فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غرب» ثبت شده است

در نظرات ذیل چند یادداشت که اخیرا و مرتبط با جنگ ترکیبی نوشته شده بود یک مسئله و سوال وجود داشت؛ آنهم این که "چرا این قدر دشمن دشمن می‌کنید؟" و یا اینکه کو دشمن؟ چرا تقصیرات را گردن دشمن می‌اندازید؟ چرا ناکارآمدی را قبول ندارید و از این قبیل.

در این یادداشت می‌خواهم از منطقی که در پس اندیشه خود دارم بنویسم؛ همان اندیشه و منطقی که باعث می‌شود نقش دشمن در تحلیل‌هایم پررنگ باشد.

ایرانِ اسلامی یک چالشی بزرگی دارد با مستکبرین، با دنیای استکبار؛ به این چالش و درگیری باید نگاه کلان داشت.

مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، «پیشرفت» کند، رونق بگیرد، در دنیا بدرخشد، منطق «لیبرال‌دموکراسی» دنیای غرب باطل خواهد شد.


چرا «لیبرال‌دموکراسی» برای مستکبرین اینقدر اهمیت دارد؟

با منطق لیبرال‌دموکراسی، غربی‌ها توانستند حدود سه قرن همه‌ی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانه‌ی ایجاد دموکراسی و به بهانه‌هایی مانند این، اموال آن کشور را، خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند مثل هند. اگر کمی از تاریخ هند بخوانید و کمی هم از اوضاع امروز هند مطلع باشید، خواهید فهمید که این بدبختی و بی‌چارگی امروز هند از کجا ناشی می‌شود. اگر علاقه داشتید کتاب سه جلدی «نگاهی به تاریخ جهان» اثر نهرو را بخوانید.

یک نمونه دیگر که با همین منطق توسط مستکبرین نابود شد، همین کشور همسایه؛ افغانستان است. به بهانه‌های واهی ۲۱ سال دزدیدند و بردند و کشتند و نابودکردند و در نهایت هم مفتضحانه مجبور به ترک آنجا شدند.


حال اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق «لیبرال‌دموکراسی» را رد کند و با یک منطق واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرال‌دموکراسی بِایستد، واضح است که این خود باعث شکست لبیرال‌دمکراسی است و مایه دلگرمی مستضعفین؛ و نظامی که با «پیشرفت» و موفقیت‌ِخود  آن‌منطق را درهم خواهد شکست، جمهوری اسلامی است.


لیبرال‌دموکراسی بر پایه‌ی «نفیِ دین» بنا شده بود، و جمهوری اسلامی بر پایه‌ی «دین» بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک «نظام مردمی» است. یک 
دلیل و شاهد هم برای مردمی بودن همین است که بعد از رحلت امام تا امروز، دولت‌هایی که در جمهوری اسلامی سر کار آمدند، هیچ دو دولتی از لحاظ فکری شبیه هم نبودند. یک دولت آمده، دولت بعدی با یک تفکّر دیگری سرِ کار آمده است.


مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی در حال «پیشرفت» است، رونق میگیرد، و این پیشرفت را همه‌ی دنیا می‌بینند و به آن اعتراف میکنند و این برای غرب غیر قابل تحمّل است؛ این ریشه اصلی چالش و درگیری است؛ هرچند که در داخل هستند کسانی که تحت تاثیر تبلیغات این پیشرفت را نمی‌بینند و یا منکر آن هستند. این تحریم‌ها و این فشار‌ها هم به خاطر پیشرفت ایران است به خاطر قوی شدن ایران است، به خاطر ترس از ایران قوی و پیشرفته است؛ ایران قوی و پیشرفته که باعث تضعیف منطق و ابزار چپاول استکبار می‌شود. پس  چالش اصلی چالش «پیشرفت و عقبگرد» است. و خط مقدم این دشمنی هم آمریکا است.


