فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اربعین» ثبت شده است

 الف. کج‌روایت‌ها از اربعین:

۱. اربعینِ نمادین/ بی‌مضمون/ قشری/ سطحی/ غیرمعرفتی/ بی‌اثر/ پوستی/ مناسکی/ ظاهری.

۲. اربعینِ حکومتی/ سیاست‌زده/ دولتی/ دولت‌زده/ توجیه‌گر/ قدرت‌زده.

۳. اربعینِ پُرهزینه/ بیت‌المالی/ پُرخرج.


ب. راست‌روایت‌ها از اربعین:

۱. اربعینِ عارفانه/ معنوی/ معنااندیشانه/ باطنی/ سالکانه/ عاشقانه/ شورانگیز/ مؤمنانه/ جذبه‌وار.

۲. اربعینِ تمدّنی/ تمدّن‌ساز/ تمدّن‌پرداز/ جهانی‌اندیش.

۳. اربعینِ رهایی‌بخش/ انقلابی/ ظلم‌ستیز/ طاغوت‌برانداز/ عدالت‌طلب/ آزادی‌خواه/ سیاسی.

۴. اربعینِ هم‌افزا/ وحدت‌بخش/ ائتلاف‌آفرین/ فرامذهبی/ فرادینی/ فراملّی/ جهانی.

۵. اربعینِ اخلاق/ مودّت/ انسانیّت/ تعاون/ مشارکت/ همدلی/ اجتماع‌ساز.

۶. اربعینِ مردمی/ مردم‌پایه/ خودجوش/ خودانگیخته/ اجتماعی/ جامعه‌خیز/ جامعه‌زاد.

۷. اربعینِ فتنه‌سوز/ دشمن‌سوز.


منبع



تحلیل ٤٩ سال پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی  درباره کنگره عظیم جهانی اربعین


شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند‌، در کوفه بودند‌، در بصره بودند‌، در اهواز بودند‌، در قم بودند‌، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزاء متشتت در جریان بود.

مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه‌ این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته‌ اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه‌ این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه‌ اعضاء فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود.

همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر‌، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره‌ جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه(علیهم السلام).


این کنگره‌ جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.

بنابراین مسئله‌ اربعین یک مسئله‌ مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره‌ بین‌المللی‌ و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز‌، سرزمین شهدا‌، مزار کشته‌شدگان راه خدا‌، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند.

اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه‌ هدی(علیهم السلام) به ما ارائه دادند.


سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی(ع)/ مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲

خداوند متعال توفیق داد امسال هم در پیاده‌روی اربعین شرکت کنم؛ تصمیم گرفتم به نیابت از دوستان فاصله یک عمود را پیاده روی کنم، و هر کدام از دوستان هم خواستند از طرف او به نیابت یک شهید این فاصله یک عمود را قدم بردارم.

فاصله هر عمود تقریبا ۵۰ متر است، حدودا ۱۰۰ قدم.

بسم الله ... دوستان در نظرات همین پست بگویند که به نیابت از کدام شهید و یا اعلام کنند که به نیابت خودشان قدم بردارم. فقط لطفا هر چه‌زود‌تر بگویید که ممکن است دسترسی به اینترنتم قطع بشود و شرمنده دوستان بشوم.

راستی، الان هم در نجف اشرف در حال تایپ با گوشی هست.

پیاده‌روی اربعین از دهه ۳۰ شمسی شروع شده است و به تدریج تا دهه‌ی ۵۰ شرکت‌کنندگان زیاد شدند و به جمعیت هزاران نفری رسید.

