فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

فانوس اندیشه

جواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر ✿ خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

کفر متحرک به اسلام می‌رسد، ولی اسلام راکد، پدربزرگِ کفر است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول بودند، رکودِشان آن‌ها را به کفر پیوند زد.
┄┅•••✧؛❁؛✧•••┅┄

☆ مراقب باشید وقت با ارزش‌تان تلف‌نشود؛
حتی با نوشته‌های من!
┄┅════┅┄

موقعیت نبود گناه نکردیم؛ توهم تقوا برمان داشت!

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسئولان» ثبت شده است

 علائم صداقت دولت آیت‌الله رئیسی 


۱) کرونا را که قول داده بود جمع کرد 

۲) اقتصاد را به برجام گره نزد 

۳) به مردم صدها توهین نکرد 

۴) هر جا مردم گرفتار بودند حاضر شد هم خودش، هم وزرا و هم استاندارها 

۵) در کاخ زندگی نکرد 

۶) پول بی‌پشتوانه چاپ نکرد 

۷) یارانه‌ها را ۹ برابر کرد 

۸) کارخانه‌ها و شرکت‌ها را فعال کرد 

۹) انرژی هسته.ای را به حدی رساند که قابلیت تولید بمب اتم را داریم 

۱۰) به رهبری توهین نکرد 

۱۱) رتبه‌بندی معلم‌ها را پس از چهل سال عملیاتی کرد 

۱۲) بودجه‌ی مناطق محروم را چند برابر کرد 


۱۳) از قاچاق هزاران تن آرد، روغن یارانه‌ای جلوگیری کرد 

۱۴) انبارهای کالاهای متروکه را ساماندهی و درآمد ده‌هزار میلیارد تومانی حاصل کرد که قبلا فقط ۲۰۰میلیارد تومان بود

۱۵) صنعت فضایی را فعال کرد و ماهواره‌ها یکی پس از دیگری به فضا پرتاب می‌شوند 

۱۶) ایران را عضو شانگهای کرد 

۱۷) کرویدر شمال جنوب را فعال کرد در آمد حاصل از آن در آینده به اندازه‌ی فروش نفت خواهد بود

۱۸) فروش نفت با قیمت بالای صد دلار را به حد مطلوب رساند 

۱۹) ۴۰ میلیارد دلار فقط از روسیه سرمایه‌ی خارجی جذب کرد 

۲۰) پترو پالایشگاه‌ها را فعال کرد تا از خام‌فروشی جلوگیری شود 

۲۱) کشت فرا سرزمینی را در روسیه، ونزوئلا و... فعال کرد 

۲۲) صادرات خدمات فنی مهندسی را به ۸ میلیارد دلار رساند 

۲۳) ساخت هواپیمای مسافری را با مشارکت چین و روسیه آغاز کرد 

۲۴) فروش کشتی‌های اقیانوس‌پیما را آغاز کرد فعلا دو فروند به ونزوئلا فروخته شد


۲۵) کف حقوق بازنشستگان را ۵۰ درصد افزایش داد و بقیه را از این ماه ۳۸ درصد 

۲۶) اغلب هفته‌ها سفر استانی داشت و به درددل مردم گوش کرد 


۲۷) بسیاری از شوراها که ده سال تشکیل نشده بود با حضور خودش تشکیل داد 

۲۸) ظرفیت پزشکی را ده درصد افزایش داد 

۲۹) ابر بدهکارهای بانکی را افشا کرد 


۳۰) تمام سواحل دریاها شمال و جنوب را آزادسازی کرد

۳۱) کناره‌های رودخانه‌ی کرج را آزاد کرد 

۳۲) حق آبه‌ی ایران از افغانستان را وصول کرد 


۳۳) نرخ خرید گندم از کشاورزها را ۳ برابر کرد 


۳۴) مشکل نهاده‌های دامی را حل کرد 

۳۵)مشکل قطعی برق که پارسال پشت سر هم قطع می‌شد حل کرد 

۳۶) سامانه‌ی صدور بر خط صدور مجوزها را راه‌اندازی وامضاهای طلایی را حذف کرد 


۳۷) یک و نیم میلیون مسکن را در مراحل مختلف ساخت دنبال کرد

۳۸) وام ازدواج به زوجین داد 

۳۹) وام ودیعه‌ی اجاره‌ی مسکن داد 

۴۰) وام میلیاردی به شرکت‌های دانش‌بنیان داد 

۴۱) استخدام و جذب کلی نیرو برای خرید خدمات


این ۴۱ اقدام آقای رئیسی را من اینگونه سیاهه نکرده‌ام، بلکه فقط نقل کردم ولی این نقل اتفاقا به معنای پذیرش و قبول آن است؛ گمان می‌کنم همه‌ی این موارد اتفاق افتاده است و این بی‌انصافی است که این کار‌ها و زحمات و تلاش‌ها دیده نشود! هرچند قبول دارم هنوز مشکل داریم و همه‌چی گُل و بلبل نیست؛ ولی بی‌انصافی هم نباید کرد؛ نقد منصفانه این است که امور مثبت هم دیده شود.


ولی همه‌ی این‌ها به کنار تنها اگر یک مورد که در این فهرست به آن اشاره نشده، را دقیق مورد تامل قرار دهیم، می‌گویم ارزش و لیاقت نام 《دولت انقلابی》را دارد! نوع تعامل و مواجهه او و دستگاه‌های دولت او با اعتراضات/اغتشاشات که معلوم شد یک جنگ چند جانبه در پس آن پنهان بود.

شما کافی است این رفتار ایشان را با رفتار روحانی، رئیس جمهور قبل در سال‌های ۹۶ و ۹۸ که اعتراضات/ اغتشاشات شد، مقایسه کنید؛ کافی است کمی انصاف داشته باشید و چشم حق بین خود را بگشایید.


پی‌نوشت بی‌ربط: ۲۴ آبان به مناسبت هفته کتاب، عضویت در تمام کتابخانه‌های کشور رایگان است!

آن یک ساعتی که در ابتدای بهار گم شده بود، دیشب پیدا شد! دیشب ساعت‌ها از حالت تابستانه بیرون آمد و آن یک ساعتی که ابتدای عید نوروز از عمرمان کم شد، دوباره دیشب اضافه شد؛ در واقع بازه‌ی زمانی ۲۳ الی ۲۴ را دوبار طی کردیم.

و این یعنی پاییز از رگ گردن هم به ما نزدیک‌تر است. تابستان تمام شد، یک تابستان گرم را پشت سر گذاشتیم، بدون قطعی برق! بیاد بیاورید تابستان‌های گذشته را که رئیس‌جمهورمان توان فراهم کردن برق خودمان را هم نداشت؛ البته بماند که بعضی‌ها می‌گفتند از عمد این قطعی‌های برق در هوای گرم را به مردم تحمیل می‌کنند تا آستانه‌ی تحمل مردم کم شود و منجر به شورش شود.

حرف دیگری ندارم، فقط می‌خواستم تذکر بدهم که بازی‌های رسانه‌ها فریب‌مان ندهد که پیشرفت‌ها و تلاش‌های این دولت را نبینیم؛ اگر می‌خواهید تفاوت اینکه چه کسی رئیس جمهور باشد را ببینید، به دور از هیاهوی رسانه‌ها، خود به تفکر بنشینید و کمی مقایسه کنید!
راستی فراموش نکنید اخبار حضور رئیس جمهور در سازمان ملل را پی‌گیری کنید به خصوص حواشی این سفر.

تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
❁پاییز بهاریست که عاشق شده است

این که اشتباه کسی را به او گوش زد کنی و به او بفهمانی که اطلاعات ورودی‌ات از جای اشتباهی است، اهانت و توهین نیست. اهانت و توهین معنای خودش را دارد، نخواهید که با برچسب زدن و قدسی کردن، باب نقد را ببندید.

باب نقد باز است، حال کسی که نقد می‌شود آخوند باشد یا آیت الله.