چند نمونه از پیشرفت‌ها:
در همین چند هفته‌ای که اکثرا به مشغول به اغتشاشات بودیم، چندین پیشرفت در عرصه‌های مختلف داشته‌ایم که در ادامه اشاره‌ای به بعضی از آن‌ها می‌کنم؛ از شما تقاضا دارم منصفانه به این موارد را در ذهن خود مرور کنید و بگویید کدام یک از این‌ها پیشرفت نیست!
یکی از پیشرفت‌های بزرگی که در همین چند هفته رقم خورده است؛ 
دستیابی دانشمندان ایرانی به روشی جدید برای درمان سرطان خون می‌باشد، پیشرفت بعدی بومی‌سازی یک دستگاه کلیدی برای چاه‌های نفت و گاز، اقدام مهم بعدی افتتاح خطّ آهن بخش مهمّی از بلوچستان که در واقع خط شمال به جنوب است، خلیج فارس و عمان را به خزر وصل می‌شود، یک پیشرفت که باعث سوزش زیادی برای دشمنان داخلی و خارجی شده است راه‌اندازی پالایشگاه فراسرزمینی است، شش نیروگاه برق در همین چند هفته بهره‌برداری شده است، اگر به یاد داشته باشید همین چند سال اخیر دولت قبل در تابستان مشکل برق داشتیم و گاها در زمستان مشکل گاز. یکی از بزرگ‌ترین تلسکوپ‌های جهان در همین روز‌هایی که ما مشغول به «زن، فحشا، هرزگی» بودیم، رونمایی شد. از موشک ماهواره بر رونمایی شد. اگر واقعا به دنبال حقیقت هستید همین موشک هایپرسونیک را سرچ کنید و ببینید این چه فناوری است که به آن دست‌یافته‌ایم و وجدان‌تان را قاضی کنید که این‌ها پیشرفت هست یا نه؟!


منکر مشکلات نیستیم!
و البته که در واقعیت جامعه مشکلات هم هست؛ و عمده هم مشکلات اقتصادی هست و 
مهم‌ترین مشکل ما هم امروز مشکل اقتصادی است؛ چنانچه مشکل اقتصادی اختصاص به ایران ندارد البته شرایط ایران متفاوت است. و البته که دهه‌ی ۹۰ به لحاظ اقتصادی، وضعیت خوبی نداشتیم ولی از طرفی نباید تلاش‌هایی که در حال انجام است برای بهبود وضعیت اقتصادی را منکر شد، این بی‌انصافی است. و برای رفع این مشکل اقتصادی باید تلاش کرد اتفاقا باید همه بیایند پای کار حل این مشکل.


و امّا وظیفه در این مقطع چیست؟
فکر می‌کنم وظیفه در این مقطع کاملا روشن باشد؛ اینکه نقطه‌ی کلیدی «پیشرفت» است، و ایران اسلامی پیشرفته و قوی راه حل تمام چالش‌ها است؛ اینکه صحنه‌ی جهاد و مبارزه امروز، پیشرفت است؛ با مرور دوباره‌ی قلم‌فرسایی‌های بالا به این‌ نتیجه می‌توان رسید.
امروز باید به هر نحوی و در هر زمینه‌ای که امکانش را داریم مشغول پیشرفت و ساختن ایران شویم؛ ساختن ایران قوی و پیشرفته؛ و از طرفی هم باید پمپاژ امید کرد؛ چرا که نه تنها مبارزه خود نیازمند «امید» است بلکه دشمن برای مانع پیشرفت شدن، در حال ایجاد ناامیدی و یاس است؛ پس یک از صحنه‌های مبارزه می‌شود ایجاد امید و مقابله با ناامیدی‌ها. امید‌هایی که منجر به پیشرفت همه جانبه‌ی ایران اسلامی بشود؛ که جان مایه پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی، اراده‌ی ملی و مردم‌سالاری است.

هشدار مهم آقای میرباقری :
خطرناک ترین پدیده ای که میتونه اتفاق بیفته در پساکرونا این است که.....