با اوج گرفتن‌های این پیاده‌روی، دولت بعث احساس خطر کرد و مخالفت‌ها و مانع‌تراشی‌هایش شروع شد؛ در سال ۱۳۵۴ شمسی جمعیت بزرگی به سمت کربلا حرکت کرد، این جمعیت شعاری با این مضمون که «ای آقا و سرور ما اگر دست و پایمان را هم قطع کنند سینه‌خیز به‌سوی تو خواهیم آمد» داشت، در میانه‌های راه نظامیان دولت بعث برخورد شدیدی داشت و عده‌ای بازداشت شدند و حتی شش نفر از شیعیان نجف که برنامه‌ریز این حرکت بودند، اعدام شدند.

پس از این اتفاق، پیاده‌روی اربعین به صورت مخفیانه و در قالب گروه‌های کوچک دو سه نفره آن هم از مسیر‌های بیابانی انجام می‌شد؛ اگر در ایّام اربعین برنامه‌های صدا و سیما را دنبال کرده باشید، یک فیلم سینمایی هم چند سالی است در این ایام پخش می‌شود که مسافران یک مینی‌بوس به بهانه خراب بودن ماشین‌شان آن را هُل می‌دهند که پیاده به زیارت رفته باشند و در مسیر با مشکلات و برخورد‌های نظامیان بعثی مواجهه می‌شوند -هر چه در گوگل سرچ کردم نتوانستم نام این فیلم را پیدا کنم!-

در برخورد‌های صدام با این پیاده‌روی منقول است که بر سر زائرین با بالگرد قیر داغ می‌ریختند و یا تیر اندازی و ... ولی خوب بنده در این خصوص تحقیقی نکرده‌ام و شفاهی این موارد را شنیده‌ام.

در آن ایام اهالی و ساکنین روستا‌ها و آبادی‌های در مسیر زائرین، به صورت پنهانی پذیرای زوار بودند و در مواجهه با مامورین بعثی آن‌ها را میهمانان خود معرفی می‌کردند تا جان‌شان در امان باشد.

امّا خوب این‌روز‌ها می‌بینیم که یک سیل جمعیت از زن و مرد و بچه، کوچک و بزرگ، پیر و جوان در این مسیر در جریان است. چندسالی هم هست که مردم ایران استقبال خوبی از این مراسم باشکوه داشته‌اند، تا حدی که در دو سال آخر قبل از کرونا، احساس می‌شد ایران خالی شده است و دیگر کسی در آن نیست!! بماند که رفقای ما در همین سال‌های کرونایی که مرز‌ها مثلا بسته بود هم به پیاده‌روی رفتند.

در خصوص اصل رفتن یا نرفتن به زیارت اربعین و پیاده‌روی اربعین نمی‌خواهم صحبت کنم بلکه موضوع کمی خاص‌تر است آن هم به فراخور سوال یکی از وبلاگ‌نویسان و نظرات ذیل آن، که تک به تک نظرات برایم جالب بود؛ البته این سوال، سوال جدیدی نیست بلکه همان اوایل که مردم ایران به این مراسم رو آورده بودند، این چنین مسئله‌هایی مطرح بود و البته آن زمان بیشتر در میان خانواده‌های مذهبی‌تر؛ سوال در خصوص «حضور بانوان در پیاده‌روی و زیارت اربعین» است.

قبل از پرداختن به مسئله اصلی، می‌خواهم یک کتاب پیشنهاد کنم به همه‌ی دوستانی که تا به این‌جای پست همراه بوده‌اند؛ چه کسانی که مصمم به شرکت در این پیاده‌روی و زیارت هستند و چه کسانی که مصمم به نرفتن و چه کسانی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند و یا کسانی که ته‌دلشان هنوز راضی نشده است و به کسانی که زیارت اولی هستند و همچنین کسانی که توفیق‌ داشته‌اند در این سفر معنوی شرکت کنند، به هر حال اگر تا اینجای کیبرد‌فرسایی‌های من دوام آورده‌ای، اگر این کتابچه‌ی حدودا ۹۰ صفحه‌ای را نخوانی، به خودت جفا کرده‌ای؛ منظورم کتاب «اربعین حسینی؛ امکان حضور در تاریخی دیگر» از استاد طاهرزاده است، در خاطرم هست این کتاب را قبلا هم معرفی کرده‌ام، امکان دانلود رایگان آن هم وجود دارد. اگر هنوز به خواندنش راضی نشدی، حداقل فهرست این کتاب را نگاهی بینداز!