ما آن دستگاه قضایی که برای اهانت یقه چاک می‌دهد دوست داریم، البته اگر واقعا به دنبال مانع شدن اهانت به بزرگان باشد، نه بستن باب نقد و انتقاد و آزاداندیشی. جناب دستگاه، آیا اهانت به آیت الله مصباح و علامه حسن‌زاده، اهانت محسوب نمی‌شود، یا چون پشت آن‌ها هیاهوی ژورنالیست‌‌چی‌ها نیست، شما هم دست‌تان به کار نمی‌رود؟ و یا آنکه عواقب و سروصدای بعد از واقعه‌، مانع‌تان می‌شود؟


ضمیمه:

نوشته مهدی جمشیدی

یادداشت دوم مهدی جمشیدی

صندوق‌های رای روز به روز در حال نزدیک شدن هستند و چند روزی بیشتر نمانده که به ما برسند و شاید ما به آن‌ها. همه می‌دانیم که میزان مشارکت در انتخابات امثال پایین است؛ آن هم به خاطر افتضاحی که منتخب قبلی مردم به بار آورده است. و البته توپخانه‌های منافقین هم مشغول هستند و مانع فکر کردن مردم می‌شوند و از میتینگ‌های انتخاباتی به خاطر کرونا خبری نیست که کمی شور و هیجان به فضا تزریق کند؛ البته گاها خبری از جمع‌شدن‌های انتخاباتی به گوش می‌رسد ولی خوب ما قبلا جو انتخاباتی کشورمان را دیده‌ایم و این‌ها چیزی به حساب نمی‌آید.

در این دوران رسانه‌ها برای افزایش مشارکت می‌توانند نقش خوبی ایفا کنند؛ به خصوص رسانه ملی یعنی صدا و سیما که خوب متاسفانه تا به امروز که حرکت ویژه‌ای نزده است. نمی‌دانم چه کسانی در اتاق برنامه‌ریزی صدا و سیما نشسته‌اند که توقع دارند مشارکت با پخش گل خداداد عزیزی بالا برود و یا مثلا با یک موسیقی انقلابی و یا یک آهنگ از سالار عقیلی مردم بیایند پای صندوق‌ها. یا واقعا نمی‌دانند و نمی‌فهمند که مشکل مردم چیست و دغدغه مردم کجاست که اینگونه کارهایی را برای افزایش مشارکت انجام می‌دهند یا اینکه برای‌شان مهم نیست چه اتفاقی قرار است رقم بخورد.

بهتر بود صدا و سیما از فرصت‌های قبلی استفاده می‌کرد و به دغدغه‌ای اصلی این مردم می‌پرداخت تا آنکه بخواهد با به هیجان آوردن این مردم رنج دیده آن‌ها را به پای صندوق‌های رای بکشاند. مردم از وضع موجود گله‌مند هستند.
آیا آنقدر که رسانه‌های غیر ملی برای عدم مشارکت مردم تلاش می‌کنند رسانه ملی تلاش می‌کند تا مردم را اقناع کند برای رای دادن؟


بعداً اضافه شده: یک کار از بچه‌های کبریت در اینستا (+)

دیروز در پیاده‌رو می‌رفتم که دیدم کارگر یکی از مغازه‌ها در حینی که موتور برق را جابجا می‌کرد تا مشکل برق مغازه صاحب‌کارش را حل کند و در حین این کار غرغرکنان می‌گفت: برق ما را می‌دزدند و به افغانستان و پاکستان و سوریه و عراق می‌دهند!


نظر شما چیست؟ این همه کمبود برق و قطعی برق از چه روست؟ و چرا؟


قبل از نظر دادن پیشنهاد می‌کنم نگاهی هم به لینک زیر داشته باشید؛

سید یاسر جبرائیلی (@syjebraily2) • Instagram photos and videos

به دنبال کتاب «تلخ‌ترین نوشته من» از حیدر رحیم‌پور می‌گشتم؛ پدر همین آقای رحیم‌پور معروف؛ هر چند کتاب را پیدا نکردم ولی در یک سایتی دیدم که قسمت‌هایی و خلاصه‌هایی از آن کتاب آورده است. واقعا با خواندن این قسمت‌‌های کم از کتاب، بسیار غمگین شدم و بسیار حرص خوردم. اگر توانستید این کتاب را پیدا کنید و بخوانید ولی قبل از آن که به دنبال کتاب بگردید، به این سایت مراجعه کنید و این چند خط را بخوانید تا بدانید از چه سخن می‌گویم. البته عناوینی که دیگر مطالب این سایت دارد هم جالب به نظر می‌رسند ولی چون نخوانده‌ام نمی‌توانم به شما توصیه کنم. 


این قسمتی از آن خلاصه در سایت است:

من کوچک بودم. روزی درشکه مامور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رییس صنف بود آمد و گفت : ما فلان مقدار هیزم پسته می خواهیم. در آن ایام، خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می کردند و به سفارت خانه انگلستان می فروختند و سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می کرد تا می توانید زغال سنگ، که کربنش موذی است مصرف نکرده و کنده پسته که همه چیزش بهتر است مصرف کنید! این جنایت تا روزگاری که دولت مصدق قطع بوته های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت!


روزی در آینده خواهند نوشت که چقدر مسئولان به خصوص در این ۸ سال اخیر، چقدر تولیدی‌ها‌ی خرد مردمی را نابود کردند...به امید آن که ننویسند خائن بودند و تنها ابلح و احمق بودند.


این روز‌ها روز‌های انتخاب است، انتخاب مسئول و انتخاب شیوه فکر حاکم بر ۸ سال مدیریت کشور؛ این‌بار بیایید کمی با تامل بیشتر انتخاب کنیم تا در آینده نام ما در جرگه‌ی بی‌غرتان و منفعلان نوشته نشود.

27فروردین
هتل+✈️ترک
آنتالیا5660
بدروم9570
تستPCRرایگان
گل***

42***021

__________________

مثلا کرونا تموم شده و وزیر بهداشت نگفته : ترکیه علاوه بر کرونای انگلیسی، کرونای آفریقایی و برزیلی هم پیدا شده. و همین چند روز پیش هم در مورد تک صدایی کسی حرف نزده ... کسی هم نگفته که ما بین عراق و ترکیه در بستن مرز‌ها فرق نمی‌گذاریم...

حضرت علی علیه‏ السلام دوران نوجوانی را از سه جهت بسیار حسّاس بیان می‏‌کنند: اوّل اینکه قلب نوجوان مانند زمین، خالی و مساعد است که هرچه در آن بکاری همان درو می‌‏کنی: «انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة مهما اُلقی فیها من کلّ شی‏ء قبلته» و دوم اینکه دوران نوجوانی را زودگذر می‏‌دانند و گوشزد می‌‏فرمایند سریعاً آن را دریابید: «بادر شبابک قبل هرمک و صحتک قبل سقمک» سوم اینکه شیطان در این زمان به نوجوان زیاد روی می‌‏آورد و لازم است برای آن پناهگاه خوبی در نظر گرفت.

و مسئولین و سردمداران فرهنگی ما اینگونه نوجوانان عزیزمان را رها کرده‌اند، انگار بوی از این معارف به‌آن‌ها نرسیده است! چقدر خوب بود اگر تقوای این را داشتند که در جایی که توان و تخصص آن منصب را ندارند، به اهلش بسپارند! و یا حداقل در مسیر کسب توانایی قدمی بردارند.

عزیزان ما را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی یله و رها به خاطر بی‌لیاقتی مسئولان غرق بودند و کرونا و آموزش مجازی این امر را تشدید کرده است. و مسئولین هنوز هم به فکر اینترنت ملی نیستند و گوش‌شان بده‌کار امر ولی فقیه نیست. کاش به جای توئیت بازی‌ها کمی هم درد مردم را داشتند.

وزیر بهداشت از رهبری معظم انقلاب مثالی را نقل کردند که:«مثل اینکه مثلا چیزی به مانند گروه های سرود در معابر راه بیاندازند» منبع

تلقی غلطی که از جایگاه فقیه و ولایت در جامعه هست، این احتمال را به ذهن می‌آورد که: مثال ها را اصالت دهند و غیر آن را نتوانند بفهمند و یا خلاقیت ایجاد آن را نداشته باشند!
رهبری انقلاب در همان نقل وزیر بهداشت که در چند خط بالا آدرس آن لینک شده است؛ فرموده اند: «بروید طرحی نو دراندازید که هم آسیب به کسی نرسد و هم یاد کربلا و مصائبش بشود». عمق سخن ایشان در همین قسمت است: بروید طرحی نو در اندازید!