بزرگترین مزاحم طرح آندلس سازی...

توطئه است....

شدیدا توصیه به تماشای کلیپ.

خیلی دوست‌دارم بعد از تماشای این کلیپ، نظرتان را بدانم.

قبلا در مورد تکنولوژی، کتاب‌هایی پیشنهاد داده بودم؛ مثل کتاب اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟ و یا کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی و همچنین احساس می‌کنم که از کتاب‌های مینیمالیسم دیجیتال و کار عمیق هم برای‌تان حرف‌هایی زده باشم -پست‌هایش را پیدا نکردم!- به هر حال در این دوران که بعضی‌ها می‌گویند از عصر اطلاعات و انفجار اطلاعات گذشته‌ایم و به عصر ضد اطلاعات -اطلاعات دروغ- رسیده‌ایم این قبیل مباحث در غرب زیاد مورد بحث و توجه است. و البته خوب طبیعی است که آن‌ها که زود‌تر به این تکنیک‌ها دست‌یافته‌اند، زود‌تر هم با معایب و مشکلات آن برخورد داشته باشند؛ امّا اینکه ما این مشکلات را همین حالا نمی‌بینیم و گمان می‌کنیم که باید خودمان به مشکل برخورد کنیم تا بعد در مورد آن تصمیم گیری کنیم، جای بسی تعجب است! چرا که از طرف دیگر می‌گوییم که باید تکنولوژی را از غرب بگیریم و در نگاه افراطی‌تر می‌گویند که باید مدرنیته را از غرب بیاوریم. و اصلا متوجه مشکلاتی که مدرنیته پدیدآورده است نیستند.

مستند معضل اجتماعی هم از این قبیل مباحث است که شدیدا شما را به تماشای آن توصیه می‌کنم. از نان شب آن را واجب‌تر می‌دانم. حال خود دانید. البته در مورد این مستند باید این را بگویم که ریتم تندی دارد و از آن دسته فیلم‌هایی نیست که بشود با لم دادن جلوی تلویزیون و احیانا تخمه شکستن تماشا کرد؛ بلکه باید به صفحه نمایش میخکوب شد. تا به‌حال چندین مستند درباره جنبه‌های مختلفی از تاثیرات منفی فضای مجازی به خصوص شبکه‌های اجتماعی و سوشال مدیا‌ها بر روی زندگی انسان‌ها ساخته شده‌اند، اما هیچ‌کدام این‌قدر کلی به موضوع نگاه نمی‌کردند.

هر چند این مستند را نتفلیکس که یک شرکت رسانه‌ای حامی دموکراتهاست یا بهتر بگویم دموکرات‌ها این شرکت رو حمایت می‌کنند و این مستند کاملا در جهت برآوردن یک هدف سیاسی و به قصد تخریب ترامپ تهیه و تدارک دیده شده، اما فارغ از این مسئله مشتمل بر محتوایی متنی از زیست امروز آمیخته ما با شبکه‌های اجتماعی است. اگر هم می‌گویید به این شدت هنوز در جامعه ما زیست آمیخته با شبکه‌های اجتماعی وجود ندارد که البته من تا حدی منکر هستم ولی باز هم می‌گویم باشد، این فردای ما را نشان می‌دهد. فردایی بسیار نزدیک که شاید بهتر است بگوییم بعداز ظهر  یا شب ما را نشان می‌دهد. و آنچه ما در پیش داریم دیگرانی آن را تجربه کردند. البته در خود همان غرب هم آن چنان این تفکر رواج پیدا نکرده است و در حد گفتمان باقی مانده است و هنوز راه در پیشرو دارد تا به خواسته جمعی و انقلاب برسد.

برای مطالعه بیشتر و بهتر در مورد این مستند به این مقاله از روزنامه فرهیختگان نگاهی داشته باشید. هر چند می‌دانم اگر مستند را تماشا کردید آنچنان در بهت فرو می‌روید که ناخواسته به سمت این مقاله کشیده می‌شود تا کمی بیشتر از آن بدانید. امّا به هر حال اگر هنوز تحریک به تماشای این مستند نشده‌اید، این مقاله را بخوانید.