برگردیم بر سر اصل مسئله حضور بانوان در پیاده‌روی اربعین آری یا خیر؟

همین ابتدای کار برای کسانی که حوصله خواندن ادامه متن را ندارند یک کلمه‌ای جواب بگویم: هیچ کدام بلکه باید!

بانوان باید در این حرکت تاریخی شرکت کنند، حضور بانوان در این حرکت لازم است؛ البته در حد امکان. نمی‌خواهم نسخه شخصی برای کسی بپیچم، هر کسی خود می‌تواند شرایط خود را بسنجد و وظیفه خود را بیابد ولی اگر قرار باشد حکم کلی کنیم در خصوص حضور بانوان در پیاده‌روی اربعین، بنده فقط و فقط لزوم آن را می‌فهمم ولاغیر!

به تعبیر استاد طاهرزاده اگر بانوان در این حرکت تاریخی شرکت نکنند،‌ این حرکت عقیم خواهد ماند. وجه تشبیه خوبی هم ایشان در این خصوص دارند که به حضور بانوان در صحنه‌ی انقلاب اسلامی و مبارزات تشبیه می‌کنند که در حرکت انقلاب اسلامی هم زنان پا به پای مردان حاضر در صحنه بودند.
آیا در دوران انقلاب اسلامی و دوران مبارزه قبل از انقلاب اسلامی، کسی می‌گفت زنان نباید بیاند در میدان مبارزه؟ حضرت امام به این حضور بانوان افتخار هم می‌کردند.

خوب از روی منبر بیاییم پایین و کمی هم کف میدانی مسئله را بررسی کنیم؛ بنده که این گونه محکم نظر می‌دهم البته خود در اوایل از دسته مخالفین بودم با همان استدلال‌های دیگران؛ ولی اگر آدم نظرش تغییر نکند که آدم نیست؛ بنده بعد از اینکه چندین سال توفیق شرکت در این مراسم را داشته‌ام و به عینه مسئله را در دل حادثه تجربه کرده‌ام، می‌گویم این حرف بی‌خودی است که به طور کلی می‌گویند اربعین جای زنان نیست. کسانی که بر این باور هستند، نه واقعا این حرکت را فهمیده‌اند و نه نقش زنان را در جامعه می‌فهمند! در نهایت این زنان هستند که تمدن‌ساز هستند و اگر واقعا اربعین را یک حرکت تمدنی بدانی، نمی‌توانی بر این عقیده باقی بمانی که اربعین جای زنان نیست!

البته با همه‌ی این‌موارد خوب باید ملاحظاتی را هم در نظر گرفت که واقعا عمده‌ی بانوان ما خود به این مسائل واقف هستند؛ منظورم سختی‌ها و مشکلات سفر اربعینی نیست، این سختی‌ها برای زن و مرد، برای هر دو هست، حالا یکی کمی بیشتر یا کمتر؛ مسئله این است که باید باور خودمان را نسبت به این سفر معنوی و این حرکت تاریخی تغییر دهیم؛ به تعبر عرفی‌تر به دنبال این نباشیم که حتما دست‌مان را به ظریح مطهر برسانیم و یا اینکه حتما در بین الحرمین وارد شویم و... شما وقتی در حال قدم زدن در این مسیر هستید، هنگامی که در ۸۰ کیلو‌متری کربلا هم هستید، باز هم در حال زیارت هستید، باز هم در محضر امام تشرف پیدا کرده‌ای، اصلا چرا می‌خواهی این پیاده‌روی را زود تمام کنی؟ چرا این‌قدر عجله داری؟ مگر دلت می‌آید وقتی در محضر امامت هستی، زود مجلس را تمام کنی؟ شاید یک‌ماه پیش بود که این پست را منتشر کردم، نگاهی به این چند خط در این پست بیندازید. چرا در زیارت به دنبال یک لذتی هستید که شاید اصلا توهمی باشد، چرا فقط در حرم می‌خواهید با امام ارتباط بگیرید؟ بنده منکر شرف و اهمیت مکان که در اینجا حرم مطهر باشد، نیستم، و منکر این نیستم که در حرم راحت‌تر ارتباط با امام برقرار می‌شود؛ ولی شما می‌توانید در تمام طول مسیر همان ارتباطی که در حرم با امام می‌گیرید را با امام خود داشته باشید، با همان کیفیت. این توصیه عمومی بود و مرد و زن نمی‌شناسد، امّا بیشتر متوجه بانوان مکرم است که لازم نیست حتما خود را به ضریح برسانید.