در سال های قبل از کرونا نسبت به عزاداری دوگانگی و اختلاف بوده است. اینکه عده ای متعصبانه به عزاداری نگاه کنند و حتی موجب وهن مذهب بشوند و عده ای دیگر برای نشان دادن اوج روشنفکری و فرهیختگی خود بگویند چرا این همه سرمایه هزینه می کنید و چرا به فکر فقرا نیستید و خرافات را کنار بگذارید و این دل است که باید پاک باشد. امّا امسال به خاطر کرونا قطعا این دوگانگی شدیدت تر خواهد شد چنانچه می بینید در فضای مجازی و حتی رسانه های تصویری چه اینور آب و چه آن طرفش از چندی قبل شروع کرده اند در این باب سخن بگویند. و خیلی از معاندین قصد دارند با دامن زدن به این دوگانگی، تقابل دین و عقل و یا دین و علم ایجاد کنند. و در به وجود آمدن این تقابل سرمایه آمریکایی ها برای به اصطلاح فرهیختگان و روشنفکران است و انگلیسی ها هم زحمت آن دسته دیگر را متقبل می شوند. چرا که تقابل و دوگانگی جامعه برایشان منفعت دارد؛ همانطور که در تاریخ خوانده ایم که برای استمرار استعمارشان از این تقابل ها ایجاد می کردند و حال هم ایجاد می کنند تا آیندگان و فرزندان ما کتاب تاریخ برای امتحان دادن داشته باشند.

امّا راه چاره چیست؟  باید به سخن حکیمانه رهبر انقلاب رجوع کنیم! باید طرحی نو در انداخت و نباید در مثال ها خلاصه شویم و ذهن را منحصر در آن کنیم.

مجالس محرم تعطیلی بردار نیست؛ من به این باور و اعتقاد دارم. امّا جمع بین شکوه و تعظیم شعائر حسینی با تضمین سلامت مردم باید به چه شکلی باشد؟  در جواب باید گفت نه الزامی دارد که مثل سالهای قبل مجالس پرازدحام باشد؛ ونه فقط یک مثال دارد که گروه سرود در معابر یا عزاداری مجازی باشد و یا توزیع پرچم و...

محسن قنبریان در کانال ایتا می گوید : خلق این ابتکارات، کار «مهندسان فرهنگی» است؛ که بین دو ضرورت(شکوه محرم/تضمین سلامت) طراحی اش کنند. ابتکارات و این طرح نو درانداختن ها بالذات نه کار فقیه است نه کارشناس بهداشت. اما این طرح ها حتما باید مجوز فقهی و کارشناسی بهداشت را بگیرند تا آن دو ضرورت را تامین کنند. یعنی با یک سه ضلعی مواجه ایم: فقیه - مهندس فرهنگی - کارشناس بهداشت؛ نه دوضلع ایندو.(دقت شود). منبع

یکی از طرح های جالب و خلاقانه را یکی از بلاگران بیان ارائه کردند و حتی به خوبی هم از آن دفاع کردند. من به شخصی از این دفاع لذت بردم. بروید اینجا را بخوانید! همچنین آقای قنبریان در ادامه همان یادداشتی که در بالا لینک شده بود مثال خوبی از هماهنگی و تعامل فقیهان با نقاشان و معماران در تاریخ گذشته ما به عنوان نمونه ای از کار خلاقانه و تعامل که قرار است بین مهندسان فرهنگی و فقیهان باشد، می آورد که خواندنش خالی از لطف نیست. 

خلاصه کلام این که بیایید خودمان را گرفتار هیچ کدام از این دوگانگی نکنیم. و عوامانه همراه با عجله زود تصمیم نگیریم که باید مجالس عزا تعطیل شود و در خانه با تلویزون عزاداری کنیم یا اینکه حتما باید مانند سال های قبل و با همان تراکم جمعیت مجالس برگذار شود. بیایید کمی هم فکر کنیم و با تامل و درنگ طرحی نو در اندازیم. باید تفکر به جامعه برگردد البته اگر دنیای رسانه ها به خصوص از نوع شبکه های اجتماعی امان بدهد.


قبل از نقل یادداشت، درخواستم مطالعه همراه با تفکر است؛ مثل همیشه التماس تفکر!

یادداشتی از حسین کاوه:

 رؤسای دیروز طلبکاران امروز❗️

عزیزی می‌فرمود برخی از مسئولین بارها خواسته‌اند جمهوری اسلامی را ساقط کنند اما مردم نگذاشته‌اند
الان حدودا 42 سال است که از انقلاب اسلامی می‌گذرد و قوای مقننه و مجریه سلطه جریانات و افراد مختلفی را به خود دیده‌اند که در ادامه اجمالا اشاره‌ای به آن خواهیم کرد...


*سکانداران ادوار مختلف دولت

57 - 58 : مهدی بازرگان 1 سال (دولت موقت)
58 - 60 : ابوالحسن بنی صدر 2 سال (رئیس جمهور)
   شهیدان رجایی و باهنر از 58 - 60 در سمت‌های نخست وزیری و ریاست جمهوری بوده‌اند اما در این سال‌ها قدرت و اختیارات اصلی در دستان بنی‌صدر بوده است.
60 - 68 : میرحسین موسوی 8 سال (نخست‌وزیر)
68 - 76 : هاشمی رفسنجانی 8 سال
76 - 84 : محمد خاتمی 8 سال
84 - 92 : محمود احمدی‌نژاد 8 سال
92 - 99 : حسن روحانی 7 سال
#نکته: در سال‌های 60 - 68 آیت الله خامنه‌ای عهده‌دار ریاست جمهوری بوده اما به خاطر وجود ساختار نخست وزیری، تشکیل دولت و قدرت و اختیارات اصلی در دست نخست وزیر یعنی میرحسن موسوی بوده است.


♦️ سکانداران ادوار مختلف مجلس

57 - 59 : شورای انقلاب اسلامی 2 سال
59 - 68 : هاشمی رفسنجانی 9 سال
68 - 71 : مهدی کروبی 3 سال
71 - 79 : ناطق نوری 8 سال
79 - 83 : مهدی کروبی 4 سال
83 - 87 : حداد عادل 4 سال
87 - 99 : علی لاریجانی 12 سال
#نکته: ابتدای دوره سوم مجلس هاشمی رفسنجانی ریاست آن را عهده‌دار بوده‌ اما به خاطر انتخاب شدن وی در سال 68 به ریاست جمهوری، 3 سال باقی مانده را کروبی عهده‌دار ریاست مجلس سوم می‌شود.

با یک حساب ساده در می‌یابیم که در این 42 سال 34 سال سکان دولت تحت مدیریت افرادی (بازرگان، بنی‌صدر، موسوی، هاشمی، خاتمی و روحانی) بوده که با خط امام و رهبری فاصله و بعضا حتی زاویه داشته‌اند و همچنین سکان مجلس نیز در این 42 سال 36 سال تحت مدیریت افرادی (هاشمی، کروبی، ناطق، لاریجانی) بوده که چندان تفاوت فکری و عملی با افراد فوق الذکر ندارند.

البته این انحراف از مسیر امام و رهبری گرچه در همان زمان‌ها برای اهلش آشکار بوده اما روشن شدنش برای عموم مردم زمان هزینه‌های زیادی برده است.
#نکته: ناگفته نماند که 2 سال آخر دولت احمدی‌نژاد و 4 سال ریاست حداد عادل در مجلس نیز آنگونه که باید مطلوب و ایده‌آل نبوده است، خصوصا جناب احمدی‌نژاد!