و سخن آخر اینکه اگر این مستند را دیدید به این نکته هم توجه داشته باشید که چه کسانی این مستند را ساخته‌اند و چه کسانی این حرف‌ها را می‌زنند؟ توجه داشته باشید که سنت‌گرایان نیستند که این مستند را ساخته‌اند بلکه این مستند با پشتیبانی دموکرات‌ها ساخته شده است. یعنی خودشان می‌گویند که چه بلایی بر سر جامعه بشریت آورده‌اند.


در پایان خواهشم از دوستانی که این مستند را دیدند -چه بعد از این پست و چه بعدا- این است که حتما نظر خودشان را برای من هم بفرستند. برایم مهم است. ممنون!

مدرنیته و نفسانیت امانیسم عامل تمام بدبختی بشر امروز است، نمونه بارز جنایت‌های مدرنیته کشتار‌های بی‌سابقه جنگ جهانی اول و دوم است و حتی این ویروس کرونا هم ریشه در آن دارد؛ که در آینده مشخص می‌شود جنگ جهانی سوم بوده است یا نه!

اسکافیلد و بلیک دو سرباز جوان انگلیسی در مأموریتی غیر ممکن باید با پیغام بردن برای گردان دوم جان ۱۶۰۰ نفر را نجات دهند. آن‌ها زمان بسیار کمی‌دارند و عقربه‌ها به سرعت پیش‌ می‌روند و آن‌ها باید خود را سریع‌تر به گردان برسانند تا این گردان در تله‌ای که برای‌شان آماده شده نروند. و از طرفی بلیک یک انگیزه شخصی هم دارد؛ برادرش. برادر بلیک در این گردان خدمت می‌کند و جان او هم در خطر است.

خط داستانی نسبتا جذابی دارد بخصوص که تلاقی‌های مرگ و زندگی در آن جریان دارد. امّا اگر بخواهم بگویم آموزنده بود، نمی‌توانم بگویم؛ حداقل برای من آموزنده نبود و ارزش وقت‌گذاری نداشت، به‌خصوص در این مقطع که فرصت‌هایم خیلی محدود شده است. امّا نکته‌ای که به نظرم جالب آمد و شما هم اگر این فیلم را تماشا کردید به آن توجه کنید این است که در هر صحنه‌ای از این فیلم،‌ خاطراتی که از دوران دفاع مقدس شنیده‌ام، به ذهنم تداعی می‌شد، البته نه به خاطر شباهت بلکه به خاطر تضاد بسیاری که داشتند. حتما فیلمی و یا کتابی از دوران دفاع مقدس خوانده‌اید؟ وقتی در مقام مقایسه برمی‌آییم واقعا تفاوت را احساس می‌کنیم و معجزه بودن ۸ سال دفاع مقدس خودمان را درک می‌کنیم. مثل وقتی که کتاب در غرب خبری نیست و یا کتاب وداع با اسلحه را می‌خوانیم.

تازه مستند ایکسونامی رو تموم کردم و توی شُک هستم.

حتی نمی‌دونستم معرفی و توصیه به دیدنش کار درستی هست یا نه؟ البته خود مستند گفته که +۱۸ هستش. امیدوارم که از توصیه به تماشای اون پشیمون نشم. اگه شما به توصیه من این مستند رو دیدید و پشیمون شدید بهم خبر بدید.

از نقد فیلم چیزی سردر نمی‌یارم چه برسه به این که مستند هستش، ولی می‌تونم بگم که کار بود که آدم رو خیره خودش میکنه!

چیزی که احساس می‌کنم مستند بهش نپرداخته بود علت‌های این سنامی بود و همچنین دست‌های‌ پشت پرده.