در خصوص بردن یا نبردن کودکان هم سخن بسیار است، ولی می‌دانم دیگر دارم زیاده روی می‌کنم و سر عزیزان را با حرف‌هایم درد می‌آورد؛ لذا همه‌ی دوستان را به چند پست اینستاگرامی از حمید کثیری ارجاع می‌دهم.

بچه‌ها را اربعین پیاده‌روی ببریم یا نه؟
برنامه‌ریزی پیاده‌روی اربعین همراه با بچه‌ها
وسایل مورد نیاز سفر خانوادگی اربعین
هزینه‌های سفر اربعین برای خانواده



و در پایان امیدوارم وقت با ارزش‌تان را تلف نکرده باشم!

یک سال دیگر گذشت و ما همچنان پای در گل داریم ... توفیق قدم زدن در مسیر یار را نداشتیم!


ما ز عشقت آتشین دل مانده‌ایم

دست بر سر پای در گل مانده‌ایم

خاک راه از اشک ما گل گشت و ما

پای در گل دست بر دل مانده‌ایم




ای حسین؛

حال که در سفر اربعینی جا مانده‌ایم،
بالی به ما بده، به هوای تو پر زنیم
حالی به ما بده، که صمیمانه در زنیم
هر سال اربعین دلِ ما رو به «راه» بود
ره بسته شد، دلیل کدامین گناه بود


این روزها حالم دست خودم نیست، دل و دماغ هیچ کاری را ندارم. هوای سفر دارم و ره بسته است. مدام با خود می‌گفتم دقیقه ۹۰ اعلام می‌کنند که راه باز است و باید آماده باشم ... امّا ...

 یادش بخیر سال‌های قبل وقتی بر می‌گشتم تا مدت‌ها خاطره برای گفتن داشتم و نقل مجلس‌هایم اربعین، پیاده‌روی، موکب، مبیت، عراق، کربلا، نجف، چای عراقی، قهوه، کباب ترکی، فلافل و ...
****
دوستی پرسید: امسال که راه بسته شده چی‌کار می‌کنی؟
 آهی کشیدم و گفتم : هییییچ  ... مگه دلشکسته جز حصرت و گریه کاری می‌تونه بکنه؟
دیدم بی تفاوت نگاه میکند ..
پرسیدم: شما اربعین  کربلا رفتی؟
گفت : نه
   با خود گفتم پس همین است که آرامی!

*****
امروز در خانه ماندن برایم خیلی سخت است؛‌ مگر می‌شود اربعین در خانه ماند؟  ... اما کجا را دارم برای رفتن؟ نمی‌دانم باید بیرون رفت تا دلم به سمتی کشیده شود؛ کوهی، دشتی، صحرایی و ...