اکنون سوال اینجا است که چرا مسئولین دولت و مجلس فوق الذکر (به جز جناب حداد که خیلی فعال نیستند) در این 42 سال، اکنون در یک اردوگاه با تابلوی غیر انقلابی جمع شده‌اند و نقطه اشتراک همه آنها مخالفت پنهان و آشکار با رهنمودها و فرامین ولی فقیه و ایستادگی در مقابل نظام اسلامی و بعضا خروج علیه حاکمیت اسلام و جمهوریت شده است و همواره از مردم طلبکار بوده و منتقد جدی کاستی‌ها و نواقص هستند!
مگر نه این است که در این 42 سال همه منابع، قدرت و اختیارات در دست آقایان بوده است، پس چرا اکنون ژست اپوزیسیون و مخالف خوان گرفته‌اند!؟ اگر قرار به پاسخگویی باشد اولین کسانی که باید پاسخ دهند همین آقایان هستند نه کس دیگر...

خدا را هزار مرتبه شکر که سایه تدبیر امام و رهبری در این 42 سال بر سر این کشور و مردم بوده است وگرنه معلوم نبود که قدرت طلبی و بی انصافی برخی از مسئولین فوق الذکر چه بر سر اسلام و ایران می‌آورد.
ناگفته نماند؛ جایگاه نسبی خوبی که اکنون جمهوری اسلامی ایران در میان سایر کشورها دارد نیز ثمره همین هدایت‌های امام و رهبری و ایستادگی مردم و البته برخی مسئولین خدوم بوده است. / منبع

پی‌نوشت من:
آری! برخی از افراد نام‌برده شده در متن، داخل در پادگان ضد انقلاب بودند و هستند، امّا برخی دیگر را چه از مجلسی‌ها و چه از دولتی‌ها نباید غیر انقلابی کرد. در این وادی نباید از امام امت پیشی گرفت. ایشان بر جذب و حفظ حداکثری تاکید دارند. باید تلاش کرد از اشتباهات برگردانده شوند نه آنکه طرد شوند. البته من به شخصه مفهوم غیرانقلابی را نمی‌فهمم! ما دو طیف داریم؛ انقلابی و ضدانقلاب. مابین این دو چیزی نداریم؛ کسی اگر انقلابی نباشد، ضد انقلاب است. این تعبیری است که بعد از گذر از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب باید به آن برسیم.  

جنرال وسلی کلارک رئیس سابق ستاد ارتش آمریکا و فرمانده سابق ناتو در سال ۲۰۰۷ با صراحت اعلام کرد که حادثه ۱۱ سپتامبر بهانه‌ای برای ویران کردن لبنان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و ایران بود. این جنرال کهنه کار آمریکا ادامه داد: تمام ۷ کشور به غیر ایران با جنگ نابود شدند. ولی به دلیل قدرت نظامی ایران، استراتژی به نابودی نرم تغییر کرد.

او همچنین گفت تحریم‌ها ۲ هدف دارند. یا ایران دچار آشوب می‌شود، که پروژه سوریه (جنگ داخلی) اجرا می‌شود. یا ایران تسلیم مذاکره می‌شود که پروژه عراق و لیبی (خلع سلاح و حمله نظامی) اجرا می‌شود. ایران راهی جز پیروزی در جنگ اقتصادی ندارد. یا پیروز می‌شود و ابرقدرت می‌شود یا شکست می‌خورد و نابود می‌شود.
منبع:کتاب " برج های دوقلو...نوشته : خوان آنتونیوسارین...استاددانشگاه شیکاگو (+)

چند سال از انتشار این گفتگو گذشته است؟ آیا لحظه‌ای دشمنان از تحریم‌ها دست برداشته اند؟ حتی وقتی با کلید‌داران به سمت جام تلخ برجام رفتیم و در خیابان‌ها به پای کوبی و جشن پرداختیم باز هم دست از تحریم و جنگ اقتصادی برنداشتند. وقتی ترامپ با تمام دیوانه‌بازی‌هایش رئیس جمهور می‌شود آیا جز این فهمیده می‌شود که نبرد پیش‌رو اقتصادی است؟ نکند باور دارید که مردم آمریکا ترامپ را انتخاب کردند؟!

ای کسانی که برای تحمیل برجام بر پیکر ایران صد‌ها سکه طلا پاداش می‌گیرید، بدانید اگر نیمی از این وقت را که در راه برجام تلف کردید در راه اقتصاد صرف می‌کردید، حال این اوضاع اقتصادی کشور نبود. در اوج جنگ اقتصادی وزیر اقتصاد نداشتن معنایی جز خیانت دارد؟ ای کاش که خیانتی در کار نباشد و همه از روی نادانی و نفهمی و سوء مدیریت باشد. ما هم خوش‌حال می‌شویم.

از این گفت و گو سالها می‌گذرد و کشورمان، ایران توانست مقابل شدیدترین تحریم‌های اقتصادی مقاوت کند و از  تهدیدهای نظامی هم عبور کند. البته کشورمان به همّت و تحمل مردمانش این پیروزی را دارد؛ نه مسئولانی که چشم امید به غرب بسته‌اند. و آن‌هایی که چشم خود را بسته‌اند بدانند که صبر این مردم عزیز بی‌نهایت نیست! 

اکنون این ایران است که سرنوشت منطقه غرب آسیا را تعیین می‌کند و به یک قدرت جهانی تبدیل شده است. و آن هم تنها به خاطر مردم این خاک است. مردمی که در این جنگ اقتصادی هم مانند ۸ سال دفاع مقدس، مجاهدت می‌کنند.

گرمای تابستان معمولا برای ما ایرانی‌ها همراه با گرمای مسکن است. وقتی در تب و تاب پیدا کردن آلونکی برای اجاره باشی این گرما را می‌چشی. امّا امسال آنقدر گرمای قیمت‌ها زیاد است که گرمای آفتاب احساس نمی‌شود. و آن‌هایی هم که باید کاری بکنند جز لم دادن زیر کولر‌گازی کار دیگری نمی‌کنند. از طرفی هم کرونا به نحوی جیب مردم را کوچک کرده است که اگر بخواهند با همان قیمت سال قبل هم جایی را اجاره کنند، نمی‌توانند، چه برسد به قیمت‌های این‌روز‌ها.

چند روز پیش به صورت اتفاقی یک مستندی در شبکه‌ی افق دیدم که در مورد وضعیت مسکن در ایران بود. از آنجایی که این چند وقت شدیدا به دنبال خانه گشته‌ام، موضوع مستند چشمم را گرفت. امّا از طرفی هم به خاطر جلسه مجازی که داشتم، فرصت تماشا نبود، اسم مستند را هم نمی‌دانستم، لذا ساعت پخش مستند که تقریبا ۱۷ بود را یادداشت کردم که بعد در جدول پخش شبکه افق نام مستند را دربیاورم و از اینترنت دانلود کنم.

«خانه‌ام کجاست؟» نامی بود که از جدول پخش پیدا کردم، و با یک سرچ در گوگل موفق به تماشایش شدم. این مستند ارزش وقت گذاشتن دارد؛‌ در انتهای همین پست می‌توانید تماشایش کنید تا از پشت‌پرده فعالیت‌های سوداگران مسکن، اطلاع پیدا کنید. هرچند برای بعضی از ما جز تاسف خوردن کاری بر نمی‌آید، ولی دانستن بهتر از ندانستن است و شاید در انتخاب‌های آینده دقت بیشتری کردیم. شاید!

براساس اصل ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ داشتن مسکن متناسب با نیاز، حقِ هر فرد و خانواده است. امّا چه کسانی مانع این حق قانونی ما می‌شوند؟ چه کسانی حق خوری می‌کنند؟ در این مستند هم در انتها به نگاه سرمایه‌داری می‌رسیم. سرمایه‌داری که ریشه تمام مشکلات ما است در اینجا هم منشا مشکل است. و مهم‌تر از آن مسئولانی که نگاه لیبرال و سرمایه‌داری دارند. مسئولی که می‌گوید به درک که ۹۰ درصد مردم آسیب می‌بینند، مهم آن چند درصدی هستند که سرمایه در دست آن‌ها است. باید آن‌ها را کنار خود نگه‌دارم. البته بسیاری از این مسئولان را خودمان انتخاب کرده‌ایم، حال چه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم. البته اینجا نباید گفت: خود کرده را تدبیر نیست! چرا که آینده در انتظار ما است. و البته در نگاه مردم‌سالاری، مردم رکن رکین نظام هستند و این مطالبه مردم است که باید مشکل را حل کنند. مطالبه عمومی و فراگیر.

