فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب» ثبت شده است

دیروز با وجود آنکه جمعه بود و معمول جمعه‌ها ناهار را دیر‌تر می‌خوریم، ولی دیروز زود‌تر ناهار را خوردیم و آماده‌ی رفتن به راهپیمایی بر علیه اغتشاشات و آشوب‌ها شدیم.

نماز جمعه دیروز خیلی شلوغ‌تر شده بود؛ شاید به راحتی بتوان گفت که سه یا حتی چهار برابر هفته‌های قبل جمعیت آمده بود.

در راهپیمایی شرکت کردیم، هر چند هوا گرم بود و حتی قطره‌ای آب هم پیدا نمی‌شد و یک شیر آبی هم که کنار خیابان بود، یک شلوغی داشت که آدم پشیمان می‌شد از آنکه به سمتش برود، هر چند آن شیر آب گرم هم غیر شرب بود!
با تمام این وجود، راهپیمایی دل چسبی بود؛ اینکه می‌دیدی سیل خروشان مردم از زن و مرد و بچه و جوان و نوجوان و دختر و پسر و پیرمرد و پیرزن و ... برای حمایت از کشورشان، از نظام‌شان آمده‌اند و این سیل مردمی تمامی ندارد،‌ احساس هویت می‌کردی، احساس دلگرمی می‌کردی.

همانطور که در روز‌های قبلش به نیروی‌های نظامی غبطه می‌خوردم که کتک خور این نظام مقدس هستند، الان هم که این تکریم‌ها،‌ این احترام‌ها و پشتیبانی‌ها را از جانب مردم دریافت می‌کردند، باز هم به حال خوش‌شان غبطه می‌خوردم. البته که نوش جانشان و گوارای وجودشان، این‌ها در قبال خدمت‌هایشان و زحماتشان است.

شرکت ما در این راهپیمایی، اصلا و ابدا از این باب نبود که جمعیت را زیاد کرده باشیم و یا اینکه دین خود را ادا کرده باشیم، اصلا و ابدا. شرکت ما فقط و فقط برای خودمان بود، برای آن بود که بهره‌ای از این حرکت ببریم، برای آن بود که خود را در این حرکت مقدس سهیم کنیم، مثل راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن و دیگر راهپیمایی‌ها؛ حضور ما اصلا این برای افزایش جمعیت و به چشم آمدن جمعیت نبود، می‌دانستم آنقدری مردم می‌آیند که اصلا احتیاجی به حضور ما نیست، بلکه این ما هستیم که نیازمند حاضر شده و شرکت در این راهپیمایی هستیم،‌ مانند نماز جماعت در مسجد؛ در مسجد نماز جماعت با شکوه در حال برگزاری است، اینکه ما تلاش می‌کنیم خود را به مسجد برسانیم و از ابتدای نماز، در آن شرکت کنیم، نه به خاطر با شکوه‌تر کردن نماز است که اگر این خیال باطل را داشته باشیم، خسران و دنیا و آخرا را برای خود خریده‌ایم، بلکه برای بهره بردن خودمان از این نماز جماعت است؛ دقیقا عین راهپیمایی‌هایی که برای دفاع از این نظام مقدس شرکت می‌کنیم.

پی‌نوشت:
تمام این حرف‌هایی که گفته شد را با جان و دل قبول دارم و از روی عقیده به این نظام و انقلاب و این کشور گره خورده‌ام، ولی این‌ها مانع نمی‌شود کاستی‌ها و ضعف‌ها و اشتباهات را نبینم و به دنبال توجیه و ماله‌کشی باشم.

«تحریم آخرین حربه‌ی دشمن است و انسان عاقل میداند که باید آخرین حربه را از دست دشمن خارج کند نه آن که در برابر آن منفعل شود»

«اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی، اسلامی و عزتمندانه تحریم‌ها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد که ابتکار آن به دست شما است»
سخنان رهبر در تاریخ (26/9/99)

دکترین دفع تحریم رهبر معظم انقلاب  در دولتهای ۱۱ و ۱۲ به‌خوبی دیده نشد، بلکه نادیده گرفته شد. امّا اکنون با تغییر رویکرد دولت ۱۳ در بسیاری از زمینه‌ها از جمله در حوزۀ اقتصادی به این دکترین نیز عطف توجهی شده است و نتیجۀ آن برون رفت ایران از مضیقه‌های اقتصادی خواهد بود. 
این برای دشمن خسته و رو به افول یک تصویر دهشت‌آور است. طبعاً تمام تلاش خود را میکند که این حرکت‌ها را کُند کند یا به تعویق بیاندازد.