گفتم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که بیایی برود غم ز  دل ما 


من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی


من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی

****

دوری و دوستی سرم نمیشه
هیچ کجا واسم حرم نمیشه
از تو دورم باورم نمیشه 
دارم میمیرم

****

کربلا واسم ضروریه حسین
اربعین اوضاع چجوریه حسین
کار من امسال صبوریه حسین
دارم میمیرم

****

من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
جوونیم فدا سر ساقی چه فراقی چه فراقی

****

آرزومه راهی مشایه شم
کربلایی شم باهات همسایه شم
پرچم سرخت باشه آسایشم آروم جونم

****

این روزا عطر اقاقیا میخوام
تلخی چای عراقی رو میخوام
گریه تو صحن ساقی و میخوام آروم جونم

****

من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی چه فراقی
رو قلبم گذاشته چه داغی چه فراقی چه فراقی


تماشا و دانلود نماهنگ در کیفیت‌های دیگر در آپارات

رفته‌هایش می‌دانند این روزها چه قدر دل هوای کربلا و پیاده‌روی دارد. و آنچه این درد فراق را زیاد می کند این است که هیچ پخش زنده‌ای از این مراسم باشکوه نیست تا حداقل عقده دل باز کنیم و با گریه کمی خود را آرام کنیم.

میرزا مهدی مسابقه‌ای برگذار کرده است که با بیان خاطرات اربعینی کمی این دلتنگی را کم کنیم و صد البته که در کنار اجر معنوی جایزه نقدی برای این مسابقه در نظر گرفته شده است. اما شما به جایزه و مادیات کاری نداشته باشید، به این فکر کنید که با شوری که در این مسابقه در فضای بیان به وجود می آید، چقدر دلها کربلایی و امام حسینی می شود؟ و شمایی که در این مسابقه شرکت کرده‌اید و یا آن را تبلیغ کردید، قطعا در این کار خیر سهیم هستید. پس فرصت را از دست ندهید!


پی‌نوشت: برای شرکت در مسابقه لازم نیست حتما در پیاده‌روی اربعین شرکت کرده باشید؛ می‌توانید از دیگری هم نقل کنید.

امروز اربعین شهدای کربلاست، آن آزادگانی که در برابر دهر و ابرقدرت‌های آن روز تسلیم نشدند، آزادانه زندگی کردند، و آزاد و پرافتخار به لقای پروردگار خود نایل آمدند.
در آن روزگار سلطه‌گران جبّار می‌خواستند همه‌ی نفس‌ها را در سینه خفه‌کنند، همه‌ی آدم‌ها را به زیر سلطه‌ی خود به اسارت بکشند، و با پول و تهدید به‌قتل و شکنجه، همه را وادار به سکوت و اطاعت‌کنند، آن‌جا حسین بن علی علیهما السلام وارث والای ولایت و نبوت، فرزند برومند علی و فاطمه علیهما السلام، رهبر انسانیت و تعیین کننده‌ی معیارهای خدایی در زمان خود، آزاد مردی که همه‌ی دهر قادر نبود تا او را به زانو درآورد، مظهر ایمان و عرفان، سمبل شجاعت و فداکاری، نماینده‌ی خدا بر زمین، و سید و مقتدای تمام شهیدان علیه یزیدیان و سلطه‌طلبان قیام کرد؛ و همه‌ی وجود خود و کسان خود را در راه خدا قربانی داد، و پرچم پرافتخار و خونین شهادت را بر قله ی بلند تکامل بشریت به اهتراز درآورد.
و آن را نشان هدایت انسان‌ها در راه پرپیچ و خم تکامل قرار داد، تا هر کس که جویای حق و حقیقت و عدل و عدالت است، به این پرچم خونین چشم داشته باشد و راه را از بی راهه تشخیص دهد.  (رقصی چنین میانه میدانم آرزوست / شهید چمران)

 این کتاب مخصوص فهمیدن حرکت تاریخی اربعین است، اینکه بفهمیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است و از آن قافله عقب نمانیم.

چه قصد این سفر را داشته باشید و چه نه، این کوتاه نوشته را بخوانید تا بدانید با کدام جرکت همراه می‌شوید یا نمی‌شوید!

دانلود و معرفی کتاب