جالب‌ترین و البته از زاویه دیگر دردناکترین قسمت مستند حدود دقیقه ۲۵ است که با یک دوربین مخفی به سراغ املاکی‌ها می‌روند. از جمله‌ دیگر قسمت‌های تاسف‌آور مستند، آنجایی است که قیمت‌های بعضی از برج‌ها را می‌گیرد. تا به حال بعضی از قیمت‌ها را در سایت دیوار دیده‌اید؟

 

 تماشا در دیگر کیفیت‌ها از اینجا

در خانه ماندن‌های این‌روز‌ها موجب شده که به خیلی از کار‌های عقب افتاده برسم. و همچنین فرصتی است که فیلم‌هایی که در برنامه داشتم را ببینم.

امروز مستند 《هاشمی زنده است》 را دیدم، مستند زیبایی بود و ارزش دیدن و وقت گذاشتن دارد، مخصوصا اگر می‌خواهید جریان‌های تاریخ معاصر را بدانید.

نکته‌ای که بعد از دیدن این مستند به ذهنم آمد این بود که کابینه و وزرا و مدیران دولت روحانی، همان‌‌هایی هستند که اول در دولت رفسنجانی وزیر و جزء کابینه بودند و بعد در دولت خاتمی همان‌ها کادر کابینه وزراء را تشکیل داده بودند و حتی همین‌ها حامیان میرحسین موسوی و کابینه دولت موسوی بودند اگر رای می‌آورد.

اینکه تغییر رویه نمی‌دهند که هیچ، این جالب است که هنوز هم بعضی‌شان می‌گویند دولت فتنه باید می‌آمد تا مشکلات حل شود، مگر کادر موسوی غیر از اینی است که روحانی دو دوره با آن مملکت را به گند کشید؟ 

بعد از همه‌ی اینها چیز جالبی که در این مستند به آن اشاره البته در حد اشاره کوتاه به آن شد، خط ریلی اقتصاد ایران است که پایه آن را رفسنجانی گذاشت و این قطار هنوز هم که هنوز است در آن خط ریلی قرار دارد حتی در دولت احمدی‌نژاد هم قطار اقتصاد همان خط ریلی قبلی را طی می‌کند؛ به مقصدی نامعلوم و نا کجا‌آباد ... خدا از دست لیبرال‌ها و نئو‌لیبرال‌ها نجات‌مان دهد.

 

منتظر نظرات مخالف و موافق‌ هستم.

یادداشتی که در ادامه می‌آید شاید کمی طولانی باشد و شاید اعداد و ارقامش حوصله‌مبارکتان را سربرد، امّا ارزش وقت‌گذاری دارد تا بفهمیم در اطرافمان چه می‌گذرد و شناخت بهتری در مورد این ویروس داشته‌ باشیم.

*اگر حوصله خواندن تمام یادداشت را ندارید، حتما قسمت آخر آن یعنی قسمت واقعیت برساخت سیاسی کرونا را مطالعه کنید.

**نقل این یادداشت به معنای تایید یا رد همه یا بخشی از آن نیست و لذا خیلی خوش‌حال می‌شوم که دوستان بعد از مطالعه نظر خود را ابراز کنند.

این یادداشت را از یک کانال ایتا برایتان به ارمغان آورده‌ام

کانال: کلام انقلابی | مرکز مطالعات و گفتمان سازی مکتب امام ره

حشن ۲۲ بهمن در مدارس به مسابقه ماست‌خوری می‌گذرد البته کار فرهنگی هنری هم می‌کنند منظورم تئاتر است؛ تئاتری که هیچ نمی‌آموزد و فقط به دنبال لوده‌گری و دلقک‌بازی هستند.
 بی‌انصافی هم نکنیم، گاهی گروه سرود هم اجرا دارد ... ان‌شاء الله که سرود انقلابی اجرا می‌کنند.

اگر یک مدیر مدرسه خیلی انقلابی باشد و به خواهد گذارش خوبی رد کند، به حاجاقا می‌گوید که برای بچه‌ها حرف بزند ... که شما تصور کنید دانش‌آموزان ابتدایی را که مجبورا حرف‌هایی را بشنود که هیچ درکش نمی‌کنند... حتی دبیرستانی‌هایش هم این‌‌روز‌ها حوصله گوش‌دادن ندارند!
 
یک روز مدرسه را برای جشن تعطیل می‌کنند و همه‌اش به لودگی می‌گذرد ... بدون هیچ کار هنری که با به نمایش گذاشتن باور‌های انقلاب، سطح شعور بچه‌ها را بالا ببرد... آیا نمی‌توان با یک کار فکر شده و هنری تاریخ معاصر را با زبان ساده برای کودکان روشن کرد؟ تا مجبور نباشیم مسابقه ماست‌خوری برگذار کنیم؟
 
این‌گونه است که وقتی از میانگین سنی اغتشاشگران و فریب خوردگان بنزینی آمار گرفته می‌شود بین ۱۸ تا ۲۲ سال هستند.(این‌را شاید بعدا بیشتر در موردش بنویسم)
وقتی از گفتمان انقلاب با جوانان‌تان صحبت نکنید و در فضای آکادمیک قبل از دانشگاه هم که هیچ برنامه‌ای برای آن نداشته باشید چه توقعی دارید؟
از آموزش دانشگاه‌ها که ناامیدم؛ وقتی مبنای علمی شدن، ملحد شدن است، چه توقعی دارید؟ مگر آنکه جوانان خود دست به کار شوند ... همانطور که در گوشه و کنار مجاهدت‌های‌شان به گوش می‌رسد.
 
 
پی‌نوشت بی‌ربط:
دوستانی که در این هوای سرد در راهپیمایی شرکت کردند، اجرکم عندالله.

تازه مستند ایکسونامی رو تموم کردم و توی شُک هستم.

حتی نمی‌دونستم معرفی و توصیه به دیدنش کار درستی هست یا نه؟ البته خود مستند گفته که +۱۸ هستش. امیدوارم که از توصیه به تماشای اون پشیمون نشم. اگه شما به توصیه من این مستند رو دیدید و پشیمون شدید بهم خبر بدید.

از نقد فیلم چیزی سردر نمی‌یارم چه برسه به این که مستند هستش، ولی می‌تونم بگم که کار بود که آدم رو خیره خودش میکنه!

چیزی که احساس می‌کنم مستند بهش نپرداخته بود علت‌های این سنامی بود و همچنین دست‌های‌ پشت پرده.

پیشنهاد میکنم دوستان وبلاگ‌نویس بعد از تماشای این مستند یه پست درموردش بنویسن، حتی شده یه جمله. و باعث خوش‌حالی من هستش که لینک پست رو توی نظرات بفرستن تا من هم بخونمش.


تماشای رایگان ایکسونامی در فیلم‌گردی

کانال مستند ایکسونامی

فقط به ما بگن هر نماینده‌ای چند ساعت توی مجلس حضور داشته؟ البته می‌دونین که خوابیدن، ورزش‌کردن، وررفتن باگوشی و ... حضور حساب نمیشه و نه‌تنها حقوق‌شون، حق‌شون نیس؛ بلکه ان‌شاء‌الله رای‌های مردم تو گلوشون گیر کنه.

خلاصه بگن چقدر روی صندلی نشستن تا ما بدونیم قرار چه‌کسی رو بفرستیم بره مجلس بخوابه و اکثر رای‌ها رو ممتنع بده.رای ممتنع رو که گلدون‌های روی میز هم می‌تونه بده، تازه حضورش هم بیشتر از خیلی از نماینده‌ها است و با کمترین هزینه کار میکنه!


امیدوارم تا موقع رای‌گیری که اسفندماه باشه، فراموش‌کار نشیم.