دشمن هم به خوبی میداند که با چند آشوب خیابانی ـ بخصوص در این دولت که عاقل است و انقلابی است و آینده‌ی خوبی پیش روی خود دارد ـ نمیتواند اقتدار ایران را به هم بریزد، ولی در ضمن میداند که نباید بی‌کار بنشیند و اجازه‌ی پژواک یافتن توفیقات دولت انقلابی را بدهد. و جنگ نرم البته همیشه در صدر میدان‌های نبرد دشمن با ملت قیام کرده ایران اسلامی است.

هیاهوی امروز سر حجاب و گشت ارشاد و بحث‌هایی از این قبیل نه به اندازۀ حربۀ «تحریم» وزن اجتماعی دارد و نه می‌تواند فشار چندانی به جامعه وارد کند. البته انتخاب یک موضوع چندوجهی در یک زمان بسیار بسیار سنجیده پیام‌آور این نکته است که دشمن خوابیده و خموش نیست و از روی مطالعه و با تمهیدات فراوان به عملیات می‌پردازد. 

ولی در عین حال اگر خوب به موضوع نگاه شود معلوم می‌شود دشمن فکور و چالاک و جدی ما خیلی دستش خالی شده که به این موضوع دست چندم و دارای برد پایین، این طور چسبیده است. ما در تجربه‌ی انقلاب و نظام اسلامی در موضوع زن و حجاب دست پایین و منطق ضعیفی نداریم و این طبعاً برای دشمن امر پنهانی نیست.  

این هجمه‌ی پرتکلف و این هماهنگی گسترده نشان می‌دهد که دشمن نگران فرداهای گام‌هایی است که دولت انقلابی و ایران اسلامی پیش روی خود دارد. همان طور که حضرت آقا نیز توجه دادند، تحریم دارد از نفس می‌افتد و دولت عاقل سیزدهم توجه خود را به واقعیت‌ها معطوف کرده و مسیرهایی را در پیش گرفته که طعمه را از دام دشمن فراری خواهد داد. (برداشت آزاد به همراه دخل و تصرف از اینجا)

امسال هم زنده ماندیم تا یکبار دیگر با محرم معاشقه داشته باشیم، تا طعم چای‌ روضه را بچشیم، تا با گریه درسوگ تو بار سبک کنیم، تا برایت مشکی بپوشیم، تا ...

نباید فراموش کرد که این دو ماه خیلی گران تمام شده است، خون‌ها ریخته شده است تا حفظ شود! روزگاری بود که گریه بر حسین جرم بود، چه برسد به مجلس عزا گرفتن ... آری روضه‌ی هر شب ما برکت روح الله است، یک دنیا مجاهدت پشت این روضه‌ها است؛ قدرش را بدانیم و آنچه در توان داریم دریغ نکنیم.

تحلیل «سلام فرمانده» کار یک یا دو یا صد یادداشت نیست، کار یک یا دو یا صد جلسه هم نیست. پدیده‌ی سلام فرمانده که دیگر در حال جهانی شدن است به راحتی قابل تحلیل نیست و آنچه در فضای مجازی مطرح می‌شود بیشتر بازی با الفاظ است تا نقد و تحلیل؛ به جای واقعی به تماشای این پدیده نشستن در حال تفسیر خود هستند، نه این پدیده‌ای که عمق اثرگذاری آن و گستره نفوذ آن به حدی است که دیگر دشمنان نتوانستند آن را تحمل کنند. پدیده‌ای که این چنین فراگیر می‌شود، با گذر زمان خود را نشان می‌دهد، شاید چند صباح دیگر این سرود از یادها برود و یا جایگزین آن بیاید، امّا آنچه پدید آورده است قابل چشم‌پوشی نیست.

