی مینشینم که اقلا کمی هوای صحن به مشامم بخورد، هر چند هوا گرم است ولی ای حرم! این گرما در نزدیکی تو همان نسیم خنکای وعده داده شده است. نسیمی که اگر پیشرویش قرار بگیریم، به عالم ملکوت میبردمان. و چه خوش سفری است.
ای حرم گوشه چشمی هم به حال زار ما داشته باش؛ ما آخر از این دوری دق میکنیم!