علی مطهری میاد صراحتا میگه : بنزین با اصرار رهبری سهمیه بندی شد. دولت نمی‌خواست ولی اصرار رهبری باعث شد طرح ارائه کند. منبع

ظاهر ایشون اصلا به خودش زحمت نمیده حرف‌های آقا رو  گوش بده که وقتی چیزی رو به آقا نسبت میده دروغش فاش نشه. شاید هم از این باب باشه که آدم دروغ‌گو فراموش‌کار هستش.

رهبری به صورت صریح و واضح گفت که من در این قضیه بنزین سررشته ندارم. همون اول صحبت‌هایی که آتش فتنه رو خاموش کرد. منبع


وقتی ما توی دهن دروغ‌گو‌ها نمی‌زنیم بلکه دوره بعد دوباره بهشون رای میدیم، همین میشه؛ ما رو خر فرض میکنن!!

البته قوه قضایی هم باید نسبت‌های دروغی که به رهبری میدن رو پی‌گیری کنه و مجازات کنه. و این باید مطالبه ما از قوه‌ی قضایی باشه.

● اگه می‌خوایید از نقشه پشت این همه حرفی که به رهبری نسبت داده میشه سر دربیارید، مستند دردناک فریب رو تا انتها ببینید. 


گرانی بنزین و سهمیه بندی بنزین، از عیدی‌های پیش‌کشی رئیس‌جمهور محترم  به مردم بود! آخر به یاد دارید که از جنابشان پرسیدند که برای عیدی مردم چه در نظر گرفتید؟ گفتند عیدی مردم این باشد که خوب کار کنند ... لذا جنابشان وقتی دیدند که شما مردم خوب کار نمی‌کنید به زور عیدی را در پاچه‌تان کردند!

البته از این شوخی که بگذریم، در خوبی اصل طرح سهمیه بندی بنزین شک و شبه‌ای نیست، اعتراضی هم که بود به زمان و نحوه‌ی اجرا بود، و هست؛ چرا که ما مسئول اجرای آن را می‌شناسیم و می‌دانیم تا پدر از این ملت درنیاورد دست بردار نیست و قبول نمی‌کند که نمی‌تواند! 

و اعتراض بعدی که هست در خصوص دروغ‌گویی‌ها است؛ آقایانی که همین طرح را که در قبل اجرا می‌شد، افتضاح می‌خواندند و آن را کنار گذاشتند، برای مفتضح کردن خود دوباره رو به همین طرح آوردند و یا مثلا طرح مسکن مهر را تغییر نام دادند و ملی‌اش کردند. اگر به اشتباه هم این کار را کردند باز هم مشکلی نیست، فقط بیایند و بگویند که غلط کردیم و چه بد کردیم که آن را کنار گذاشتیم و حال پشیمانیم و دوباره به آن برمی‌گردیم.

این عیدی بنزینی که جایگزین کانال زم شد تا برای برنامه  یکسال و نیمه‌ فتنه ۹۸ جرقه‌ای باشد، حال چه عامدا و چه جاهلا؛ خوب جایگزینی بود که حتی پشتیبانی قشر مذهبی و انقلابی را برای آشوبگر به وجود آورد و آشوبگر در مقابل نیروی امنیتی احساس امنیت کرد. بالآخره درد مردم را دارد و به خاطر درد مردم از همان مردم می‌کُشد، بدون خون که نمی‌شود اعتراض کرد پس چه بهتر که از خود مردم برای مردم کشته بسازند!! امّا ... 

از طرفی میدان داران و لیدر‌ها زیادی حاشیه امن  احساس کردند و زود کار را خراب کردند و خود را لو دادند! و از آن طرف سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب آنقدر روشنگر بود که مانند فتنه‌های دیگر این فتنه هم با به خیابان آمدن خود مردم جمع شد و صفوف از هم جدا شد. 

قصد نداشتم این همه حرف بزنم فقط می‌خواستم کمی در مورد سخنان رهبری با هم گفتگو کنیم که فرصت نشد زود‌تر پست بگذارم و حالا هم که خیلی از دوستان به این موضوع پرداختند (به عنوان مثال)و مهمتر اینکه نشریه خط حزب الله هم در شماره جدیدش به این موضوع پرداخته است. (دانلود نشریه)

فقط دو چیز؛ یکی اینکه این سخنان رهبری اوج نگاه تمدنی ایشان را می‌رساند، که در راستای رشد مردم سالاری دینی، می‌گویند باید پیرو قانون بود.  و اگر اعتراض هست باید قانونی باشد، بهترین نحوه‌ی اعتراضات قانونی، نماینده‌های منتخب مردم در مجلس است. حال اینکه آن‌ها مسئولیت‌شان را درست انجام نمی‌دهند به خاطر آن چلو کبابی است که ما خوردیم، این جاست که مرز ضرب المثل‌ها عوض می‌شود، هرکی چلو کباب می‌خوره پای لرزش هم می‌شینه، وقتی به خاطر شام خوبی که کاندید مجلس به خوردمان داده رای می‌دهیم، نباید توقع داشت که آن نماینده کاری برای ما بکند، در واقع او کارش را در قبال رای ما انجام داده، همان چلو کبابی که ۲۴ ساعت بعدش در توالت ریخته شد. وقتی می‌خواهیم یک تلفن همراه بخریم، مشورت و تحقیق می‌کنیم، تلفنی که به زور ممکن است ۴ سال برای مان کار می‌کند، پس چرا در رابطه با انتخاب نماینده مجلس تحقیق نمی‌کنیم؟ آن هم چهار سال سر کار است.

چیز دوم هم که برای طولانی نشدن پست و سر نرفتن حوصله مبارکتان در پستی و فرصتی دیگر بیان می‌شود، در رابطه با هشداری است که این اغتشاشات به ما فهماند!


در سال ۲۳ میلیون ایرانی به مشهد می‌روند و همچنین ۴ میلیون از خارج از کشور عازم مشهد می‌شوند. این امر باعث شده تا صاحبان قدرت و سرمایه طمع‌ورزی کنند. و بخواهند با خدعه از این فرصت استفاده کنند و به ثروت اندوزی هرچه بیشتر بپردازند. تفکر سرمایه‌داری که برای اهداف خود از هر چیزی سوء استفاده می‌کنند و قداستی در این تفکر وجود ندارد؛ لذا برای خالی کردن جیب‌ها -البته این‌روز‌ها باید گفت: خالی کردن کارت‌های بانکی- دست به اقداماتی زده‌اند که مخالف با انسانیت و دین است. به بهانه شادی و تفریح جوانان، می‌خواهند پول به جیب بزنند. (اگر به فکر جوانان هستید، مشکلات کار و مسکن و ازدواج‌شان را حل کنید!)

و بعضی از مدیران و مسئولان این شهر احساس می‌کنند که باید خوش خدمتی به این سرمایه‌داری کنند و در راستای اهداف آن‌ها در تلاش‌اند که فرهنگ‌ها را تغییر دهند. زائر را به گردش‌گر تبدیل کنند و مجاور را به شهروند! 

اگر از هریک از این مسافران که پای در مشهد می‌گذارند بپرسید برای چه این همه راه را آمده‌اید؟ قطعا خواهید شنید که برای امام رضا علیه السلام. به قصد زیارت حضرت خورشید. 

 هر مشهدی به همجواری با امام رضا علیه السلام، افتخار می‌کند. افتخار می‌کند که بگوید : من مجاور امام رضا هستم.

این یک زاویه دید نسبت به تغییر فرهنگی است، که نخستین گام آن تغییر زائر و مجاور به گردش‌گر و شهروند است. 

امّا از یک زاویه دیگر هم می‌توان به این تغییر فرهنگ نگریست. از آن‌جایی که دشمنان همیشه بیشتر از خودمان به سخنان رهبران ما توجه دارند، ملتفت این حرف امام خمینی هستند که مرکز ایران مشهد است و این عنایت امام رضا است که این انقلاب به پیروزی رسیده است. لذا برای تغییر فرهنگی این شهر سرمایه‌گذاری کرده‌اند، و این تغییر فرهنگ زائر و مجاور هم از دسیسه‌های دشمنان است که البته مانند همیشه خودی‌ها هم به آن دامن می‌زنند.


پی‌نوشت:

۱. در مشهد الرضا در کنار بارگاه ملکوتی ثامن الحجج دعا گوی‌تان هستم. 