این سرود امید به آینده را متذکر می‌شود، امیدی در دل فلسفه تاریخ انقلاب اسلامی. ما آینده انقلاب اسلامی را به ظهور می‌شناسیم، و این سرود متذکر و زنده کننده این آرمان است. ظهوری که در همین نظام است و ظهوری که نقطه‌ی کامل این نظام است، نه اینکه ظهور حضرت چیزی جدای از این انقلاب باشد. «سلام فرمانده» باور فلسفه تاریخ این انقلاب را متذکر می‌شود و آن هم ظهور حضرت حجت است. و نهادینه شدن این باور در قلب دو یا سه نسلی که در آینده برسرکار این نظام هستند، پدیده‌‌ی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت، حتی دشمنان هم احساس خطر کردند.

در ادامه می‌توانید این شعر بلند انقلابی و پر از معانی زیبای محمد کاظم کاظمی را بخوانید برای طولانی نشدن پست، شعر در ادامه آمده است. همچنین می‌توانید موسیقی از حامد زمانی که قسمت‌هایی از این شعر را خوانده است گوش دهید. دانلود موسقی.

اگر شعر را خواندید خوش‌حال می‌شود بیت‌هایی از شعر را که دوست‌داشتید در قسمت نظرات با من به اشتراک بگذارید!

باید به این برسیم که ما در بن‌بست عقلی قرار داریم.
     قبول است آدمِ خوب بسیار داریم ولی این بحث جداگانه‌ای است.

اگر بناست انقلاب اسلامی به جاهایی برسد، با برگشت تفکر به جامعه ممکن است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۲ فروردین روز امامت امت مبارک

متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب به این شرح است:
بسمه تعالی
بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه‌ی جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده‌ی کتاب باید تقدیر و تشکر شود ان‌شاءالله. / مرداد ۹۸.(منبع)
 
وقتی رهبر انقلاب در مورد این کتاب اینگونه سخن می‌گوید دیگر من چه می‌توانم بگویم؟ تنها می‌توانم بگویم این جاذبه و کششی که ایشان از آن صحبت می‌کند من هم هنگام خواندن کتاب تجربه کردم. با وجود آن که مخاطب این کتاب نوجوانان است، برای جوانان هم جذاب خواهد بود و تا حدودی برای بزرگسالان. از آن کتاب‌هایی است که می‌تواند شما را مجبور کند در یک نشست تمامش کنید. و این تصویری که رهبر انقلاب می‌گویند درست و واقعی است، بسیار زیبا و هنرمندانه روایت شده است. و واقعا اگر می‌خواهید از شرایط قبل از انقلاب اطلاع کسب کنید داستان مفیدی است به خصوص اگر می‌خواهید فرزندان‌تان هم آن را بخوانند.
در این کتاب  داستان زندگی خانواده‌ای از طبقه‌ی متوسط به تصویر کشیده می‌شود که در مقطع تاریخی هفدهم شهریور تا بیست‌و‌ششم دی‌ماه ۱۳۵۷ درگیر مبارزات علیه رژیم ستمشاهی شده‌اند. تک‌تک اعضای خوانده حتی عزیز با دعا‌هایش و حتی پدری که مخالف مبارزات بود.

حشن ۲۲ بهمن در مدارس به مسابقه ماست‌خوری می‌گذرد البته کار فرهنگی هنری هم می‌کنند منظورم تئاتر است؛ تئاتری که هیچ نمی‌آموزد و فقط به دنبال لوده‌گری و دلقک‌بازی هستند.
 بی‌انصافی هم نکنیم، گاهی گروه سرود هم اجرا دارد ... ان‌شاء الله که سرود انقلابی اجرا می‌کنند.

اگر یک مدیر مدرسه خیلی انقلابی باشد و به خواهد گذارش خوبی رد کند، به حاجاقا می‌گوید که برای بچه‌ها حرف بزند ... که شما تصور کنید دانش‌آموزان ابتدایی را که مجبورا حرف‌هایی را بشنود که هیچ درکش نمی‌کنند... حتی دبیرستانی‌هایش هم این‌‌روز‌ها حوصله گوش‌دادن ندارند!
 