پیشنهاد میکنم دوستان وبلاگ‌نویس بعد از تماشای این مستند یه پست درموردش بنویسن، حتی شده یه جمله. و باعث خوش‌حالی من هستش که لینک پست رو توی نظرات بفرستن تا من هم بخونمش.


تماشای رایگان ایکسونامی در فیلم‌گردی

کانال مستند ایکسونامی

از این غربی بازی‌هایی که یک روز را در تقویم برای بزرگ‌داشت اختصاص دهیم، خوشم نمی‌آید. بهانه‌ای می‌شود برای آنکه بگویند ما تمام حق را ادا کردیم. چرا طلب کار هستید؟ یک روز به نام‌تان زدیم دیگر چه  می‌خواهی؟

در تمام موارد آدم این چنین حسی را دارد. حتی وقتی که روز مادر می‌گیریم احساس می‌کنیم که با دادن یک گل تمام حقوق مادر را ادا کرده‌ایم و تنها باید در همان روز مادر به فکر مادر بود.

به هر حال یک روز در تقویم‌مان روز قلم نام گرفته است و ما ناچار هستیم که به شما دوستان عزیز تسلیت بگوییم. هم به شما دوستان و هم به تمام قلم به دستان و اهل قلم.

به خاطر ظلم‌ها که در حق‌شان روا شد. به خاطر حقوقی که پایمال شد. حلقوم‌ها را شاید بتوانند ببرند، ولی فریاد‌ها را هرگز!

گفتگو از تمدن اسلامی، آن هم به صورتی که مدّ نظر شیعه است علاوه بر آنکه مانع انحراف از اهداف اصلی می‌گردد، ان شاء الله عامل ظهور بابرکت امام معصوم علیه السلام خواهد شد.

سلسله مباحث این کتاب در صدد است در شرایطی که بشریت از فرهنگ مدرنیته سرخورده است و به فکر راه چاره‌ای اساسی است، او را متذکر فرهنگی نماید که عاقبت زمین و زمینیان باید به سوی آن فرهنگ باشد تا وعده‌ی اقامه‌ی حق صورت بالفعل به خود بگیرد و هرچه زودتر جهت‌گیری بشر به سوی آن تمدن شروع شود، بشر به همان اندازه زودتر به بلوغ خود نزدیک‌ می‌گردد.


لذا برای فهم کتاب، آشنایی با فرهنگ مدرنیته و غرب لازم است، پیشنهادم کتاب‌های همین نویسنده است.

گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی

علل تزلزل غرب

خطر مادی شدن دین

فرهنگ مدرنیته و توهم 

و ...

آماری که از کشور‌های غربی تهیه کرده‌اند، می‌گوید: بیش از ۹۰ درصد استفاده‌ از کامپیوتر جهت سرگرمی با بازی‌های رایانه‌ای است!


فرهنگ غرب که راه آسمان را به سوی خود بسته و راه پرکردن تنهایی خود با معنویت را گم کرده است، کامپیوتر می‌سازد؛ چون می‌داند در آن فرهنگ سخت نیاز به چنین سرگرمی دارد. لذا قابل پذیرش می‌شود و پیرو آن در هر قومی هم که مبتلا به روح غربی شد، قابل پذیرش می‌شود. و بعد از مدتی با زندگی انسان‌ها طوری گره می‌خورد که دیگر فرصتی برای پرکردن تنهایی‌ها از طریق ارتباط با عالم معنا برایشان نمی‌ماند.

منبع: تمدن‌زایی شیعه / اصغر طاهرزاده / ص۳۸۶


پی‌نوشت:

برای فهمیدن آنچه در این چند خط آمده لازم است اصل کتاب خوانده شود، که اگر خواستید می توانید با کلیک‌نوازی روی نام کتاب، آن را دانلود کنید و بخوانید. 