۲. این پست از خطبه‌های نماز جمعه آیت الله علم الهدی اقتباس شده است.

امروز در اصفهان گل‌هایی که پرپر شدند، در خاک پنهان‌شان کردیم. و فردا هم مابقی‌شان در دیار‌های خودشان.

و عده‌ای در این بین تمام تلاش‌ خود را در امضا شدن سندی به کار گرفته‌اند که بعد از آن دیگر به این شهدا نمی‌گویند شهید!!!! 

اری می‌گویند عده‌ای تروریست با عده‌ای تروریست درگیر شدند !!!! و آنقدر فشار اقتصادی بر مردم می‌آورند تا مردم خسته شوند و به آنها القا می‌کنند که راه حل در پذیرش این اسناد است ... اسناد بالا دستی ... که ما تجربه کردیم، برجام را می‌گویم؛ نه تنها مشکلی حل نکرد، بلکه وقاحت و گستاخی‌شان را نسبت به این مملکت بیشتر کرد.

اگر من و شما هم هیچ‌کاری نکنیم و مخالفت‌مان را با FATF و CFT وPalermo و هر کوفت و زهر مار دیگری اعلام نکنیم، باید جواب‌گوی خون این شهدا باشیم ... شهدایی که پدر بودند ... همسر بودند ... پسر بودند. باید جواب فرزندش، همسرش، مادرش را بدهیم.

یک آروغ جدید در حال مطرح شدن است که باید آن را به خوبی شناخت! (+) در واقع می‌خوان مشغولیتی جدید درست کنن که از مطالبه‌گری مردم کاسته بشه (نه اینکه خیلی زیاده !)

به هرحال من نه موافق فیلترینگ اینستا هستم، و نه مخالف؛ باید متخصصین روی آن حرف بزنند و ادله دوطرف به گوش مردم برسه و با توجیه و جایگزین مناسب فیلتر کنن، اگه تصمیم به فیلتر شد والا هم که هیچ.

ولی به نظر می‌یاد اصل این بحث یکی از همون آرغ‌ها باشه که قراره باهاش حواس مردم رو پرت کنن (اینجا را ببینید تا منظورمو بفهمید)


به هرحال مردم عزیز باید این آروغ رو بشناسن و شناسوندن اون کار فعالان مجازی و حقیقی است! (از من گفتن و از شما هم گوش نکردن)

خطاب به مسئولانی که هنوز هم که هنوز است فتنه را اعتراض مردمی می‌خوانند؛

حواس‌تان باشد!  روح این مردم درد دیده را جریحه دار نکنید، و الا خودتان می‌دانید!

آخر پاییزی به جای اینکه بشینیم جوجه‌ها رو بشماریم، مجبوریم فیلتر شکن جمع و جور کنیم که از فردا که می‌خواییم بریم تلگرام با مشکل مواجه نشیم!!!

از طرف‌داران تلگرام نیستم که بگویم آزادی را از ما گرفتید و .... و اینکه معتاد تلگرام نیستم  .... و می‌دونم که این جریان تلگرام یک آرغی بیش نبود، مثل تمام آرغ‌های سیاسی مسئولان عزیز. (+)

حالا تلگرام را فیلتر کردند به درک از چیز دیگری استفاده می‌کنیم، نون شب‌مون که بند تلگرام نیست؛ (البته اونایی که نون‌شون رو بند تلگرام کردند هم کمی غیر‌معقول به نظر می‌‌آید، آیا نمی‌تونن بند سروشش کنن؟)


مشکل اساسی من با این‌که چرا برای فیلتر کردن، برنامه نداشتن؟ چرا روی کار فکر نشده؟ چرا به عواقب اون فکر نشد؟ و چرا از محصولات داخلی حمایت نکردن؟ اصلا خودشون هم درگیر بودن بعضی می‌خواستن فیلتر بشه بعضی مخالف بودن و سنگ اندازی می‌کردن، اول تکلیف خودشان را مشخص کنند !!!


من از همان اول و همین حالا هم یقین دارم که تلگرام یک آرغ بیش نیست، و به آرغ هم نباید بیش از این‌ها بها داد!

ثبت احوال از این همه تغییر فامیل‌ها شاکی شده است!!!
     من که احساس می‌کنم این تغییر فامیل‌های متعدد و کثیر در این شرایط کثرت اختلاص به خاطر این است که مشخص نشود چقدر از دزدی‌ها کار آقازاده‌ها است. نظر شما چیه؟؟؟


پی‌نوشت: 
یه‌ آقایی فامیل خودش با برادرش فرق می‌کنه که هیچی، پسرش‌ هم فامیلیِ سومی داره که با هر دو فرق داره؛ اصلا منظورم آقایان : عمرانی، فریدون و روحانی نیست !

البته غلط به معنای اشتباه !

یعنی اشتباه که می‌گید پا تو کفش ۷ میلیونی کرده؛ بلکه قیمتش : ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار تومن بوده... بله که ۳۰۰ تومن مهمه؛ اینی که شما گردش می‌کنی و قیمت رو رند میکنید، توی زندگی ما نقش مهمی داره!

وقتی از ۷۰۰ تومن حقوق و یارانه یک ماه‌مون، اجاره خونه و اقسات وام کم میشه، این ۳۰۰ تومن باقی می‌مونه که باهاش هزینه‌های زندگی رو می‌دیم. یعنی اگه نباشه دیگه هیچی ... البته توی این اوضاع اقتصادی خوب و درج یک، هیچ قست وامی نمیدیم و منتظریم بریم زندان؛ میگن غذا‌هاش خوبِ.


آقا چرا وبلاگ‌نویس‌ها جدای از اینکه سکولار شدن و کاری به دین ندارن، سیاست رو هم کنار گذاشتن؟ قبلن‌ها وقتی اینجوری میشد توی بلاگستان غوغا بود.

یه رئیس جمهور میاد کلی شاد و خوش‌حال توی این اوضاع و همه‌چی رو میندازه گردن مردم؛ اون وقت توی بلاگستان اتفاقی نمی‌افته؟


یکی از نوه‌های پدر بزرگم، خود مادربزرگ است!

 به این می‌گن گوش به فرمان بودن ... کاش مسئولین هم کمی نسبت به فرمایشات و منویات حضرت آقا داشتند.


عید نوروز امسال، چون عید اول نوهِ نوهِ پدربزرگ بود، به او عیدی داد؛ چرا این عیدی مهم است؟ چون پدربزرگ گرامی تا به آن سال به احدی عیدی نداده بود. (تا آنجایی که ما نوه‌ها می‌دانیم.)


آخرین فرزند پدربزرگم امسال چهارده ساله می‌شود!

این‌چنین خانوانده پیچیده‌ای داریم .


باورتان می‌شود کسی هم بوده است که در عاشورا در انتهای کار فرار کرده است؟!؟
وقتی عبدالله پسر امام حسن علیه‌السلام در آغوش عمویش حضرت سیدالشهداء شهید شد، دید که وقت تنگ است و با وقاحت تمام و پررویی نزد امام می‌رود و می‌گوید که اجازه فرار به من می‌دهید؟

اسبش را هی میکند و با خود می‌گوید: برو! مگر همه باید شهید بشوند؟ من می‌خواهم زندگی کنم. مثلا اگر من نباشم چه اتفاقی می‌افتد؟ با یک گل که بهار نمی‌شود!

شخصیت اول داستان که وقایع را نقل می‌کند احساس همزاد پنداری عجیبی در تو ایجاد می‌کند که اصلا دوست نداری مانند او باشی ولی در عمل که به خودت نگاه می‌کنی، حتی بدتر از او هستی ... 

و این جمله چقدر آشنا است که من می‌خواهم زندگی‌ام را بکنم ... 

همه نوکرها روایت مظلومیت است، به سبک خاطره‌ای و البته چون روایات تاریخی چون انتهایش مشخص است برای جذابیت آن نویسنده باید خودش را به آب و آتش بزند.