یک روز مدرسه را برای جشن تعطیل می‌کنند و همه‌اش به لودگی می‌گذرد ... بدون هیچ کار هنری که با به نمایش گذاشتن باور‌های انقلاب، سطح شعور بچه‌ها را بالا ببرد... آیا نمی‌توان با یک کار فکر شده و هنری تاریخ معاصر را با زبان ساده برای کودکان روشن کرد؟ تا مجبور نباشیم مسابقه ماست‌خوری برگذار کنیم؟
 
این‌گونه است که وقتی از میانگین سنی اغتشاشگران و فریب خوردگان بنزینی آمار گرفته می‌شود بین ۱۸ تا ۲۲ سال هستند.(این‌را شاید بعدا بیشتر در موردش بنویسم)
وقتی از گفتمان انقلاب با جوانان‌تان صحبت نکنید و در فضای آکادمیک قبل از دانشگاه هم که هیچ برنامه‌ای برای آن نداشته باشید چه توقعی دارید؟
از آموزش دانشگاه‌ها که ناامیدم؛ وقتی مبنای علمی شدن، ملحد شدن است، چه توقعی دارید؟ مگر آنکه جوانان خود دست به کار شوند ... همانطور که در گوشه و کنار مجاهدت‌های‌شان به گوش می‌رسد.
 
 
پی‌نوشت بی‌ربط:
دوستانی که در این هوای سرد در راهپیمایی شرکت کردند، اجرکم عندالله.

اوج اخلاص را ببین!

چهلم شهادتش در ۲۲ بهمن است.

📌 به مناسبت ۹دی؛ برگرفته از سخنان آقای پناهیان

آیا این جناح‌بندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟! مثلاً گفته می‌شود که یک جناح، ارزشی‌تر یا آرمان‌گراتر هستند و جناح دیگر، واقع‌بین‌تر و عقلانی‌تر هستند. دعوا از همین‌جا شکل می‌گیرد!

 اصلاً «ارزش» یعنی چه؟! چرا به انقلابی‌ها می‌گویند «نیروهای ارزشی»؟! «ارزش» به آن معنایی که برخی از فیلسوفان غربی می‌گویند، در مقابلِ عقلانیت قرار دارد. این مفهوم را ساختند و به دین‌داران نسبت دادند تا در مقابلش بگویند «ما واقع‌بین و عقلانی هستیم» درحالی‌که دین، یک امر به‌شدت عقلانی است؛ هم به‌معنای جلب منفعت فردی و گروهی و هم به‌معنای جلب منافع عالی انسانی و منافع اخروی.

حقیقت دین چیزی جز منفعت‌طلبی نیست و حقیقت انقلاب هم چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست. شما یک نمونه بیاورید که حضرت امام(ره) غیرعقلانی و به تعبیر اینها صرفاً «ارزشی» برخورد کرده باشد و خلاف واقع‌بینی عمل کرده باشد! نه‌فقط امام(ره)، بلکه در کل قرآن و تاریخ معصومین هم چنین نمونه‌ای نمی‌توانید پیدا کنید!

دوقطبیِ اصیل و حقیقی، دوقطبیِ «تعقل و توهم» است. یک طرفِ این دو قطبی اصیل، غرب‌گرایی است که ناشی از توهم است و طرف دیگرش، مقاومت و استقلال‌طلبی است که ناشی از تعقل است.

دعوای انقلابی و غیرانقلابی، دعوای عقلانیت و توهم است؛ از همان روز اول تا حالا! اختلاف بنی‌صدر با انقلابی‌ها چه بود؟ بنی‌صدر متوهم بود و می‌گفت: «زمین می‌دهیم، زمان می‌گیریم!»

امیرالمؤمنین(ع) به ابوموسی اشعری(یعنی نمایندۀ مذاکره‌کنندۀ خودش با معاویه) نامه نوشت ولی در این نامه، او را به «ارزش‌ها» دعوت نکرد، بلکه فرمود: عقل و تجربه را زیر پا نگذار. هرکسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقیّ است! (نهج‌البلاغه/نامه ۷۸)


مشکل این است که دیکتاتورهای رسانه‌ایِ جناحی، نمی‌گذارند گفتگوی درست صورت بگیرد! لذا طی این چهل‌سال، انقلاب «غیرعقلانی» ترجمه شده است! درحالی‌که انقلابی یعنی کسی که پدیده‌ها را عقلانی محاسبه می‌کند و مقدار اصرارش برای یک بایدِ عقلانی، به‌اندازۀ مقدار اهمیت و تأثیر آن است.