از وقتی این قسمت را خواندم، فکری ذهنم را به خود مشغول کرد، که از دلایل کم رنگ شدن حضورم در وبلاگ است؛ اینکه شاید وبلاگ‌نویسی من هم این گونه باشد؛ یعنی چون سخت نیاز به سرگرم شدن دارم و راه‌ها را به روی خودم بستم، به وبلاگ روی آوردم. و برای موجّه جلوه دادن کارم دلیل تراشی کردم!! 

و حتی خیلی از کتاب‌خوانی‌هایم!!!


به نظرتون چقدر از وبلاگ‌نویسی‌هامون سرگرمی و یه نوعی بازی به حساب می‌یاد؟

این همان پستی است که به مناسبت ۴۰ سالگی انقلاب قصد تایپ کردنش را داشتم، اگر حوصله ندارید، اصلا نخوانیدش، چرا که بدون توجه تمام و کمال و بدون تمانینه خوانی، فایده‌ای ندارد.



انسان از نظر ساختار به گونه‌ای است که اگر بخواهد نیاز‌هایش به طور کامل برآورده شود، ناچار به زندگی اجتماعی است. و اجتماع هم تنها وقتی پاسخگوی کاملی برای نیاز‌های بشر است که دارای قانون باشد، و آن قانون باید دارای منشا قدسی باشد و از طرف خالق عالم و آدم فرستاده شده باشد تا پاسخگوی تمام ابعاد بشر گردد.


اما غرب جدید - تو بخوان مدرنیته خواست - بدون قانون قدسی زندگی اجتماعی خود را اداره کند، در نتیجه دچار بحران وضع کنونی شد.

عنایت دارید که فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مابازای خارجیِ اندیشه‌ی انسان‌ها هستند. لذا باید مواظب بود که تکنیک غرب ما را مقهور خود نکند، چرا که این غرب جدید که از عالم قدس بریده است، خود را پشت تکنیک پنهان کرده است. و از طرفی تکنیکِ موجود برخاسته از همان فرهنگی است که غرب برای خود انتخاب کرده است. فرهنگ بریده از قدس. 

و هر تمدنی فرهنگ و ابزار مخصوص خود را می‌سازد و استفاده از آن ابزار ناخودآگاه فرهنگ مخصوص به خود را به همراه دارد. شما نمی‌توانید ادعا کنید که از ابزار استفاده می‌کنید و فرهنگ نهفته در آن هیچ اثری در شما ندارد!

و تمدن غرب به خاطر وهمزدگی‌اش مقابل قداست‌های الهی می‌ایستد و به همین دلیل هم در نهایت نابود می‌شود.  و آنچه در نهایت در تاریخ می‌ماند تمدن دینی است با قرائت تشیع از اسلام. و انقلاب اسلامی شروع و طلوع آن تمدن است. 

پس بدان این همه دشمنی و کینه غرب بی‌دلیل نیست، کودکی که در خواب می‌دیدند به دنیا آمده و موسی وار رشد می‌کند و آن‌ها اطمینان دارند که به دست این موسی نابود می‌شوند. 

لذا در این ۴۰ سالگی افت خیز‌های اجرایی نباید ما را از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی غافل کند و از جهت‌گیری آن به سوی تمدن اسلامی ناامید نماید. تمدنی که با انکشاف ابعاد پنهان طبیعت باعث نابودی تمدن غرب می‌شود که فقط به سلطه برطبیعت می‌اندیشد.


و با این توصیف‌ها تو خود فکرش را بکن وقتی یک انسان به ۴۰ سالگی می‌رسد، می‌گوید به پختگی نسبی رسیده است؛ حال این انقلاب کودکی که تولدش لرزه بر تمدن غرب انداخت اینبار به ۴۰ سالگی رسیده و از ترسی که هیبت ۴۰ سالگی در دل تمدن غرب انداخته، شلوارش کثیف شده است. و البته که به این راحتی دست از سر ما و انقلاب ما بر نخواهد داشت، بلاخره بحث فنا و نابودی است.


و حال که خواندید، خوشحال می‌شوم که نظر شما را بدانم؟