کتاب همه نوکر‌ها را با کمی چاشنی سیاسی از حدادپور جهرمی بخوانید!
استعمار کهنه، استعمار نظامی است، استعمار نو چه استعماری است؟ 
استعمار یعنی تعطیل فکر. نه به آن معنا که اجازه ندهد شما فکر کنید، بلکه به آن معنا که فرصت ندهد شما فکر کنید. 
آن هم نه به این صورت که اگر فکر کردید شما را بزند؛ نه، بلکه اجازه ندهد نیازها، شما را به فکر وادارد. می خواهد به مجرد اینکه نیازی پیدا کنید از شما رفع نیاز کند. این یعنی تعطیل فکر.
استعمار می خواهد به جای شما فکر کند، شما را آماده خور خودش قرار بدهد.
 
به جای شما در قضیه فکر کند و محصولات فکرش را به صورت ۳۰۰ کتاب یا ۴۰۰ کتاب در اختیار شما بگذارد و بعد هم هر کسی این مطالب را قبول و باور داشته باشد و به کار ببندد به او لقب کارشناس، توانمند، مدیر، مدبر و فرهیخته بدهد. یک امر ضد ارزشی را ارزش جلوه می دهد.
 
استعمار نو، استعمار رسیدن به جواب قبل از رسیدن به سوال است. آنها مرتباً کتاب حل المسائل برای شما فرستادند.
 
منبع: تفکر / آیت‌الله حائری شیراز
اینجا می‌توانید متن کاملش را ببنید و همچنین pdf آن را دانلود کنید.

روحانی قول داده بود آب بیاره به زاینده رود، اون پیش‌کش چرا برق رو بردی؟

توی این حال و هوای خنک تابستان، دیگر برق خودش نمی‌رود، بلکه میبرنِش.

الان دیگه نباید پرسید برق کجا رفت؟ باید پرسید کجا بردنش؟

نون‌مونو کمتر ببرن صلوات 


قبل از آنکه حرفی از فیلترینگ تلگرام باشد سروش را داشتم هر چند در بین همه‌ی مشابه‌های ایرانی‌اش یک سر و کله بالا‌تر بود، ولی زورش به تلگرام نمی‌رسید!

اینکه بدون قدرتمند کردن تولید داخل دست به فیلتر تلگرام بزنیم خطا اندر خطا است و جای انکار ندارد.


امّا داستان حضور در سروش وقتی جدی شد که تلگرام فیلتر شد و سروش رایگان!

اینکه کسی بزند زیر حرف و وعده‌ای که داده در ایران چیزی طبیعی است، شما کافیست که سخنان پرزیدنت رو قبل از رای آوردن‌ش گوش بدید :)


اما اینکه از قبل خبر بدی می‌خوای زیر حرفت بزنی حق هرکس و ناکس می‌باشد.

پس به چه حقی سروش بدون گفتن؛ رایگان بودنش را منتفی کرد؟

هنوز هم کانال رسمی سروش این خبر را نگفته؛ بابا سروش جان نترس صداقت ارزشش بیش‌از جذب اعضا است.

نکته امتحانی:

مواظب باشید گرفتار آروغ نشوید!

#حلزون

..................................

پی‌نوشت اول: سروش قول رایگان بودن برای همراه اول و ایرانسل تا آخر سال را داد ولی سه ماه ببشتر دوام نیاورد.

پی‌نوشت دوم: حمایت از تولید ایرانی فراموش نشود.

پی‌نوشت عکسی: تصویر هیچ‌گونه ربطی به متن ندارد!!

 

یکی بود یکی نبود!

در زمان‌های خیلی دور یک پادشاهی بود که به تازگی کشور همسایه‌ را فتح کرده بود.

با وزیر به مشورت نشستند که چی کار کنیم و چی کار نکنیم .

وزیر لیست قوانین جدید را برای حاکم خواند:

 

۱. اعتقاد به دین قبلی و سواد آموزی ممنوع است.

۲. مالیات‌ها سه برابر افزایش می‌یابد.

۳. حقوق‌ها نصف می‌شود.

۴. شب زفاف عروس از حاکم است

۵. هرگونه مخالفت با این قوانین مجازاتش مرگ است

۶. آروغ زدن ممنوع است حتی در خلوت، و مجازات آن اعدام است!

 

حاکم به وزیر گفت : می‌خواهی انقلاب کنند ؟؟ هنوز میخ‌مان را در این مملکت محکم نکرده‌ایم!

وزیر گفت : نگران نباشید قربان، این مورد آخر سوپاپ اطمینان است و معجزه‌ آن را خواهید دید.

 

وقتی جارچیان قوانین جدید را اعلام کردند، مردم شروع به اعتراض کردند.

لبان مردمان به اعتراض گشوده شده بود و دائم می‌شنیدی که می گفتند این ظلمی آشکار است؛

این طبیعی است که حاکم بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب حاکمان بوده و کاهش حقوق هم به خاطر نداری است. و شب زفاف هم رسمی قدیمی است؛ اما دیگر منع آروغ زدن خیلی زور است.  تازه مگر حاکم میتواند در تمام خانه و اتاق ها نگهبان بگمارد.

 

و آنان که کمی سواد داشتند مقاله نوشتند و وبلاگ براه انداختند و کمپین گرفتند که اصلا آروغ یا خالی نمودن باد معده برای سلامتی مفید است و این حاکمان متحجر هستند . و کلی از حرف‌های روشنفکرانه خودشان به‌به و چَه‌چَه راه‌انداخته بودند. این روشنفکران می‌گفتند: مگر خود حاکم آروغ نمی‌زند؟؟!

 

و لطیفه‌های زیادی در تلگرام برای قانون آروغ زدن ساخته شد! مثلا:

 

پادشاه به خاطر جلوگیری از آروغ‌هایش ترکید !

یا اینکه حاکم برای جلوگیری از آروغ‌هایش چوب پنبه در گلویش فروکرده است.  و ...

 

سربازان هم گه‌گداری آروغ‌زن‌ها را می‌گرفتند و به زندان می‌انداختند ولی فایده‌ای نداشت مردم دور هم جمع می‌شدند و آروغ می‌زدند و آروغ زدن‌های یواشکی اصلا قابل کنترل نبود و مردم سرمست از خوش‌حالی که با حاکم مخالفت می‌کنند.

 

اما آن‌طرف ماجرا حاکم و وزیر به ریش مردم می‌خندیدند و حاکم برای تشکر از وزیر نه‌تنها شب‌های زفاف را با او تقسیم کرده بلکه نیمی‌از مالیات‌ها را هم به او بذل کرده بود.

و بعد‌ها دیگر کسی اعتراض به قوانین اول را یادش نبود و همه به فکر این حق واقعی خود یعنی آروغ زدن بودند و قوانین جزء لاینفک زندگی‌شان شده بود.

 

 

قصه ما به سر رسید باز هم کلاغ بی‌چاره به خونش نرسید !

 

پند‌اخلاقی‌ قصه:

این آروغ‌ها در همه‌ی روزگارها بوده است؛ مشق شب شما نام بردن آروغ‌های زمانه‌ خودتان است ؟

به عنوان راهنما و مثال یکی از آروغ‌های زمان ما : تلگرام

 

       البته من از نام بردن خیلی از آروغ‌ها می‌ترسم، امید‌وارم شما شجاع باشید و در نظرات بگید :)

در حال مطالعه کتابی در باب حدود الهی بودم (شرح لمعه شهید ثانی) که در قسمت مربوط به حدود دزدان محترم به نکته ای برخوردم که بیانش برای‌شما خالی از لطف نیست:


می‌دونستید که حکم سارق، اختلاس کننده، کلاهبردار، و رباینده با هم متفاوت است؟؟!!!

عجب دین کاملی داریم؛ 

ولی حیف که کامل اجراش نمی‌کنیم!


.............................................

کلاهبردار: با نوشته‌های دروغین و مانند آن به حیله و نیرنگ اموال مردم را تصاحب کند

رباینده : کسی که مال دیگران را آشکارا، بدون محاربه، ربوده باشد

اختلاس هم که به همت مسئولان مردم عزیز با آن آشنایی کامل دارند!!!

             اختلاس: مالی را پنهانی از غیر حرز برداشتن