 ولایتمداری هم، نه یک ارزش، بلکه یک واقعیت پُرمنفعت برای جامعه است. طبق بیان اهل‌بیت(ع) بدون ولایت، کار جامعه سامان پیدا نمی‌کند. شما اگر ولایت را به‌عنوان یک ساز و کار برای ادارۀ جامعه و به‌عنوان مُدلی که پارادُکس دموکراسی را حل کرده، بیان کنید، خیلی‌ها راحت‌تر می‌پذیرند.


 اینکه 9دی نام «بصیرت» به خودش گرفته است، شاید یک معنای آن عقلانیت باشد. 9دی هم در واقع یک برخورد عقلانی با یک پدیدۀ اجتماعی بود. اساساً انقلابی‌گری یعنی عقلانیت! هرکسی پای عقل بایستد و واقع‌بینانه برخورد کند، او انقلابی است.

 چه کسی انقلابی‌تر است؟ هرکسی که عاقل‌تر و واقع‌بین‌تر باشد. ما چرا آقا را به‌عنوان رهبر انقلاب قبول داریم؟ چون رهنمودهای عاقلانه و واقع‌بینانه داده است. ما هرچه موضع‌گیری از ایشان دیده‌ایم، عاقلانه بوده است.


صوت و متن سخنرانی: 

 Panahian.ir/post/5232


♨️بیانات استاد فلاح شیروانی در کانال ایتا :

ما از فلسفه و امثال این آموزه‌ها توقعمان این است که جهان معنایی ما را تغییر بدهند. به خصوص اگر تغییر جهان معنایی را از زاویه‌ی یک فعل به او نگاه بکنیم در ناحیه‌ی افعال هم تقریباً کار بزرگی است و نظیر ندارد. یک مقدارصریح‌تر بگویم، فلسفه می‌خوانیم که روی رفتارمان هم تأثیر بگذارد.

من اگر واقعاً یک فهم متعالی پیدا بکنم، کاملاً رفتار من را به انضباط می‌کشد. این کاملاً واقعیت دارد. یعنی به تدریج دست و پای من را هم جمع می‌کند و می‌برد در دنیای جدید. به تعبیری انسان را از ناحیه سرش می‌شود به این طرف و آن طرف کشید. شما زمانی که او را از ناحیه‌ی سر و سینه بکشید، دست و پای او هم می‌آید، رفتار او هم کاملاً تغییر می‌کند و متناسب می‌شود.


نکته‌ی دوم اینکه در فلسفه غایت رشدی که به دست می‌آوریم، یک فهم الهی و توحیدی است. طبیعتاً رفتار مترقی که به دست می‌آید، رفتار توحیدی است. رفتار توحیدی اعم از جنبه‌های تنزیهی و تشبیهی است. 

یعنی اگر فلسفه خیلی خوب اتفاق بیفتد خیلی خوب هم اثر بگذارد، ما را باید شبیه آقا رسول اکرم(ص) بکند. شبیه آقا امیر المؤمنین(ع) بکند. ما مسیر دیگری که نمی‌خواهیم طی بکنیم. امیدمان این است که اگر این کارها را داریم می‌کنیم، شباهت‌هایمان به این حضرات بیشتر شود. فاصله‌هایمان با این حضرات کمتر بشود. 

شاید کسانی که به این معارف دسترسی ندارند باید مسیر دیگری را طی بکنند. ولی مسیر منتخب ما این است. ما نهایتاً باید مانند آقارسول اکرم(ص) بشویم، مانند آقا امیر المؤمنین(ع) بشویم. که چه کار کنیم؟ ایشان چه کار کرد؟

در اُفتادند و صف‌بندی‌هایی درست کردند، سمت و سوی اجتماعی درست کردند، همه برمبنای توحید بود. با طاغوت زمان خودش درافتاد، اساسی هم درافتاد. یک لحظه هم کوتاهی نکرد ایشان. هیچ کوتاهی و تردید در ایشان ندیدند. آقا امیر المؤنین(ع) هم همین طور، فرزندان ایشان هم همین طور، همسر ایشان هم همین طور بود، همه‌ی متعلقات ایشان، شیعیان ایشان هم همین طور بودند. هر جا هم[که شیعیان] تردید کردند، در روایتی نقدی به آن‌ها وارد شد که چرا اینجا کوتاه آمدی؟


نکته‌ی بعدی اینکه تلقی ما از انقلاب اسلامی ‌همین رفتار توحیدی است، همین رفتار توحیدی که از آقا امیر المؤمنین(ع) مشاهده کردیم و امید داریم از آقا امام زمان(عج) مشاهده بکنیم. تلقی ما این است که ایشان یک مصلح بزرگ جهانی است و همین درگیری‌ها را راه می‌اندازد. اگر ما به سمت ایشان هستیم، رفتار ما بایدیک شباهتی داشته باشد.


تلقی ما از انقلاب یک حیات توحیدی است. 

این انقلاب فهم شده، بعد القا شده و مورد استقبال قرار گرفته و الآن ما سر سفره‌ی این انقلاب هستیم. خیلی حادثه‌ی بزرگی است به خصوص در سمت‌و‌سویی که الآن بشر در جهان گرفته است. یعنی در جامعه‌ی بین‌المللی که ما الآن داریم مشاهده می‌کنیم، انقلاب اسلامی‌ با این جوهره و معنایی که دارد، خیلی حادثه‌ی بزرگی است. یعنی حتی با زاویه فیلسوفانه هم که نگاه بکنیم، فلاسفه همه باید غش بکنند که این حادثه اتفاق افتاده است.

عرض من این است که شما در این مسیر، وقتی قبله این باشد، اگر شروع کنید به معماری کردن، واقعاً در دنیای امروز چقدر موفق هستید؟ یک نمونه همین داستان سیزده آبان که روز مبارزه با استکبار است. همین را که کلی شعور در آن است، اگر بنا باشد بقیه چیزها را در ایران حذف کنید، هر چه که در ایران داریم را حذف کنید، اصلاً خود اسم ایران را هم حذف کنید، یک کشور جهان سومی‌که چندصد سال به او ظلم شده است. فقط این را در نظر بگیرید؛ فقط اگر بنا بود که ما بر اساس یک شعور مترقی و درک واقعیت‌های حیات بشر که کِی به کِی دارد ظلم می‌کند و... ما فقط یک رفتار ملی تولید بکنیم، واقعا چقدر موفق بوده‌ایم؟

همین قضیه[13 آبان] را شما بخواهید در یک کشور دیگر پدید بیاورید، چقدر موفق هستید؟ الآن همه‌ی ما می‌دانیم که در تمام شهرهای ایران این تظاهرات هست. حالا یک جایی سردتر است و جایی یک مقدار گرم‌تر. به این توجه کنید که چقدر هزینه شده و چقدر معنا به خورد این حادثه رفته است. ما که مفت و مجانی تظاهرات رفتیم و آمدیم! اصلا[این حرکت] نهادینه شده، یک عده زحمت هایش را کشیده اند. 


انصافاً جدی عرض می‌کنم و واقعا درخواست دارم نمی‌خواهم صرفاً انجام وظیفه کرده باشم. واقعا درخواست دارم که به این قضیه نگاه کنید، این واقعا خیلی نعمت است.

به این فکر کنید.

    همیشه شخصیتهایی مثل شاهرخ برایم جذاب بوده است؛ آنان که حر وار آزاد زیستهاند. آنان که از رحمت خدا با تمام گناهان ناامید نشده‌اند.

کتاب مانند دیگر کتاب‌های گروه فرهنگی ابراهیم هادی است و مجموعه‌ای از خاطرات شهید است؛ امّا آنچه مهم است و باعث شده که این کتاب را خدمتتان معرفی کنم، شخصیت و نحوه‌ی زیست این شهید است.

این همان پستی است که به مناسبت ۴۰ سالگی انقلاب قصد تایپ کردنش را داشتم، اگر حوصله ندارید، اصلا نخوانیدش، چرا که بدون توجه تمام و کمال و بدون تمانینه خوانی، فایده‌ای ندارد.



انسان از نظر ساختار به گونه‌ای است که اگر بخواهد نیاز‌هایش به طور کامل برآورده شود، ناچار به زندگی اجتماعی است. و اجتماع هم تنها وقتی پاسخگوی کاملی برای نیاز‌های بشر است که دارای قانون باشد، و آن قانون باید دارای منشا قدسی باشد و از طرف خالق عالم و آدم فرستاده شده باشد تا پاسخگوی تمام ابعاد بشر گردد.


اما غرب جدید - تو بخوان مدرنیته خواست - بدون قانون قدسی زندگی اجتماعی خود را اداره کند، در نتیجه دچار بحران وضع کنونی شد.

عنایت دارید که فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مابازای خارجیِ اندیشه‌ی انسان‌ها هستند. لذا باید مواظب بود که تکنیک غرب ما را مقهور خود نکند، چرا که این غرب جدید که از عالم قدس بریده است، خود را پشت تکنیک پنهان کرده است. و از طرفی تکنیکِ موجود برخاسته از همان فرهنگی است که غرب برای خود انتخاب کرده است. فرهنگ بریده از قدس. 

و هر تمدنی فرهنگ و ابزار مخصوص خود را می‌سازد و استفاده از آن ابزار ناخودآگاه فرهنگ مخصوص به خود را به همراه دارد. شما نمی‌توانید ادعا کنید که از ابزار استفاده می‌کنید و فرهنگ نهفته در آن هیچ اثری در شما ندارد!

و تمدن غرب به خاطر وهمزدگی‌اش مقابل قداست‌های الهی می‌ایستد و به همین دلیل هم در نهایت نابود می‌شود.  و آنچه در نهایت در تاریخ می‌ماند تمدن دینی است با قرائت تشیع از اسلام. و انقلاب اسلامی شروع و طلوع آن تمدن است. 

پس بدان این همه دشمنی و کینه غرب بی‌دلیل نیست، کودکی که در خواب می‌دیدند به دنیا آمده و موسی وار رشد می‌کند و آن‌ها اطمینان دارند که به دست این موسی نابود می‌شوند. 

لذا در این ۴۰ سالگی افت خیز‌های اجرایی نباید ما را از جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی غافل کند و از جهت‌گیری آن به سوی تمدن اسلامی ناامید نماید. تمدنی که با انکشاف ابعاد پنهان طبیعت باعث نابودی تمدن غرب می‌شود که فقط به سلطه برطبیعت می‌اندیشد.


و با این توصیف‌ها تو خود فکرش را بکن وقتی یک انسان به ۴۰ سالگی می‌رسد، می‌گوید به پختگی نسبی رسیده است؛ حال این انقلاب کودکی که تولدش لرزه بر تمدن غرب انداخت اینبار به ۴۰ سالگی رسیده و از ترسی که هیبت ۴۰ سالگی در دل تمدن غرب انداخته، شلوارش کثیف شده است. و البته که به این راحتی دست از سر ما و انقلاب ما بر نخواهد داشت، بلاخره بحث فنا و نابودی است.


و حال که خواندید، خوشحال می‌شوم که نظر شما را بدانم؟



چهـل سالـه یه فانـوس
نمیـذاره کــه گــم شـی
تـوی شــب سـیــاهـی
نـمـیـذاره تـبــاه شــی
چـهــل سـالــه شـهـادت
شـده قـامــوس ملّـت
چهل ساله که خورشید
طلوع کـرده به ظلـمت
(هادی جلمبادانی)

اگه می‌خواهید کلیپ‌ش رو هم اینجا ببینید.

می‌خواستم یک پست درخور بنویسم، ولی در اطرافم سر و صدا زیاده و متاسفانه من اصلا نمی‌تونم تمرکز کنم و بنویسم. و شاید این شعر بهتر از نوشته‌های من باشه. و اگر کلیپ رو تماشا کنید خیلی بیشتر اثر داره.